< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

99/04/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/أحكام الأموات /مسألة چهارم از مسائل مربوط به أحکام أموات و فصل في آداب المريض وما يستحب عليه

مسالة چهارم از مسائل مربوط به أحکام أموات

مسألة ٤ : لا يجب عليه نصب قيّم على أطفاله ، إلا إذا عدّ عدمه تضييعاً لهم أو لمالهم ، وعلى تقدير النصب يجب أن يكون أميناً ، وكذا إذا عين على أداء حقوقه الواجبة شخصاً يجب أن يكون أميناً ، نعم لو أوصى بثلثه في وجوه الخيرات الغير الواجبة لا يبعد عدم وجوب كون الوصي عليها أميناً ، لكنه أيضاً لا يخلو عن إشكال ، خصوصاً إذا كانت راجعة إلى الفقراء.[1] میفرماید برای کسی که أمارات موت ظاهر شده است واجب نیست که قیمی نسبت به أطفال خودش نصب کند. این نصب قیّم إن=بتدائاً به عنوان أولی لزومی ندارد. واجب نیست. مگر اینکه عدم نصب قیّم تضییع و ضایع شدن آنها و باعث ضایع شدن مال آنها بشود که اگر قیم نداشته باشند أطفال بیراهه بروند. ضایع بشووند. آداب و اخلاق و معاشرت انسانی و دینی را به دست نیاورد. در اینصورت باید قیمی نصب کند تا خود آنها را از ضایع شدن و مال آنها را از ضایع شدن جلوگیری کند.

وعلى تقدير النصب يجب أن يكون أميناً. بر فرضی که نصب قیم واجی بشود، واجب است که نصب قیم أمین باشد. خب طبیعتاً کسی را که قیم قرار می دهند به او اطمینان می کند که أمور را درست انجام بدهد و اگر أمین نباشد در حقیقت شرط ارتکازی قیومیت را ندارد. قیومیت بر این است که امین باشد و بتواند از عهده آن مسئولیت درست بیرون بیاید. در این رابطه این نکته کافیست که اشتراط أمانت در حقیقت از نوع شرط ارتکازی برای قیم است و إلّا قیم معنا نخواهد داشت. وكذا إذا عين على أداء حقوقه الواجبة شخصاً يجب أن يكون أميناً. اگر کسی را تعیین کند برای أداء حقوق واجبة خودش که نماز و روزه و حج و امثال ذلک را انجام بدهد. این هم واجب است که أمین باشد با همان شرحی که دادیم که قیّمی که حدود شرعی را باید رعایت کند باید أمین باشد و أمین بودن شرط ارتکازی برای قیومیِت است. نعم لو أوصى بثلثه في وجوه الخيرات الغير الواجبة لا يبعد عدم وجوب كون الوصي عليها أميناً ، لكنه أيضاً لا يخلو عن إشكال ، خصوصاً إذا كانت راجعة إلى الفقراء. میفرمایدکه اگر کسی نسبت به ثلث مال خودش وصیت کند در وجوه خیرات منتهی خیرات غیر واجب. مثلاً زیارت برود. مثلاً برای مستمندان و نیاز مندان کمک کند. اگر ثلث مال خود را وصیت کند در وجوه خیر، میفرماید بعید نیست که وصی اشتراط به امانت نداشته باشد یعنی شرط أمین در این صورت دلیلی ندارد. چرا؟ چون احکام الزامی نیست بلکه مستحبات است/ کار خیر است. آنجا که میگفتیم باید امین باشد چون اطمینان، وثوق پیدا کند به انجام دادن واجبات. اینجا واجباتی نیست. امور خیر و مستحبات است. بعید نیست عدم وجوب بودن وصی بر این وجوه خیر أمین. أمین بودن واجب نیست یعنی بعید نیست که بگوییم أمین بودن در این فرض واجب نیست. ، لكنه أيضاً لا يخلو عن إشكال میفرماید این مورد نیز خالی از اشکال نیست. چرا؟ برای اینکه کسی را که وصی میگیرد او باید به طور مطمئن یا در علم، اگر علم نداشت حداقل در حد اطمینان باید موصی اطمینان داشته باشد که وصی به این وصیتها عمل میکند و این مقتضای طبیعت کار است یعنی اصل در وصی این است که أمین باشد. این أولاً و ثانیاً کسانی که امین نباشد نهی داریم که به ادم غیر امین اطمینا نشود. ﴿وَ لاتَرْكَنُوا إِلَى الَّذينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثُمَّ لاتُنْصَرُونَ﴾[2] ظَلَمُوا یعنی از حدود شرعی تعدی و تجاوز میکنند. ﴿...........و َتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرًا﴾[3] به آدم غیر أمین اطمینان نکنید و رکن برای خودتان قرار ندهید و به او تکیه نکنید. بنابراین در این صورت هم باید امین قرار بدهد. تا بعد میتوانیم بگوییم که سیرة متشرعة هم استقرار دارد بر اینکه وصی کسی معین میشود که موصی نسبت به آن فرد وثوق داشته باشد و آن فرد که موصی أمین باشد. سید نکته ای را اضافه میکند و میفرماید خصوصاً إذا كانت راجعة إلى الفقراء. مخصوصاً اگر این وجوه خیر راجع به فقراء باشد که وصیت کند از این اموال برای فقراء برسد. در اینصورت حق فقراء در کار است. أداء حق یک امانت است و یک امانت را فرد أمین باید به عهده بگیرد. مطلب تمام

فصل في آداب المريض وما يستحب عليه

وهي أمور : الأول : الصبر والشكر لله تعالى. الثاني : عدم الشكاية من مرضه إلى غير المؤمن ، وحدّ الشكاية أن يقول : ابتليت بما لم يبتل به احد ، أو أصابتي ما لم يصب أحداً ، وأما إذا قال : سهرت البارحة ، أو كنت محموماً ، فلا بأس به. الثالث : أن يُخفي مرضه إلى ثلاثة أيام. الرابع : أن يجدّد التوبة. الخامس : أن يوصي بالخيرات للفقراء من أرحامه وغيرهم. السادس : أن يُعلم المؤمنين بمرضه بعد ثلاثة أيام. السابع : الإِذن لهم في عيادته. الثامن : عدم التعجيل في شرب الدواء ومراجعة الطبيب إلا مع اليأس من البُرء بدونهما. التاسع : أن يجتنب ما يحتمل الضرر. العاشر : أن يتصدق هو وأقرباؤه بشيء ، قال رسول الله ( صلّى الله عليه وآله ) : « داووا مرضاكم بالصدقة ».[4]

سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه آداب مریض را بیان می کند می شود فقه تربیتی یا بحثهای اخلاقی. شما که میخواهید فقه را استدلالی بدست بیاورید أولاً دعب فقها این بوده است که در ابتدای کتاب فقهی یک مقدار بحث عقائد را مطرح میکردند. این یک نظام بود برای سبک قدماء. مقنعه. انتصار و امثال ذلک اینگونه بوده است که در ابتدای کتاب مقداری بحث عقائد صورت میکیرد و متاسفانه بحث عقائد در حوزه در مقدار مطلوب وجود ندارد و بحث عقائد تا حدودی خالی است در حوزه علمیه . عقائد بحث اول است. در حد موجبة جزئیه هست ولی کافی نیست. بحث در ضمن این بحث در مواردی که میبیند نکته های اخلاقی بیان میکند. این سبک عروة الوثقی هم اداب مریض بسیاری از مطالب اخلاقی را بیان میکند. آداب مریض را در 15 تا أمر بیان میکند. باب الاحتضار در کتاب وسائل ج 2 از باب 1 تا باب 31 در مورد اداب مریض مسائلی دارد که سید هم از آنجا و از آن نصوص استفاده میکند و در عروة نکاتش را بیان کرده است.

آداب مریض

وهي أمور : الأول : الصبر والشكر لله تعالى. در همین بحث شکر و اداب مریض مصدر را مراجعه کنید که میفرماید اگر در حال مرض و بیماری شکر بجا بیاورد أجر عظیمی دارد. و اگر خواستید شکر را به نحو کامل از لحاظ نص و متن فقهی و معرفتی در اختیار داشهت باشید مناجات شاکرین امام سجاد علیه السلام.

الثاني : عدم الشكاية من مرضه إلى غير المؤمن ، وحدّ الشكاية أن يقول : ابتليت بما لم يبتل به احد ، أو أصابتي ما لم يصب أحداً ، وأما إذا قال : سهرت البارحة ، أو كنت محموماً ، فلا بأس به. شکایت نکند که شکایت در عین حالی که إساعه أدب است در پیشگاه خدا و نص هم دارد منتهی میشود به ناشکری. وأما إذا قال : سهرت البارحة ، أو كنت محموماً ، فلا بأس به. سهرت البارحه یعنی در این حد بگوید که خواب نرفتم و الان هم تب دارم. در این حد اگر بگوید شکایت به حساب نمیاید. اینها بیان موضوع است. چرا اینجا گفته اند؟ اینها را از روایت برداشته است و اینکه کمک برای مقلدین که اینها بدانند که شکایت در چه حدی است.

الثالث : أن يُخفي مرضه إلى ثلاثة. این هم طبق نص است.

الرابع : أن يجدّد التوبة. توبه را تجدید کند.

الخامس : أن يوصي بالخيرات للفقراء من أرحامه وغيرهم. اول ارحام بعد غیر ارحام

السادس : أن يُعلم المؤمنين بمرضه بعد ثلاثة أيام. بعد از سه روز مستحب است که به مومنین کسالتش را اگر ببیند اعلام بکند.

السابع : الإِذن لهم في عيادته.اجازه عیادت بدهد.

الثامن : عدم التعجيل في شرب الدواء ومراجعة الطبيب إلا مع اليأس من البُرء بدونهما. این روایت را به نظر مراجع بهداشت تطبیق میکند یا نمی کند کاری نداریم. اما میفرماید که عجله ای در استفاده از دارو نداشته باشد. خیلی زود دست به خوردن دارو و دوا نزند عجله ای در مراجعه به پزشک نداشته باشد مگر اینکه یدس پیدا کند به خوب شدن بدون مراجعه به پزشک که علی الظاهر یأسی در کارنیست و بدون مراجعه به طبیب هم خداوند شفا میدهد. نشود که تا یک سرماخوردگی ساده فوراً خودشو و خانواده اش را و بچه اش را ببرد به سمت طبیب و بعدش هم گرفتاری دارو و آمپول و غیره. کمی صبر کنید. خیلی کسالت طولانی نیست. از نظر اخلاقی و همینطور این روایتی که اینجا هست نشان میدهد که مرض و بیماری یک مهمان ناخواسته است که آدم نمیخواهد بیاید داخل خانه بیاید. اگر رو دادی بهش جای پایش را محکم می کند و اما اگر بهش رو ندادی عقب نشینی میکند. ما گفتیم اگر کسالت داشتید که روز درسی بود و در داخل خانه استراحت کنید که أطباء میگویند استراحت خوب است اگر در خانه استراحت کنید بیماری بیشتر می شود اما اگر به سمت درس آمدید بیماری از بین میرود. اگر یک گروهی بیایند و تحقیق کنند که میانگین عمر علمایی که مدرس هستند و به درس میایند از میانگین تمام اقشار دیگر به طرز قابل توجهی بیستر است و این یک واقعیتی است. ما با علم مخالف نیستیم ولی واقعیت را قبول داریم. ما ، مافوق العلم را قبول داریم وآن عنایت الهی است. لطف خداست. آن اصلاً ماورای این معادلات. شما می دانید الان کسانی هستند که به کسالت کرونای بی انصاف را در أثر دعا و ذکر به طور ملموس معالجه کردند و کسانی هستند که زیربار کرونا رفتندريال رفتند که رفتند. تجربه دیگر، کسانی که استادند در سنین بالا، هیچ تحیق علمی و طبی و بهداشتی اجازه نمی دهد که یک فرد با این سن و سال چندین درس را در یک روز مستمر ادامه بدهد و نمی شود اما واقعیتی هست. استادناالعلامة شیخ صدار قدر و هیکل نسبتاً لاغری داشت و آدم یک مشت استخوان بود و چیز دیگری نداشت. آنچنان دوتا درس فقه و اصول در حد بالا. متنش کفایه و مکاسب بود ولی در حد خارج انگار یک جوان با تمام انرژی بالا درس میدهد. افراد دیگری هم بودند مانند علامه مدرس افغانی روزی 10 یا 12 درس پشت سر هم میداد. یک مشت استخوان. ما چیزی بلدیم که فوق معادلات است. اینها علوم پزشکی هم میگوید که در علم پزشکی گفته میشود که قطعا د ر قلمرو قوانین علمی پزشکی تبصره هایی وجود دارد و آن تبصره ها یعنی یک پیشامدهای و یک بهبود هایی خلاف مقررات پزشکی است.

التاسع : أن يجتنب ما يحتمل الضرر. هم قاعده فقهی دفع ضرر محتمل است و هم نصوص است.

العاشر : أن يتصدق هو وأقرباؤه بشيء ، قال رسول الله ( صلّى الله عليه وآله): « داووا مرضاكم بالصدقة. که همین متن عروة هم مدرکی است و در وسائل هم آمده است. باب 22 از ابواب إحتضار.

الحادي عشر : أن يقرّ عند حضور المؤمنين بالتوحيد والنبوة والإِمامة والمعاد وسائر العقائد الحقة. امامت بود و معاد بود، سائر عقائد حقه این است که ما فقط ملتزم هستیم که آنچه که از کتاب و سنت استفاده بشود ان درست است. اعتقاد به توحید و امامت و نبوت.

الثاني عشر : أن ينصب قيّماً أميناً على صغاره ، ويجعل عليه ناظرا. اینجا استحباب است که نصب کند اما آنجا فرمود واجب نیست.

الثالث عشر : أن يوصي بثلث ماله إن كان موسراً. مال دنیا را که به دست آورده است اگر میخواهد ذخیره آخرتش بشود باید به ثلث مال خودش وصیت کند در امور خیرات و مبّرات.

الرابع عشر : أن يهيّئ كفنه ، ومن أهم الأمور إحكام أمر وصيته وتوضيحه وإعلام الوصي والناظر بها. مستحب است که کفنش را آماده کند. وصیت را محکم کاری کند که بعد درباره متن اختلالی پیش نیاید.

الخامس عشر : حسن الظن بالله عند موته ، بل قيل بوجوبه في جميع الأحوال ، ويستفاد من بعض الأخبار وجوبه حال النزع. حسن ظن به خدا. این حسن ظن از کجا میآید؟ حسن ظن به خدا را آدم اگر به اعمال خودش مراجعه کند. در دعای أبوحمز ثمالی دیده اید که اگر من به اعمال خودم نگاه کنم. اِذَا رَأيتُ مَولاي ذُنُوبِي فَزِعتُ، وَ اِذَا رَأيتُ كَرَمَكَ طَمِعتُ.[5] حسن ظن برگرفته از کرم خدا. آدم در زندگی یک دست مایه، یک وسیله را به هیچ وجه فراموش نکند. و آن کرم خداست. در دعای قنوتتان هم الهی الهی عاملنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک. زاویه کرم چرا؟ چون کرم قابلیت لازم ندارد. کَرَم بخششی است از سر بزرگواری بدون رعایت قابلیت. کرَم کوتا نمی آید و کم نمی آورد .بنابراین از طریق کرَم آدم حسن ظن داشته باشد به خداوند متعال. در سجده های مستحبی مخصوصاً و واحب هم مشکلی نداشته باشد عبیدک و کرمک به قصد ن=معنا بسیار مناجات زیبا و دلنشینی است. یک حکایتی است که یک وقتی حضرت موسی علیه و علی نبینا و آل هما صلات و السلام یک فردی آمد نزد حضرت موس فرمود یا نبیّ الله بروید از خدای متعال برای من حاجتم را بگیرید و بگویید اگر حاجتم را ندادید کاری میکند که بسیار خطرناک است. حضرت موسی ا»د حاجت را از خدا طلب کرد و حاجت را گرفت جوان و از خدا و از حضرت موسی تشکر کرد. نقل بخ مضمون است که حضرت موسی به جوان فرمود اگر خدا حاجتت را نمیداد شما کار خطرناکی میکردید که نمیشد جمعش کرد. چه میکردی؟ گفت اگر خدا حاجتم را نمیداد دست راستم را قطع میردم و به دست چپم میگرفتم و بیرون میآمدم و فریاد میزدم ای مردم من دستم را در خاه کریم دراز کردم، خالی برگشت الان دیگر قطعش میکنم. دستی که از در خاه کریم خالی برگردد باید قطعش کنیم. این است که انسان اگر کرم خدا را درست مدنظر قرار بگیرد هیچگاه به قول عوام پشتش خالی نیست. دستش خالی نیست. دم مرگ هم نگاهش به کَرَم خداست. در دعای کمیل هم به این مضمون آمده است. ما هکَذَا الظَّنُّ بِکَ، وَلا اُخْبِرْنا بِفَضْلِکَ عَنْکَ یا کَریمُ یا رَبِّ،[6] گفته میشود در حکایت اهل معرفت که فردی در حالت امتحان الهی قرار گرفت و پرونده اش را آوردند که اعلام کردند برایش این گناهان را داری. هر قدر گناهش را میگفتند ان فرد بیخیال آرام و ارام بود .تا جایی که گفته شد که وقتی گناهان را اعلام کردند وقتیکه طرف جهنم میبردند یک مرتبه برگشت گفت الهی من از کَرَمَت چنین انتظاری نداشتم. منتظر کرمت بودم/ گفته میشود به امید کرم برش گردندند. لذا حسن ظن خدا برگرفته از امید به کرم خدای متعال است.

 


[5] متن دعای ابوحمزة ثمالی.
[6] متن دعای کمیل.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo