< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

99/04/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/أحكام الأموات /بحث و تحقیق تکمیلی دربارةی توبة و أمور مربوط به آن

 

بحث و تحقیق تکمیلی دربارةی توبة و أمور مربوط به آن

گفته شد که معنای توبه به تعبیر سیدطباطبایی وحقيقتها الندم ، وهو من الأمور القلبية ، ولا يكفي مجرد قوله : «أستغفرالله» بل لا حاجة إليه مع الندم القلبي ، وإن كان أحوط ، ويعتبر فيها العزم على ترك العود إليها ، والمرتبة الكاملة منها ما ذكره أمير المؤمنين ( عليه السلام ).[1] تا اینجا این شد که توبة مقوّمی دارد و شرطی. مقومش ندم است وشرطش عزم بر عدم عود و بازگشت. گفتیم که این نَدَم جزء در عین حال که مقوّم هست با تحلیل خود توبه و رجوع متضمن نَدَم است. نَدَم از توبه جدا نیست لذا میشود مقوّم و عدم عود هم همان توبة واقعی باز هم لازمه اش میشود عدم عود به گناه. تایید بر این مطلب شیخ طوسی قدس الله نفسه الزکیه تفسیر آیه ای از آیات توبة میفرماید: التوبة ‌هي‌ الندم‌ ‌علي‌ القبيح‌ ‌مع‌ العزم‌ ‌علي‌ ألا يعود ‌إلي‌ مثله‌ ‌في‌ القبح‌.[2] این ماحصل بحث گذشته ما بود.

نکته دیگر- مکملات توبة-

توبه مقوّم و شرط بر مکمل دارد که اگر آن مکمل نباشد توبه ناقص است و صحت سلب دارد و آن مکمل توبه که از آیات قران استفاده میشود مثلاً عمل صالح یعنی من تابَ و عمل صالحاً که در آیات متععدی این تعبیر و شبیه این تعبیر آمده است که خدای متعال میفرماید ﴿وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى﴾[3] بعد از توبه عمل صالح آمده است. ﴿إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُوْلَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا﴾[4] و ﴿وَمَن تَابَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَإِنَّهُ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتَابًا﴾ [5] و ﴿إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُوْلَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ شَيْئًا﴾[6] آمده است من تاب و عمل صالحاً. از این آیات این مطلب استفاده شد که کسی که توبه کند و عمل صالح انجام بدهد. یعنی عمل صالح مکمل توبه است و اگر عمل صالح نباشد گویا توبه کامل نشده است و در آیات دیگر به این مضمون آیاتی آمده است که من تاب بعد از توبه و تابَ و یتوب عبارت أصلحوا بکار رفته است که این نکته برای ما، أصلحوا هم عبارت أخری عمل صالح میشود. طبق تتبع در 10 تا از آیات قرآن بعد از توبة، أصلحوا، یک موردش أصلحا آمده است. یک آیه از باب نمونه: ﴿إِلاَّ الَّذِينَ تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ وَبَيَّنُواْ فَأُوْلَئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾ [7] و ﴿إِلاَّ الَّذِينَ تَابُواْ مِن بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُواْ فَإِنَّ الله غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾ [8] ﴿إلاَّ الَّذِينَ تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ وَاعْتَصَمُواْ بِاللّهِ وَأَخْلَصُواْ دِينَهُمْ لِلّهِ فَأُوْلَئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ وَسَوْفَ يُؤْتِ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ أَجْرًا عَظِيمًا﴾ [9] این آیات تا 10 تا ایه أصلحوا آمده است و أ﴿أصلحوا﴾ هم خانواه با عمل صالح است. چه استفاده شد؟ مطلبی که استفاده شد این است که توبةی کامل آن است که عمل صالح در پی داشته باشد. نتیجتاً این که توبة مقوّم دارد و نَدَم است و شرط دارد عزم بر عود است و مکمل دارد که پس از توبة عمل صالح انجام بدهد. این استفاده را که از آیات کردیم تفسیر یک آیه را انجام بدهیم. تفسیر 3 قسم هست 1- تفسیر کتاب بالکتاب 2- تفسیر کتاب بالسنة. 3- تفسیر کتاب بالأدلة الأربعة. بهترین تفسیر تفسیر کتاب بالکتاب است. آیه ای آیه دیگر را توضیح تفسیر میکند. مثلاً ﴿قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ﴾﴿اللَّهُ الصَّمَدُ﴾﴿لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ﴾﴿وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ﴾[10] ﴿اللَّهُ الصَّمَدُ﴾ که تفسیرش ﴿لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ﴾ که گفته میشود تفسیر الصَّمَدُ است. تفسیر قران بالقران. گاهی هم آیاتی با یک معنا یک آیه دیگری را تفسیر میکنند. دربارةی توبه مضافاً بر مقوم توبه و شرط توبه که عزم برعدم عود بود یک مکمل هم دارد که استفاده از خود آیات قرآن مکمل یعنی من تاب و عمل صالحاً که بعد از توبه عمل صالح انجام دهد و أصلحوا نیزآمده است. خدای متعال میفرماید: ﴿إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوَءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِن قَرِيبٍ فَأُوْلَئِكَ يَتُوبُ اللّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا﴾﴿وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الآنَ وَلاَ الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُوْلَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا﴾[11] [12] در تفبسیر کوتاه اینجا آیه میفرماید توبه نیست برای کسی که در حالت احتضار توبه کند زیرا دیگر عمل صالح جا ندارد. مکمل نیست. توبه ناقص است و توبه ناقص صحت سلب دارد.لیست التوبة. شیخ طوسی قدس الله نفسه الزکیه میفرماید این آیه ای که آمده است وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ ، و ‌قال‌ جميع‌ المفسرين‌، كابن‌ عباس‌، و ‌إبن‌ عمر، و ابراهيم‌، و ‌إبن‌ زيد، و غيرهم‌: ‌إن‌ ‌الّذين‌ يحتضرون‌ ‌لا‌ تقبل‌ ‌لهم‌ توبة، ‌غير‌ ‌إن‌ ‌الّذين‌ يحضرون‌ الميت‌ ‌لا‌ يعرفون‌ تلك‌ الحال‌ معرفة يمكن‌بها الاشارة إليها. فان‌ ‌قيل‌: فلم‌ ‌لم‌ تقبل‌ التوبة ‌في‌ الآخرة! ‌قيل‌: لرفع‌ التكليف‌، و حصول‌ الالجاج‌ ‌إلي‌ فعل‌ الحسن‌ دون‌ القبيح‌، و الملجأ ‌لا‌ يستحق‌ بفعله‌ ثواباً و ‌لا‌ عقابا، لأنه‌ يجري‌ مجري‌ الاضطرار. [13] جمیع مفسرین براین اند که توبه در حال احتضار درست نیست. عمل توبة محقق نمیشود. نفس آمده است به گلو گیر کرده است و آخرین لحظات است میگوید التوبوا إلی الله. وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ. چرا؟ چون توبه که دیگر عمل صالح در پی دارد در اینجا زمینه ندارد. مفسرین هم این را فرمودند. شیخ طوسی با توجه به نصوصی که داریم که نصوص میفرماید توبة حتی یک روز حتی در لحطة آخر هم میتواند توبه باشد جمع میکند که در کتاب اصول کافی باب توبه مراجعه بفرمایید در آنجا روایتی است از امام صادق علیه السلام خطاب به محمدبن مسلم که میفرماید تا آخرین لحظه ای که امکان توبه وجود دارد تا آن حالت احتضار توبة جا دارد. این حدیث شریف با این لحن صریح با این آیه ظاهرش طبیعتاً منافات دارد.

متن روایت: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: يَا مُحَمَّدَ بْنَ مُسْلِمٍ ذُنُوبُ الْمُؤْمِنِ إِذَا تَابَ مِنْهَا مَغْفُورَةٌ لَهُ فَلْيَعْمَلِ الْمُؤْمِنُ لِمَا يَسْتَأْنِفُ بَعْدَ التَّوْبَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ أَمَا وَ اللَّهِ إِنَّهَا لَيْسَتْ إِلَّا لِأَهْلِ الْإِيمَانِ قُلْتُ فَإِنْ عَادَ بَعْدَ التَّوْبَةِ وَ الِاسْتِغْفَارِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ عَادَ فِي التَّوْبَةِ فَقَالَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ مُسْلِمٍ أَ تَرَى الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ يَنْدَمُ عَلَى ذَنْبِهِ وَ يَسْتَغْفِرُ مِنْهُ وَ يَتُوبُ ثُمَّ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ تَوْبَتَهُ قُلْتُ فَإِنَّهُ فَعَلَ ذَلِكَ مِرَاراً يُذْنِبُ ثُمَّ يَتُوبُ وَ يَسْتَغْفِرُ اللَّهَ فَقَالَ كُلَّمَا عَادَ الْمُؤْمِنُ بِالاسْتِغْفَارِ وَ التَّوْبَةِ عَادَ اللَّهُ عَلَيْهِ بِالْمَغْفِرَةِ ﴿وَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ‌ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ ... وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ‌﴾ فَإِيَّاكَ أَنْ تُقَنِّطَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ‌[14] سند صحیحه است. صحیحه محمد بن مسلم. عن أبی جعفر امام باقر علیه السلام تمامی گناهانی که در هر لحظه ای و هر ساعتی برای انسان بوجود بیاید راهی برای توبه وجود دارد و خدای متعال تا آن لحظه ای که انسان از دنیا میرود اگر انسان توبه کند باز هم توبه اش قبول هست.

روایت دیگر: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِسَنَةٍ قَبِلَ اللَّهُ تَوْبَتَهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ السَّنَةَ لَكَثِيرَةٌ مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِشَهْرٍ قَبِلَ اللَّهُ تَوْبَتَهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ الشَّهْرَ لَكَثِيرٌ مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِجُمْعَةٍ قَبِلَ اللَّهُ تَوْبَتَهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ الْجُمْعَةَ لَكَثِيرٌ مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِيَوْمٍ قَبِلَ اللَّهُ تَوْبَتَهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ يَوْماً لَكَثِيرٌ مَنْ تَابَ قَبْلَ أَنْ يُعَايِنَ قَبِلَ اللَّهُ تَوْبَتَهُ.[15] کسی که توبه کند در آن لحظه آخر که دیگر حالت احتضار هست. این نصوص با این آیه چطوری جمع میشود. جمع بین این نصوص و این آیه را شیخ طائفه قدس الله نفسه الزکیه در همان منبع بالا که گفته شد صفحات بعد میفرماید توبه قبول نمیشود به معنای رفع عقاب به توسط توبه اما این مطلب منافات ندارد با عفو الهی. خدای متعال عفوش شامل است و آن عفو تا آخرین لحظه هم امکان شمول برای بندگان گناهکارش دارد. جمعی که بین این نصوص و این ایات اعلام شد گرفتیم که توبة هرچند به آن معنای کاملش محقق نشود نصوص که میفرماید تا لحظه آخر هم امکان دارد معنایش این است که عفو پروردگار تا آخرین لحظه زندگی زمینه دارد. ﴿.... إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ﴾ [16] جمع بندی آخر اینکه نتیجتاً معنای توبه را از آیات قرآن گرفتیم.

نکته آخر: در همین آیه شریفه ﴿إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوَءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِن قَرِيبٍ فَأُوْلَئِكَ يَتُوبُ اللّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا﴾ [17] ظاهر آیه این است سوء را بجهالت انجام بدهد. أولاً اینکه به جهالت سوء و سیئه صدق می کند یا نمی کند؟ چون جاهل معذور است. سیئه مال عامد است و ثانیاً توبه فقط مربوط بشود به کسی که از روی جهل گناهی انجام داده است. اگر از روی جهل گناهی انجام داده است. اگر کسی عامداً گناهی انجام داده باشد قابل عفو نباشد. لذا قابل جهالت آنچه که استفاده میشود از تناسب حکم وموضوع و معنای این آیه اینطوری اعلام میشود البته رجاءاً و آن این است که بگوییم منظور از بِجَهَالَةٍ در برابر عمد نیست. جهل اصطلاحی نیست. بلکه منظور از جهالت آن جهالت انسانی و ذاتی انسان هست که إنّه کان ظلوماً جهولاً.. ﴿....الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا﴾[18] انسانی که ذاتاً جهل است. بِجَهَالَةٍ یعنی گناه را نمیداند و جهل به حقیقت گناه دارد. واقعی گناه و زشتی و قبح گناه را درک نمیکند لذا گناه انجام میدهد. معنا با تناسب حکم و موضوع این میشود. لذا گفته میشود که معصوم که گناه نمیکند و عصمت دارد برای این است که گناه را خوب درک میکند و خوب میشناسد که گناه چقدر کار قبیحی و زشتی است. لذا العصمة ملکةٌ تتنفّرُ بها عن المعاصی. بوسیله عصمت از معاصی تنفر بوجود میاید نه اینکه بلا إختیارٍ تنفر است. درک میکند که گناه چیست. بِجَهَالَةٍ وصفی است که متعلق به انسان عادی است. در برداشت از این آیات این معنا با تناسب حکم و موضوع درست تلقی میشود أضف إلی ذلک شیخ طوسی قدس الله نفسه الزکیه در همان منبع یعنی تفسیر تبیان، مطلب را دربارةی جهالت شرح داده است. این بِجَهَالَةٍ را. میفرماید که دربارةی معنای جهالت 4 قول وجود دارد اما آن قولی که به عنوان قول ال اعلام میشود مضمونش همان بود که برای شما شرح دادم که منظور از بِجَهَالَةٍ یعنی جهل به واقع و حقیقت گناه و زشتی و قبحی که گناه دارد. آنگاه معلوم میشود که از روی عمد باشد یا از روی جهالت در هر صورت میتوان استغفار کرد. قابل عفو و استغفار است. تا اینجا این نتیجه به دست آمد که مساله توبة یک مساله درستی است و توفیق بزرگ و أثر عظیمی دارد از جملة آثاری که دارد علاج هست. علاج از عذاب. طبق آیه قرآن. ﴿وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ﴾ [19] .خدا عقاب نکند آنهایی را که استغفار کنند. أثر أصلی توبه و استغفار رفع خطر و مصونیت از عذاب هست.

والمرتبة الكاملة منها ما ذكره أمير المؤمنين ( عليه السلام ).

متن روایت: حمد بن الحسين الرضي في (نهج البلاغة) عن أمير المؤمنين عليه السلام ان قائلا قال بحضرته: أستغفر الله، فقال: ثكلتك أمك أتدري ما الاستغفار الاستغفار درجة العليين وهو اسم واقع على ستة معان: أولها الندم على ما مضى، والثاني العزم على ترك العود إليه أبدا، والثالث أن تؤدى إلى المخلوقين حقوقهم حتى تلقى الله عز وجل أملس ليس عليك تبعة، والرابع ان تعمد إلى كل فريضة عليك ضيعتها فتؤدى حقها والخامس ان تعمد إلى اللحم الذي نبت على السحت فتذيبه بالأحزان حتى يلصق الجلد بالعظم وينشو بينهما لحم جديد، والسادس ان تذيق الجسم ألم الطاعة كما أذقته حلاوة المعصية فعند ذلك تقول: أستغفر الله. ورواه الديلمي في (الارشاد) مرسلا. [20] در این حدیث معنای توبه شرح داده شده است و 6 تا خصوصیت و علامت برای توبه گفته شده است أولها الندم على ما مضى، والثاني العزم على ترك العود إليه أبدا، والثالث أن تؤدى إلى المخلوقين حقوقهم حتى تلقى الله عز وجل أملس ليس عليك تبعة، والرابع ان تعمد إلى كل فريضة عليك ضيعتها فتؤدى حقها والخامس ان تعمد إلى اللحم الذي نبت على السحت فتذيبه بالأحزان حتى يلصق الجلد بالعظم وينشو بينهما لحم جديد، والسادس ان تذيق الجسم ألم الطاعة كما أذقته حلاوة المعصية فعند ذلك تقول: أستغفر الله. سید طباطبایی میفرماید که مرحله کامله ای است. اما آچه که مطالعه و دقت در مناسبات گناه و آثار گناه مطالعه میشود این است که توبه ای که امیرالمومنین فرموده اند مربوط میشود به گناهان کبیره بسیار خطیرة از قبیل شرک و قتل و فحشاء و منکرات و ظلم و ایذاء و قتل و هدم تا حدِّ کامل که آن مقدار با آن حجم بالا توبه ای میطلبد که 6 تا علامت و 6 تا خصوصیت داشته باشد که اینجا برای شما گفته شد. در نتیجه یک روایت متذکر شوم.

متن روایت: بَابُ أَنَّ تَرْكَ الْخَطِيئَةِ أَيْسَرُ مِنْ طَلَبِ التَّوْبَةِ 1- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي الْعَبَّاسِ الْبَقْبَاقِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع‌ تَرْكُ الْخَطِيئَةِ أَيْسَرُ مِنْ طَلَبِ التَّوْبَةِ وَ كَمْ مِنْ شَهْوَةِ سَاعَةٍ أَوْرَثَتْ حُزْناً طَوِيلًا وَ الْمَوْتُ فَضَحَ الدُّنْيَا فَلَمْ يَتْرُكْ لِذِي لُبٍّ فَرَحاً. [21] برای یک مومن برای یک ملف ترک خطیئة یعنی مراقبت که به گناه گرفتار نشود این آسانتر از این است که گرفتار شود و توبه کند. مقدمه این فصل کامل شد.

مساله اول از مسائل مربوط به أحکام أموات

مسألة ١ : يجب عند ظهور أمارات الموت أداء حقوق الناس الواجبة وردّ الودائع والأمانات التي عنده مع الإِمكان ، والوصية بها مع عدمه مع الاستحكام على وجه لا يعتريها الخلل بعد موته. [22] از واجبات أحکام أموات میفرماید این است که أداء حقوق الناس. به طور عمده حقوق 3 نوع است. حقوق الناس. حقوق الله. حقوق المشترک بین الله و العبد مثل زکات و خمس که هم مال مردم و حق مساکین است و هم قصد قربت میطلبد. سید میفرماید أمارات موت که مشاهده بشود باید مبادرت بکند به حقوق ناس. أداء حقوق وقتش موقع ظهور علائم موت نیست بلکه واجباتی است علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد آن دیگه آخرین حدش است. باید در همین حال حیات و سلامتی و آرامش حقوق الله و حقوق العبد رعایت بشود.


[10] سوره توحید، آیه4.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo