< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

99/07/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/تغسيل الميت /کیفیت غسل میت مخالف و آراء فقهاء و اقوال در مسالة و تحقیق استاد

 

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین الحمدلله و سلام علی عباده الذین الصطفی والصلاة و السّلام علیک یا مولای یا أبا صالح المهدی (عج) و رحمة الله و برکاته

 

بحث ما درباره کیفیت غسل میت مخالف

بعد از آنکه از اصل لزوم و وجوب غسل میت مخالف فارغ شدیم بحث می‌شود که بین فقها که کیفیت این غسل به چه صورت باشد.

دو قول موجود در مساله

دو قول وجود دارد. قول اول گفته می‌شود که غسل میت مخالف به صورت مطابق با مذهب مخالف انجام گیرد. قول دوم که در متن آمده است سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید يجب كفاية تغسيل كل مسلم ، سواء كان اثني عشرياً أو غيره ، لكن يجب أن يكون بطريق مذهب الاثني عشري.[1] یعنی آن غسل به صورت غسل مطابق با مذهب دوازده امامی ‌یا مذهب جعفری باشد. اما قول اول مربوط است به قدمای اصحاب یا بگوییم کسانی که قول اول را اعلام کرده‌اند از قدمای اصحاب شیخ مفید قدس الله نفسه الزکیه کتاب مقنعه صفحه 85 می‌فرماید که اگر ضرورتی ایجاد بکند که میت مخالف؛ غسل داده شود باید به صورت همان غسل اهل خلاف عمل غسل انجام بگیرد یعنی غسلی که مطابق باشد با مذهب آن میت مخالف.[2] این را شیخ مفید می‌فرماید و برای تکمیل بحث، کلام شیخ انصاری قدس الله نفسه الزکیه.

 

کلام شیخ انصاری

و برای تکمیل بحث شیخ انصاری قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید فالواجب تغسيلهم على الوجه المقرّر عندهم؛ إذ به يحصل المداراة و الاستمالة و به يحصل احترامهم؛ لأنّ احترام كلّ ملّة إنّما هو بما يكون احتراماً عندهم، و تغسيلهم غسل أهل الحقّ ليس كذلك. واجب این است که غسل داده شود میت مخالف؛ بر همان صورتی که در مذهبشان هست نه به آن صورتی که در مذهب اهل حق است؛ یعنی مذهب اهل بیت. چرا؟ می‌فرماید إذ به يحصل المداراة و الاستمالة و به يحصل احترامهم. می‌گوید به جهت اینکه به همین مقدار غسل یعنی غسل مطابق با مذهب خودشان مدارات حاصل می‌شود که ما موظف هستیم مدارا داشته باشیم با ابنای عام. و استماله هم صورت می‌گیرد یعنی سازش و میل و رغبت ابنای عامه. و احترامشان هم در همین مقدار از غسل حفظ می‌شود برای اینکه احترام اهل هر ملت و مذهبی این است که با او رفتار شود طبق آنچه در مذهب و دین او آمده باشد. در مذهب مخالف هر نوعی که آمده باشد غسل؛ به همان نوع انجام بگیرد احترام شده و تسالم آمده تمایلی ایجاد شده و از خشونت و درگیری اجتناب به عمل آمده.[3]

برای این مطلب گفته می‌شود که محقق ثانی در حاشیه شرایع که مخطوط هست ورقه شماره 13. فرموده است که ظاهر اصحاب یعنی نزدیک به توافق اصحاب این است که غسل میت سنی به نحو غسل مطابق با مذهب آن فرد سنی انجام بگیرد ان الواجب هو تغسیلهم غسل اهل الخلاف؛ غسل خودشان. و فقیه همدانی قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید من أنّ الواجب إنّما هو تغسيلهم غسل أهل الخلاف.[4] این نکته هایی بود و اقوالی بود که گفته شد در بیان شیخ انصاری وجه بیان شده بود در بیان محقق ثانی ظاهر اصحاب آمده بود در بیان فقیه همدانی نفی اشکال گفته شده بود. تا به اینجا این مطلب را گرفتیم.

دلیل و مدرک استناد برای استفاده از غسل اهل خلاف برای تغسیل اهل خلاف

دلیلی که از لحاظ استناد در این رابطه گفته می‌شود به آن دلیل هم باید اشاره کنیم که چه دلیلی داریم که ما از غسل اهل خلاف برای تغسیل اهل خلاف استفاده بکنیم. در این رابطه گفته می‌شود که مدرک؛ قاعده الزام هست. قاعده الزام را بلد هستید اجمالا. اجمالش این است که منظور از قاعده الزام این است که یک فرد شیعه با یک فرد سنی معامله می‌کند اگر حکمی‌مطابق با مذهب سنی باشد و با مذهب شیعه هم موافق نباشد به همان حکم اخذ کند این فرد شیعه که الزام به حساب می‌آید یعنی دیگر سنی نسبت به حکم مذهب خود ملزم است دیگر جای بحث نمی‌ماند و آن حکم را که از باب الزام در نظر گرفتیم فقه اهل بیت می‌گوید به آن حکم عمل کنید. مثلا طلاقی که تکرار بشود طلاق ثلاث. خوب این در مذهب سنی بائن است دیگر قابل رجوع هم نیست از شوهر هم جدا می‌شود در مذهب شیعه این طلاق باطل است ولیکن بر اساس قاعده الزام همان حکم را شیعه اخذ می‌کند و آن زنی که طلاق گرفته است را مجاز می‌داند که با او ازدواج کند که اگر توفیقی داشته باشد ازدواج مجدد که یک رویا در تاریخ معاصر است. اگر محال نگوییم رویای صادق هم که نه رویای کاذب یا تخیلی باشد بله با او ازدواج مجدد بکند مشکلی ندارد. قاعده الزام را فهمیدیم. منتها مثال را که زدم در امر نسبتا محالی بود شما در یک امر ممکنی فرض کنید عیب ندارد می‌شود مثال را خودتان تنظیم کنید معنای قاعده را فهمیدید.

نظر فقهای مخالف قاعدة الزام برای میت مخالف

پس از اینکه معنای قاعده معلوم شد بعضی از فقها فرموده‌اند که این غسلی را که انجام می‌دهیم برای میت مخالف؛ طبق مذهب خودش بر اساس قاعده الزام. ما آن غسل را قبول نداریم ولی چون آنها خودشان قبول دارند بر اساس قاعده الزام می‌گوییم همان غسل انجام گیرد قاعده الزام که گفته شده است سید عاملی می‌فرماید وأما تغسيله غسل أهل الخلاف فربما كان مستنده ما اشتهر من قولهم عليهم‌السلام : « ألزموهم بما ألزموا به أنفسهم ». ولا بأس به.[5] این جمله متن منصوص قاعده الزام است. قاعده الزام از این متن گرفته شده است.

متن روایت: وباسناده عن الحسن بن محمد بن سماعة، عن عبد الله بن جبلة، عن عدة، عن علي بن أبي حمزة، عن أبي الحسن عليه السلام أنه قال: ألزموهم بما ألزموا به أنفسهم. أقول: وتقدم ما يدل على ذلك في الايمان والطلاق والتعصيب وغير ذلك.[6] و حدیث دیگر: وباسناده عن الحسن بن محمد بن سماعة، عن عبد الله بن جبلة، عن عدة من أصحاب علي ولا أعلم سليمان إلا أخبرني به وعلي بن عبد الله، عن سليمان أيضا عن علي بن أبي حمزة، عن أبي الحسن عليه السلام أنه قال: ألزموهم بما ألزموا أنفسهم.[7] سند معتبر است. حدیث مشهور است. ألزموهم بما ألزموا أنفسهم. بر اساس قاعده الزام باشد و فقیه همدانی قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید ولذا لا ينبغي الإشكال في أنّ الواجب إنّما هو تغسيلهم غسل أهل الخلاف إلزاما لهم بما في مذهبهم.[8] یعنی بر اساس قاعده الزام؛ غسل را همانطور انجام بدهید که در مذهب آنها است و این غسل در حقیقت به این شکل که اعلام می‌شود مدرکش قاعده الزام خواهد بود تا اینجا قول اول گفته شد و دلیلش را هم برای شما گفتم که قدمای اصحاب از شیخ مفید تا محققانی مثل شیخ انصاری و محقق ثانی و صاحب مدارک و فقیه همدانی فرمودند این قول را فهمیدیم با صاحب نظرانی که این قول را تایید می‌کنند انشالا در نظر گرفته باشید و مدرکش را هم فهمیدیم.

اما قول دوم- غسل باید به صورت غسل مذهب اهل بیت انجام بگیرد-

کلام سیدالخوئی

در این رابطه ادله ای که ارائه می‌شود. سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید که حق و صحیح این است که غسل مطابق با طریق مذهب اهل بیت انجام بگیرد چرا؟ بخاطر اینکه دو تا دلیل داریم و یک رفع مانع. دو تا دلیل ما مختصر؛ دلیل اول ما شمول اطلاقات ادله که وارد شده است در کیفیت غسل میت. میت را اینگونه غسل می‌کنند اطلاق دارد اختصاص به میت شیعه ندارد میت سنی را هم شامل می‌شود از اطلاق استفاده می‌کنند. دلیل اول ما اطلاقات ادله است که امر به غسل کرده است. غسل المیت واجبٌ، بعد شرح داده که به این شرح باید باشد اطلاق دارد. دلیل دوم ما در حقیقت عدم دلیل بر جواز غسل دادن بر طریق غسل مخالف. پس از آنکه گفتیم این عمل را شیعه انجام می‌دهد شیعه باید آن عملی را انجام بدهد که حق و درست است و مطابق با مذهب امام صادق علیه السلام. مذهب اهل بیت علیه السلام هست. خوب در این صورت اگر بخواهد غسلی با وضعیت و کیفیت مطابق مذهب مخالف انجام بدهد دلیل ندارد. دلیلی بر صحت ندارد. پس عدم الدلیل دلیل بر عدم جواز غسل به صورت مطابق با مذهب مخالف هست. اما رفع اشکال. درباره قاعده الزام می‌فرماید که گفته شده است که مدرک این حکم؛ مدرک حکم به اینکه غسل باید مطابق با مذهب خود مخالف باشد قاعده الزام است. می‌فرماید این قاعده الزام در اینجا قابل استفاده نیست. درست است اصل قاعده الزام یک قاعده فقهی؛ مسلم؛ نصا و اجماعا. اما اینجا این قاعده کاری را نمی‌تواند از پیش ببرد؛ اولا و ثانیا. اما اولا قاعده الزام این است که یک فرد مومن شیعی یک فرد مسلمان سنی را الزام کند به آن عملی که آن طبق مذهب سنی است. او را الزام کند و در وضعیت خاصی قرار بدهد که جایی برای فرار و اشکال نداشته باشد ملزم کند در وضعیت خاصی قرار داده که دیگر راه فرار بسته است؛ نسبت به میت که چنین چیزی متصور نیست. میت الان یک جسمی‌است افتاده بدون روح هیچ خبری از آن نیست. چگونه الزام بشود . او را چگونه در تنگنا قرار بدهد؟ معنا ندارد الزام نسبت به میت. ولی اگر گفته شود که فرض کنید که قاعده الزام الزام به مذهب است ابناء عامه را نسبت به احکام شرع؛ حالا آن احکام شرع یک مرتبه متعلق به مکلف زنده هست یک مرتبه هم متعلق به فردی است که از دنیا رفته. احکام مذهبشان هست. پیروان یک مذهب را به احکام مذهبشان ملزم کنیم. به آن احکامی‌که متعلق به آنها هست. خوب احکام میت پس از مرگ هم متعلق به خود آن میت هست. به این احکامی‌که متعلق به آنها هست الزامش کنیم. گفتیم که اگر اینگونه گفته بشود که قاعده الزام را تعمیم بدهیم سید فقط می‌فرماید لو تنزلنا می‌فرماید که اگر ما از این حرف خودمان عقب نشینی کنیم که گفتیم قاعده الزام جاری نمی‌شود؛ شرحش را ما داریم که جاری شدنش هم از آن باب باشد. می‌گوییم قاعده الزام جاری بشود؛ می‌فرماید با آن هم قاعده الزام اینجا جا ندارد چرا جا ندارد؟ برای اینکه در قاعده الزام مطلب از این قرار است که خود مخالف آن حکم را درست و صحیح بداند. ما به همان حکمی‌که مخالف طبق مذهب خودش درست و صحیح می‌داند اخذ کنیم. اینجا جا ندارد. چگونه جا ندارد؟ برای اینکه غسل طبق مذهب خودش را درست می‌داند در صورتی که به توسط فرد مخالف انجام بگیرد اما اگر بواسطه یک مومن شیعی انجام بگیرد صورت صحیحی برای آن غسل قائل نیستند پس اینجا قاعده صغری ندارد. صغرای قاعده چه می‌شود؟ یک حکمی‌که برای مخالف کاملا صحیح باشد. این حکم برای مخالف کاملا صحیح نیست. لذا قاعده الزام جاری نمی‌شود. قاعده الزام که جاری نشد از اطلاقات ادله استفاده می‌کنیم و مطلب تمام.[9]

تحقیق استاد

همانطور که در متن آمده آن حکم را اعلام می‌کنیم. برای شما افاضل یادآور بشوم که تحقیق این است که قاعده الزام در آن قسمت از بیان سیدنا الاستاد که لو تنزلنا آمده بود شرح دادیم قاعده الزام جای خودش را دارد مربوط است به احکام متعلق به ابنای عامه و اعم از اینکه متعلق احکام حی باشد یا میت. جایش را داشت. ولی اشکال دومی‌که سیدنا الاستاد می‌فرماید با استجازه از روح بلند ایشان می‌گوییم که فرمایش ایشان درست است ولی برخواسته از یک دقتی است. در فقه منشا بحث ما یا مسیر کار ما دقت های خارج از حد فهم عرف نیست. ما در فهم عرف در این مورد می‌گوییم غسلی که مطابق با مذهب مخالف است همان شکل و صورت غسل است به غاسل کاری نداریم این غاسل مخالف باشد یا مومن در صحت آن بحثی نیست. فقط کافر نباشد مضافا بر این معلوم نیست که ابناء عامه غسل خودشان را به صورت مطابق با مذهبشان باید بگویند که توسط فرد سنی انجام بشود والا باطل است؛ چنین چیزی ثابت نیست. ممکن است بگویند همین غسل با این صورت اگر توسط مسلمانی غیر سنی هم انجام شد درست باشد پس اصلا این مصداق به آن دقتی که ایشان فرمودند خوب. ولی با این توضیحات و فهمی‌که این بنده حقیر خدا از این مسئله دارم ممکن است بگوییم صغری برای قضیه وجود دارد. لذا فهم ما این است معلوم نیست این فهمی‌که داریم فهم درستی باشد شاید اشتباه تلقی کرده باشم. اما ظاهر امر این است که قاعده الزام شامل این امر هم می‌شود و غسل میت مسلمان سنی بر طریقه خودشان همان شاکره غسل است و ربط به فرد مسلمان ندارد اولا ربط ندارد و ثانیا اگر ربط هم داشته باشد معلوم نیست که ابناء عامه بگویند که اگر غاسل اگر غسل دهنده فرد غیر سنی باشد این غسل باطل است. چنین چیزی هم معلوم نیست لذا با استجازه از روح ایشان می‌گوییم قاعده الزام جا دارد ولی فرمایش ایشان در اصل درست است که غسل؛ به طریق غسل مطابق با مذهب اهل بیت اگر انجام بشود درست است. این فرمایش ایشان. مطابق با متن کاملا درست است. اطلاقات را هم فرمودید عیب ندارد. کاملا نظر شریف ایشان مطابق با متن صحیح و درست است. در قاعده الزام از تسالم از تنزل ایشان چیزی فهمیدیم و بعد هم از شرحی که داده شد هم فهم خودمان را اعلام کردیم که معنایش این نیست که آن فهم و بیانی که استاد اعلام کردند آن درست نباشد فهم ما این است. و گفتیم فهم استاد برخواسته از دقتشان است که از حد فهم ما ممکن است بالاتر باشد.

این مسئله که تا اینجا گفته شد الذی یسهل الختم. چیزی که مشکل را آسان می‌کند یک مطلب دیگری است و آن این است. که اولا غسلی که مطابق با مذهب اهل بیت باشد این غسل یک غسل مشروط و قطعی است که مکلف می‌داند این غسل صحیح است به این وظیفه اش عمل کند این قدر متیقن است. در این بحث نداریم مطابق با متن. این قدر متیقن است. قدر متیقن از تکلیف کسی که می‌خواهد میت مسلمان سنی را غسل بدهد؛ این قدر متیقن شد و ثانیا چیزی که وجود دارد که یک مقدار مهم هست این است که این همه بحثی که درباره کیفیت این غسل داشتیم که به طریقه مذهب مخالف باشد یا به طریقه مذهب اهل بیت این بحث واقع عملی ندارد. خیلی مهم است چرا؟ برای اینکه در مذهب اهل بیت که آمده است غسل میت سه تا غسل است در مذهب ابناء عامه هم آمده است که میت سه تا غسل دارد یک قدم اول دیدیم اختلاف اصلی وجود ندارد و بعد هم در مذهب اهل بیت حکم این است که غسل اول به آب سدر است؛ غسل دوم به آب کافور غسل سوم به آب عادی و ساده و آب خالص؛ آب قراح. این مشهور است و نزدیک به اجماع. نص و اجماع و حداقل مشهور و منسوب. و اما در همینجا مذهب اهل بیت یک نکته دارد می‌فرماید که اگر سدر و کافور نبود سه بار با آب معمولی غسل بدهد کافی است. حالا مذهب ابناء عامه .کتاب الفقه علی المذاهب اربعه، این کتاب چاپ مصر است و از نظر فتاوا معتبر و معروف و مشهور بین ابناء عامه است. فتاوای مذاهب اربعه را اینجا نقل کرده و کتابی است با بیان خیلی خوب و روشن. در اینجا چه آمده است؟ قال الجزیری. جزیری یعنی همان مولف کتاب الفقه علی المذاهب اربعه. تندب في غسل الميت أشياء. أحدها: تكرار الغسلات إلى ثلاث. مستحب است در غسل میت چند چیز. أحدها: تكرار الغسلات إلى ثلاث. مستحب است که غسل را تا سه مرتبه تکرار کنند. خوب این عملا هم اختلافی نیست دیگر. ابناء عامه معمولا در عمل مستحب را تقریبا لازم و العمل می‌دانند مگر این که عذری داشته باشند پس در عمل سه تا غسل را انجام می‌دهند. و بعد می‌فرماید که هر غسل هم غسل کامل باشد نه غسل نصف بدن. و قال؛ و گفته است که وإحدى الغسلات الثلاث التي تعم جميع البدن فرض، والغسلتان اللتان بعدها مندوبتان، باتفاق ثلاثة. می‌فرماید که غسل اولی واجب است فرض است. فرض البته در اصطلاح خاص بعضی ابناء عام بالاتر از واجب است ولی حداقل به اصطلاح ما مطابق واجب. فرض است و واجب و دو تا غسلی که بعد از غسل اول است هر دو مندوب است یعنی مستحب است. خوب خیلی خوب. این تا اینجا هم به شما گفتم که اختلاف در عمل وجود ندارد بعد می‌فرماید که ثاني المندوبات: أن يجعل في ماء السغلة الأخيرة كافور ونحوه من الطيب، إلا أن الكافرو أفضل، أما غير الغسلة الأخيرة فيندب أن يكون بماء فيه ورق نبق ونحوه مما ينظف. آنها هم سدر و کافور را می‌خواهند منتها می‌گوید که در آب غسل آخری از کافور استفاده کند. تا اینجا گفتیم این حرف جزیری بود.[10] حرفی از شخص بالاتر از جزیری شخصی که قدوه است در مظاهر به عامه که حرفش حتی شاید در فضل و سواد از ابوحنیفه و اینها کمتر نباشد این فرد کسی است بنام ابن قدامه. ابن قدامه در کتاب المغنی که کتاب معروف و مبسوطی است از ابناء عامه می‌فرماید و يَغْسِل الْمَيِّت الْمَرَّة الثَّالِثَة بِمَاءِ فِيهِ كَافُور وَسِدْری. این می‌گوید که همین سه تا غسل را که انجام می‌دهد هر سه تای اینها همراه با سدر و کافور باشد. هر سه تا غسل اگر با سدر و کافور باشد اشکالی ندارد در صورتی که سدر و کافور؛ آب را مضاف نکند همان غسل سومی‌که ما گفتیم هر سه تایشان با سدر و کافور باشد اشکالی ندارد. عملا اختلافی دیده نمی‌شود مگر که بگوییم در فقه اهل بیت آمده باشد یجب الغسلات الثلاث و در فقه ابناء عامه آمده است که الْوَاجِبُ فِي غُسْلِ الْمَيِّتِ مَرَّةٌ وَاحِدَةٌ؛ لِأَنَّهُ غُسْلٌ وَاجِبٌ. والغسلتان ثانیتان مندومتان. در وجوب استحبابش اختلاف باشد؛ دیگر اختلاف آنچنانی وجود ندارد لذا از آنجا که گفتم ابناء عامه در عمل ملتزم هستند که آن غسل مندوب را هم انجام بدهند سه تا غسل؛ آنها هم سه تا غسل انجام می‌دهند و در فقه اهل بیت هم که الزام شده است که سه تا غسل انجام بگیرد اشکالی ندارد نتیجتا علی التحقیق یک اختلاف اصلی بین ابناء عامه و مذهب اهل بیت درباره غسل میت دیده نمی‌شود و در کل همانطور که گفته شد قدر متیقن از یک سو صحیح از سوی دیگر و بلا شبهةٍ و اشکالٍ از جهت سوم این است که غسل به صورت غسل مطابق با مذهب اهل بیت انجام بگیرد.[11]

مطلب تمام عنوان بعدی بحث ما غسل مربوط به میت کافر است که انشالا فردا بحث کنیم.

سلامتی اقا امام زمان صلوات ختم کنید.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo