< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

99/07/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/تجهیز المیت /فصلٌ فی أن وجوب تجهیز المیت کفائی

 

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین الحمدلله و سلام علی عباده الذین الصطفی والصلاة و السّلام علیک یا مولای یا أبا صالح المهدی (عج) و رحمة الله و برکاته

 

فصل في أن وجوب تجهيز الميت كفائي

سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: الأعمال الواجبة المتعلقة بتجهيز الميت ـ من التغسيل والتكفين والصلاة والدفن ـ من الواجبات الكفائية، فهي واجبة على جميع المكلفين ، وتسقط بفعل البعض ، فلو تركوا أجمع أثموا أجمع ، ولو كان مما يقبل صدوره عن جماعةكالصلاة إذا قام به جماعة في زمان واحد اتصف فعل كل منهم بالوجوب نعم يجب على غير الولي الاستئذان منه ولا ينافي وجوبه وجوبها على الكل لأن الاستئذان منه شرط صحة الفعل لا شرط وجوبه ، وإذا امتنع الولي من المباشرة والإذن يسقط اعتبار إذنه ، نعم لو أمكن للحاكم الشرعي إجباره له أن يجبره على أحد الأمرين ، وإن لم يمكن يستأذن من الحاكم، والأحوط الاستئذان من المرتبة المتأخرة أيضاً.[1]

فصل فی ان وجوب تجهیز المیت کفاییٌ بعد می فرماید که احکام اعمال واجبی که متعلق به میت است از قبیل غسل و کفن و نماز میت و دفن همه اینها واجبات کفاییه است که شرح اجمالی هم می دهد راجع به کفاییه که بر همه مکلفین واجب است و به فعل و انجام بعضی از مکلفین این واجب از عهده همه ساقط می شود و اگر همه ترک کنند؛ همه أثموا و گناهکار شده اند و عصیان کرده اند. بعد گویا یک توهمی را جواب می دهد که خوب این واجب کفایی که معمولا به فعل بعض انجام می شود و به فعل جمع هم انجام می شود، درباره بعضی از این واجبات مثل صلات که اگر به نحو جماعت انجام بگیرد این چه وجهی دارد؟ می گوید مطلب از همین قرار است یعنی با فعل جمع هم انجام می شود و به فعل بعض هم انجام می گیرد. ولو كان مما يقبل صدوره عن جماعةكالصلاة إذا قام به جماعة في زمان واحد اتصف فعل كل منهم بالوجوب. یعنی اگر چه آن عمل واجب از اعمالی باشد که صدورش از جماعتی درست باشد مثل نماز؛ که نماز میت را اگر به جماعت بخوانند در زمان واحد؛ در این صورت اتصف فعل كل منهم بالوجوب. همه آن جمع در یک زمان واحدی که نماز اقامه می کنند فعل همه متصف به وجوب است؛ تنها به فرد اولی که آن نماز را به عنوان امامت به عهده می گیرد اختصاص ندارد؛ همه شان نماز واجب انجام داده اند و انجام می دهند. متن کتاب و بیان سید طباطبایی را برای شما عزیزان خواندیم و ترجمه هم کردیم.

اما شرح مسئله

وجوب؛ کفایی است مطلب درستی است که گفته اند وجوب کفایی است. در ادامه این که وجوب کفایی است می فرماید که ولیّ اولویت دارد. یعنی باید در این عبادات و اعمال از ولی میت اجازه و اذن بگیرد. نعم يجب على غير الولي الاستئذان منه ولا ينافي وجوبه وجوبها على الكل و منافات ندارد وجوب همین و لا ینافی وجوب وجوبها علی الکل؛ و منافات ندارد وجوب آن عمل بر ولی یا وجوب اذن و منافات ندارد. این وجوب اذن؛ وجوب ن اعمال را بر کل؛ یعنی بر کل مکلفین. شرح مسئله. چه می گفتیم؟ یک وجوب؛ کفایی است.

دیدگاه علماء درباره واجب کفائی بودن تجهیز میت

در این رابطه که گفته می شود وجوب کفایی است؛ مشهور بلکه غریب به اجماع گفته می شود که وجوب کفایی است. برای استناد می توانیم از کلام شیخ طوسی استفاده کنیم و فقهای دیگر. شیخ طوسی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: و متى مات أخذ في أمره عاجلا و في تجهيزه، و لا يؤخر إلا لضرورة. و اعلم أن غسل الميت و تكفينه و الصلاة عليه و دفنه فرض على الكفاية بلا خلاف.[2] وجوب کفایی است در این موارد؛ بلا خلافٍ. خلافی وجود ندارد. محقق حلی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید این وجوب کفایی است و اولویت هم از آن وارث است و از آن ولی میت؛ یعنی وارث. و در این رابطه می فرماید که این مسئله مذهب و اهل العلم؛ خود عبارت چنین است. غسل الميت و تكفينه و الصلاة عليه و دفنه فرض على الكفاية، و هو مذهب العلماء كافة، و أولى الناس به أولاهم بذلك، لرواية غياث، عن جعفر، عن أبيه، عن علي (عليه السلام) قال: «يغسل الميت أولى الناس به» و «غياث» بتري لكنه ثقة، و الزوج أحق من غيره لرواية إسحاق بن عمار، عن أبي عبد اللّه (عليه السلام) قال: «الزوج أحق بامرأته حتى يضعها في قبرها» و مضمون الرواية متفق عليه، و سيأتي له تفصيل في باب الصلاة إنشاء اللّه تعالى.[3] أولای ناس به آن میت یعنی کسی که ولی میت هست أولی هست که این اعمال را انجام بدهد. پس ما باید نسبت به دو مطلب بحث کنیم؛ یک کفایی بودن را شرح بدهیم. دو؛ مسئله أولی بودن را شرح بدهیم که أولی بودن ولی میت به نحو وجوب است؛ اولویت برای وجوب است؟ یا نه مستحب است؟ و این أولی بودن ولیّ میت که غیر از آن مومنینی دیگر اگر بخواهند کاری انجام بدهند در جهت اعمال میت اجازه از ولی بخواهند این منافات با وجوب کفایی ندارند؟ وجوب کفایی که اجازه نمی خواهد. این دو مطلب را باید شرح بدهیم.

شرح وجوب کفایی بودن

برای شما گفتم که مطلب تا اینجاست حتی درباره خود صلات که وجوب صلات میت به نحو وجوب کفایی است؛ شیخ طوسی می فرماید: اولى الناس بالصلاة على الميت أولاهم به أو من قدمه الولي، فإن حضر الامام كان أولى بالصلاة عليه، و يجب عليه تقديمه. و قال الشافعي: الولي أولى على كل حال، و به قال مالك بن انس و قال قوم: الوالي أحق من الولي، رووا ذلك عن علي (عليه السلام) و جماعة من التابعين، و به قال أحمد بن حنبل و أومى إليه الشافعي في القديم و قال أبو حنيفة: الوالي العام أولى، و كذلك إمام الحي و المحلة دليلنا: إجماع الفرقة، و أيضا قوله تعالى ﴿وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ﴾ و ذلك عام في كل شيء.[4] صلات؛ وجوبش درباره وجوب کفایی صلات آنگاه اولی چه کسی هست؟ اولا کسی است که نسبت به میت اقرب و نزدیک ترین فرد باشد می فرماید این موجب اجماع است؛ اجماع فرقه.

توضیح مسئله

به طور کل شیخ طوسی در مبسوط و محقق حلی در معتبر وجوب این اعمال را وجوب کفایی اعلام کرده اند. اما در برابر این نظر رای و نظری هم هست که گویا گفته می شود وجوب؛ وجوب عینی هست نه کفایی. از جمله صاحب حدائق محدث بحرانی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید که وجوب؛ وجوب عینی هست نه کفایی.[5] وجوب کفایی در این امور معنا ندارد چرا؟ برلی اینکه تکلیف متوجه ولی میت است. به ولی میت تکلیف که متوجه بود طبق نصوصی که داریم؛ بنابراین تکلیف می شود تکلیف عینی.

روایات دال بر وجوب عینی بودن تکلیف برای ولیّ میت

و در این رابطه روایاتی هم وجود دارد. حدیث شماره یک. محمد بن الحسن بإسناده عن علي بن الحسين، عن محمد بن أحمد بن علي، عن عبد الله بن الصلت، عن عبد الله بن المغيرة، عن غياث بن إبراهيم الرزامي، عن جعفر، عن أبيه، عن علي عليهم السلام أنه قال: يغسل الميت أولى الناس به.[6] این دیگر تعیین کرد که غسل میت را باید کسی که اولای به میت است انجام دهد. حدیث شماره دوم: محمد بن علي بن الحسين قال: قال أمير المؤمنين عليه السلام: يغسل الميت أولى الناس به، أو من يأمره الولي بذلك.[7] در همین باب شیخ صدوق نقل می کند محمد بن علی بن الحسین قال امیر المومنین؛ نکته یادتان است که اگر شیخ صدوق بگوید قال، قال الامام؛ سند برایش معتبر است، اگر بگوید رویَ می شود مرسلی که قابل بحث است. قال أمير المؤمنين عليه السلام: يغسل الميت أولى الناس به، أو من يأمره الولي بذلك. کسی میت را غسل می دهد که ولی میت باشد یا آن ولی میت کس دیگری را امر کند. بنابر این این نصوص دلالت دارد که تکلیف و واجبات مربوط به ولی است. کفایی نمی شود. ولی مردم که بتوانند انجام بدهند برای خود ولی مباشرت شاید نشده. می تواند به دیگران اجازه بدهد. مثل تکلیف شخصی خودش، مثل نماز خودش که مباشرت خود شرط هست اعلام نشده. می تواند اجازه بدهد وکیل بگیرد و دستور بدهد دیگران انجام بدهند. این بیان ایشان بود.

کلام سیدالخوئی

سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه می فرماید که وجوب کفایی هست همانطوری که در متن سید آورده و اعاظم آن را آورده چرا؟ برای اینکه اضافه ای از این جانب؛ اولا مطلب غریب به اجماع است که از شیخ بلا خلاف و از محقق حلی گفتیم مذهب علمائنا اجمع به این مضمون و بعد می فرماید اطلاقات اخبار است. مقتضای اطلاق اخبار این است که واجب است بر ولی و غیر ولی و بعدش می فرماید دلیل سوم ما قطع خارجی است. قطع خارجی یعنی چه؟ یعنی یقین داریم اگر کسی این عمل را انجام بدهد از عهده دیگران ساقط می شود که شکل وجوب کفایی است و ولیّ هم بر فرض نباشد اجازه هم نگرفته باشد و این را انجام بدهند؛ تکلیف ساقط می شود. بنابراین با اطلاقات و با این توضیحات می فرماید که وجوب این اعمال به نحو وجوب کفایی ثابت و بلا شبهه است. اما می فرماید که شیخ انصاری اشکالی کرده است.

 

اشکال شیخ انصاری به واجب کفائی نبودن

اما می فرماید که شیخ انصاری اشکالی کرده است شیخ انصاری اشکالش این است می فرماید که کفایی بودن و انجام اعمال به توسط دیگران و به توسط غیر ولیّ؛ دلیل بر کفایی بودن نمی شود. ممکن است یک عمل عینی باشد ولی مباشره شاید نباشد. وکیل بگیرد از دیگران کمک بگیرد منتها وجوب آمده بر عهده آن فرد اولی. شرحی که شیخ انصاری در این رابطه دارد از این قرار است می فرماید که أولى الناس بغسله أولاهم بميراثه (و أولى الناس بغسله) بل بجميع أحكامه (أولاهم بميراثه) بلا خلاف كما في الحدائق نصّاً و فتوى ، بل إجماعاً على ما حكي عن الخلاف.[8] که از همان اجماع شیخ طوسی که گفتم. دلیل هم می فرماید که محقق ثانی می فرماید: که وجوب در این اعمال میت گویا در وضعیتی است که اولویت با ولی میت است و بعد می فرماید و أن الحکم مجمع علیه؛[9] یک اجماع متقابلی هم پیدا شد صاحب حدائق هم بود این شیخ انصاری که گفت و این جامع المقاصد هم برایتان گفتم. بعد شیخ انصاری شرح می دهد می فرماید که ثمّ إنّ ظاهر هذه الأدلّة كون الأولويّة على سبيل الوجوب، خلافاً لما يظهر من المحكيّ عن ابن زهرة في باب الصلاة: من أنّه يستحبّ تقديم الأولى بالميّت أو من يأمره؛ بناءً على اتحاد الحكم في الصلاة و الغسل،[10] بله ثم ان ظاهر هذه الادله که استناد می شود جامع المقاصد اجماع بعد در همان جامع المقاصد به آیه ﴿اولو الارحام بعضهم اولی به بعضٍ﴾[11] هم استشهاد می کند که آن اولویت اولویت عامی است. اولو الارحام نه تنها در میراث در همه امور مربوط به میت اولویت دارد و بعد هم حدیث و روایت مرسل صدوق و روایت قیاس را که خواندم برای شما به آن هم استناد می کند در آخر می فرماید که ثم ان ظاهر هذه ادل کان کون اولویت علی سبیل الوجوب. این اولویت بر سبیل وجوب است. وارث میت اولا هست و این اولویت بر اساس ادله اولویت واجبی است که این باید رعایت شود. از بیان شیخ استفاده می شود که می فرماید این عبارت هم مهم هست ثمّ مقتضى الأولويّة الوجوبيّة هو كون الفعل حقّا له، فلو تصرّف فيه غيره كان باطلًا؛ حق برای ولی است. فلو تصرّف فيه غيره كان باطلًا، كما يشعر به لفظ «الغاصب» في الرواية المتقدّمة، و يلزمه بطلان الفعل إن كانت عبادة و...[12] این مطلب را که شیخ انصاری فرمودند برای ما کار مشکل تر می شود که ادله ای وجود دارد که بر اساس آن ادله از آیه قرآن و نصوص که چه؟ که اولویت اولویت وجوبیه است و مقتضای آن اولویت این است که اگر کسی دیگر انجام بدهد باطل است پس اگر کسی دیگر انجام بدهد باطل باشد که کفایی نیست. این نتیجه در میآید.

ردّیه سیدالخوئی بر شیخ انصاری

خوب تحلیل شیخ و تصریح صاحب حدائق به ما اشکال ایجاد کرد سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه در بیانی که از ایشان نقل کردیم در همان رابطه ردی بر شیخ دارند و می فرماید فرمایش شیخ انصاری قابل التزام نیست و در کفایی بودن شکی وجود ندارد برای اینکه ملاک و معیار کفایی بودن وجود دارد أضف که سیره متشرعه منزل الی حد دار. از آغاز تا تاریخ معاصر بر این است که مردم جنازه را دفن می کنند هر کجا که مردم در ارتباط به آن عمل واجب قرار بگیرند یعنی در محیط اطراف آن میت قرار داشته باشند دفن می کنند و تجهیز می کنند و نماز می خوانند هم سیره هست مضافا بر آن شرحی که سید دادند مقتضای اطلاقات و حصول قطع به امتثال. مضافا بر آن می فرماید که اشکال شیخ انصاری وارد نیست چرا؟ برای اینکه از خود شیخ سوال کنیم اگر افرادی این اعمال را انجام داد مطلب ساقط می شود و عمل از عهده مکلفین ساقط می شود یا نمی شود؟ بله ساقط می شود در این رابطه شیخ هم اشکالی ندارد می گوید ساقط می شود خوب بعد از آن دیگر شیخ می فرماید تتمه کلام شیخ را هم بگوییم شیخ می فرماید که گویا اگر غیر از ولی کسان دیگر برود انجام بدهد تکلیف ساقط می شود به جهت رفع موضوع است موضوع دیگر نیست دیگر جایی برای انجام نیست. میت را دوباره که نبش قبر نمی کنند. از آن جهت و الا قاسط به حساب می آید و باطل. بنابراین سید در جواب چه فرمودند؟ فرمودند که شما که اعتراف دارید که اگر غیر انجام بدهد غیر از ولی تکلیف ساقط است. مثلا دفن که دوباره نمی خواهد نماز هم دوباره نمی خواهد. اگر اینگونه که شما می گویید بنابراین می پرسیم آیا غرض از این اعمال حاصل شده است یا نشده است؟ اگر می گوییم غرض حاصل شده که خلاف مشهور بلکه اجماع باید باشد کسی که غیر از ولی نماز یا کفن و دفن انجام دهد عمل ساقط می شود. انجام می شود امتثال می شود و پس انجام شده و غرض ساقط شده و عمل انجام شده و غرض محقق شده. خوب در صورتی که غرض محقق شده باشد نتیجه چه می شود؟ پس واجب کفایی بوده که بوسیله غیر انجام شده. چون که شما نمی توانید یا بیان شما این نیست که بفرمایید غرض هنوز حاصل نشده نمازی که خوانده اند نماز نیست. اینگونه که نمی فرمایید دفنی که شده دفن نیست اینگونه که نمی فرمایید. پس نمی فرمایید که غرض حاصل نشده. در صورتی که می فرمایید که غرض حاصل شده است این معنای وجوب کفایی است که انجام عمل به توسط افراد مکلفین؛ هر فردی از مکلف که صورت بگیرد غرض حاصل بشود. حصول غرض توسط مکلف. و مایی معنای وجوب کفایی است. تا اینجا مطلب این شد و اجماع هم وجوب کفایی شد اما متن هم که فتوا این شد که وجوب؛ وجوب کفایی است.[13]

بررسی وجوب کفایی با شرط اذن و اجازه از ولیّ

اما در خود متن هم آمده است در بیان محقق حلی هم دیدیم که اولی به اول الناس به اول بذلک و شیخ انصاری هم فرمود که اولویت اولویت واجبی است. در این صورت دو تا نکته را باید بررسی کنیم یک؛ وجوب کفایی با شرط اذن و اجازه از ولی؛ به عبارت دیگر وجوب کفایی با اولویت وجوبیه تنافی ندارد؟ توهم می شود که تنافی داشته باشد. اولویت وجوبیه یعنی ولی میت أولی است به نحو اولویت وجوبیه. و در صورتی که آن اولویت اولویت وجوبیه بود طبیعتا برای غیر دیگر مجالی نیست وجوبی وجود ندارد خوب وجوب کفاییه آن است که برای همه فعلی باشد برای ولی که انحصار شد و اولویتش اولویت وجوبیه شد طبیعتا انحصار می آورد برای دیگر در آن وضعیت واجب نیست اما بعد از اذن می شود انجام بدهد پس تنافی دارد.

شهید ثانی در مسالک در همین بحث می فرماید: لا تنافی بین الوجوب کفایی و اولویت وجوبیه ولی شرح نمی دهد. در بیان سیدنا الاستاد آمده است که اولویت که برای ولیّ ثابت هست یک شرط در اینجا به وجود می آید شرط چیست؟ وجوب کفایی مشروط به اذن ولیّ. وجوب کفایی است ولی مشروط به اذن ولی هست اشکالی ندارد از باب ترحم بشود چه احترام به مومن یا ترحم و تعزیه و تسلی برای بازماندگان و اولیای میت از ولی میت اجازه بگیرد و بعد از آن که اجازه گرفت چه بشود؟ عمل را انجام بدهد و انجام عمل یک وجوب کفایی هست هر کسی انجام بدهد اشکالی ندارد. تا اینجای مطلب را که گفتیم.

بحث عدم منافات

نکته اصلی برای عدم منافات چه شد؟ آن را روشن کنیم. برای منافات که گفتیم که منافات از اولویت وجوبیه انحصار استفاده می شود. انحصار با وجوب کفایی منافات دارد. اما عدم منافات را می خواهیم بگوییم. عدم منافات این است که سید و فقهای دیگر می فرمایند که وجوب کفایی معنایش این است که برای همه مکلفین واجب است و بعضی از مکلفین که انجام بدهند از عهده همه ساقط می شود ولیکن می شود این وجوب کفایی را حتی از باب ترحم و تعزیه و تسلیت مشروط اعلام بکنیم به اذن ولی. یک اذنی بگیرد از ولی. خوب می توانیم بگوییم این اذن؛ اذن وجوبی هم اولویت فرض کنید شما. اولویت دارد. اولویت به این معناست که اگر فردی از دنیا برود واجب است در قدم اول انجام اعمال میت به عهده ولی اولویت این است. او باید به عنوان وظیفه اولی خودش اقدام کند برای اولویت وجوبی این مقدار می تواند کافی باشد اما این اولویت انحصار نمی آورد. اگر کسان دیگر آمدند و تشریک مساعی کردند منعی ندارد می توانند انجام بدهند و اضافه می شود که مسئله تکفین مخصوصا یا تغسیل یا تدفین از سنخ توصلی است واجب است. ولی توصلی است. در وجوب توصلی انجام عمل کافی است توسط خود مکلف باشد یا توسط غیر باشد. این هم مویدی برای اینکه انحصار به ولی ندارد. انحصار که از بین رفت می شود وجوب؛ وجوب کفایی. تا اینجا که مطلب را گفتیم یک نکته تکمیلی هم بگویم و تمام.

نکته تکمیلی

نکته تکمیلی این است که بعد از اینکه اجازه شرط شد؛ صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه می فرماید والمقصود من هذا كله أن ارتكاب التشكيك في وجوب الأولوية أهون من ارتكابه في الوجوب الكفائي ، وإن كان الأقوى خلافهما معا ، والمتجه القول بالوجوب الكفائي مع وجوب مراعاة الأولوية المذكورة ، فلا يجوز غسله ولا دفنه ولا تكفينه ولا غير ذلك من سائر أحكامه الواجبة بدون إذنه ، سيما مع نهي الولي وإرادة فعله‌ بنفسه أو من أراده لظاهر النصوص والفتاوى والإجماعات السابقة في بعضها من غير فرق بين الصلاة وغيرها من الغسل وغيره ، وان كان ربما يشعر ترك بعضهم ذكر الولي في الأول مع إطلاقه الوجوبية الكفائية بعدمه.[14] الوجوب الکفایی و اولی این است که اذنی از ولی گرفته شود. استیذان بشود. سیدنا الاستاد در همین کتاب تنقیح یک ثمره ای را اعلام می کند ثمره بحث این است که اگر ولی اجازه نداد و مردم رفتند مراسم کفن و دفن را انجام دادند در این صورت باید اگر وجوب کفایی نباشد و وجوب مختص ولی باشد ولی عصیان کرده. عاصی است مخالفت امر کرده. ولی اگر کفایی باشد و عصیانی در کار نیست و استیذان و اجازه گرفتن یک امر استحبابی بود که انجام نگرفته است. تا به اینجا نتیجه این شد وجوب کفایی است و استیذان از ولی لازم است اگر وجوبش را اعلام نکنیم حداقل احوط وجوبی این است که از ولی باید استیذان بشود اذن و اجازه گرفته بشود بنابراین منافات بین وجوب کفایی و وجوب استیذان در کار نیست و بقیه بحث انشالا فردا.

سلامتی آقا امام زمان صلوات ختم کنید.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo