< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

98/11/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/أحكام الاستحاضة /مسالة 19 و 20 و 21 و 22 از مسائل مربوط به مرأة مستحاضة

 

مساله 19 از مسائل مربوط به مرأة مستحاضة

يجوز للمستحاضة قضاء الفوائت مع الوضوء والغسل وسائر الأعمال لكل صلاة ، ويحتمل جواز اكتفائها بالغسل للصلوات الأدائية ، لكنه مشكل ، والأحوط ترك القضاء إلى النقاء.[1]

سید طباطبایی مطلبی را بیان می‌کند که التزام به آن مشکل باشد ولی در نهایت یک کلمه والأحوط را به کار می‌برد که مشکل حل می‌شود. می‌فرماید که مستحاضه‌ای که اعمال خودش را انجام بدهد؛ غسل و وضو و تبدیل قطنه و امثال ذلک. آنگاه می‌فرماید که جایز است علاوه بر نمازهای یومیه‌ای که به عهده دارد که بخواند، نماز به اصطلاح متعارف و به اصطلاح عرف، نماز قضایی خودش را هم بخواند. قضاء فائتها و نمازهای فوت شده را هم با همین اعمال بخواند. چرا؟ دلیلی که در‌این رابطه گفته می‌شود همان بحثی بود که دیروز گفتیم که محقق حلی و علامه حلی و صاحب جواهر قدس الله أنفسهم الزاکیات فرمودند که مستحاضه با انجام‌این اعمال طاهر می‌شود یعنی طهارت به دست می‌آورد. و طهارت حکمیش، قطعی است. نماز یومیه را هم که می‌تواند بخواند، قضا هم همین صورت نماز هست و چیز دیگری نیست و احراز سنخیت بین نماز ادا و نماز قضا کار ممکنی است. بنابراین نمازهای فوت شده را هم می‌تواند قضایش را بخواند برای‌اینکه مستحاضه و مامور به ترک صلاة نیست در صورتی که صلاة برایش الزام داشته باشد؛ صلاة أدایی؛ صلاة قضایی را هم می‌تواند بخواند، که آن در حکم طاهر است و فرق نمی‌کند. بعد می‌فرماید که ويحتمل جواز اكتفائها بالغسل للصلوات الأدائية، همین غسلی را که نسبت به نمازهای ادایی یومیه خودش انجام می‌دهد؛ همین غسل ممکن است کفایت کند برای همان نمازهای قضایی.‌این احتمال وجود دارد. ولیکن می‌فرماید که لكنه مشكل ، ‌این اکتفا کار مشکلی است چرا؟ برای ‌اینکه اطلاق ادله چه بود؟ لکل صلاةٍ وضو و لکل صلاةٍ غسل. به‌این مضمون، صلاة قضایی غیر صلاة ادایی است، تعدد دارد. بنابراین به غسلی که برای صلاة أداییه انجام داده صلاة قضاییه را هم اتیان بکند، کار مشکلی است. بعد می‌فرماید که والأحوط ترك القضاء إلى النقاء. احتیاط‌ این است که‌این نماز قضایی را در‌این حالت انجام ندهد تا وقتی که نقاء و پاکی و بیرون رفتن از حالت استحاضه به وجود بیاید.‌این مطلب را که ‌ایشان فرمودند مشکل ما را حل کرد. در استدلال که مراجعه بشود دلیلی بر جواز نماز قضا در حال استحاضه خالی از اشکال نیست چرا؟ برای‌ اینکه مستحاضه که مکلف است به انجام نماز یومیه از باب لطف شرع و از باب اضطرار در قدر متیقن باید اکتفا بشود، همان صلاة یومیه که نصوص و احکام و اعمال یا اختصاص به آن دارد و یا انصراف به آن. اختصاص و انصراف هم معنایش را می‌فهمیم. اختصاص معنایش‌ این است که از اول عمومیتی در کار نیست. همین اعمال است مختص برای صلوات یومیه. یا انصراف است که در ابتدا یک عموم و شمولی توهم می‌شود ولی پس از دقت یا تصور و تصدیق معلوم می‌شود که‌ این اعمال انصراف دارد به صلاة یومیه. مضافاً بر‌این نکته دیگری که هم ‌اینجا قابل ملاحظه است ‌این است که ‌این طهارت از آنجا که یک طهارت در حال اضطرار است تمامی‌غایات وضو و غسل را اباحه نمی‌کند و اگر بگوییم طهارت است قابل قبول، طهارت است. ولی طهارت حال اضطرار، آن طهارتی که در حال اختیار است تمامی ‌اعمال مشروط به طهارت را اباحه می‌کند و تجویز می‌کند اما ‌این طهارتی که اضطراری است ‌اینچنین تاثیری ندارد، لذا وضو و غسل برای یک صلاة، مثلا صلاة فجر برای صلاة ظهر کافی نیست. اگر طهارت واقعی بود باید کفایت می‌کرد. بنابراین ‌این طهارت در حد طهارت واقعی نیست، لذا از همین‌جا استفاده می‌شود که از ‌این طهارت صحت صلاة یومیه طبق نص و اجماع استفاده شد، اما صحت صلاة قضاییه محل سوال و اشکال است. عمومی ‌که نداریم، طهارت واقعی که نیست؛ چه دلیلی داریم که صلاة قضاییه هم با‌ این طهارت درست باشد. بنابراین دلیل محکم فقهی یا نصی یا اجماعی بر صحت صلاة قضاییه در حال استحاضه وجود ندارد. نتیجتاً همین مطلبی که سید می‌فرماید بهتر است که ‌این احتیاط را عوض کنیم به اظهر. بگوییم که اظهر ‌این است که قضا ترک شود در حال استحاضه تا وقتی که نقاء حاصل شود.

سوال:....

جواب: اذا قدمت غسلاً فجر علیه لصلاة لیل فالأحوط تاخیرها الی غریب فجر. آنجا بحث کردیم و گفتیم که یک قولی است که یک رای بر‌این است که صلاة لیل را با فجر مثل ظهر و عصر، مثل مغرب و عشا می‌داند که یک غسل برای ‌این دو کافی است. آنجا صلاة بود و غسل ابتدایی بود همه‌اش ادائیه بود در ضمن ترکیب؛ یک روایت فقه رضوی و متن هم آن را تایید کرد که چه؟ که اگر غسل را قبل از فجر به جهت نماز شب انجام بدهد باید نماز صبح را بلافاصله به آن وصل کند که بشود غسل واحد لصلاتین مثل غسل واحد لظهرین مثل غسل واحد للعشائین.‌این در آن جهت بود. یک غسل. غسل فجر برای صلاة صبح بود برای صلاة فجر. منتها طبق آن روایت و رای شیخ مفید صلاتینی که در نص آمده که یک وضو برای صلاتین می‌شود صلاة شب در آخر وقت. صلاة صبح در ابتدا وقت. صلاتین به حساب می‌آید. یکی غسل واحد لصلاتین ادائیه. آن دو تا صلاة را تحت عنوان آن امور قرار دادیم که یک فی الغسل لصلاتین. در‌اینجا غسل واحد برای صلاة ادائیه است، یک مطلب. غسل صلاة ادائیه برای صلاة قضاییه تفاوتش از زمین تا آسمان است با آن غسلی که در روایت فقه رضوی آمده بود که بین صلاة لیل آخر وقت و فجر اول وقت می‌شود یک غسل باشد که حکم صلاتین را دارد‌ این اصلا صلاتینی نیست. اولویتی‌ اینجا نیست مطلب تمام.

مساله 20 از مسائل مربوط به مرأة مستحاضة

المستحاضة تجب عليها صلاة الآيات وتفعل لها كما تفعل لليومية ، ولا تجمع بينهما بغسل و إن اتفقت في وقتها.[2] ‌این هم همان مطلب است، مستحاضه واجب است بر آن مستحاضه صلاة ‌ایات. در موقعی که مستحاضه است خسوف و کسوفی صورت بگیرد، نماز ‌ایات به عهده‌اش می‌شود واجب. باید انجام بدهد. معلوم است صلاة ‌ایات دلیل وجوب صلاة ‌ایات؛ شامل مستحاضه می‌شود. اطلاق در ‌این کافی است و مانعی هم در کار نیست. چرا؟ چون مستحاضه از خواندن صلاة واجب منع نشده‌این هم صلاة واجب است. وتفعل لها كما تفعل لليومية و انجام عملی را که در قبال صلاة یومیه داشت در قبال صلاة‌ ایات هم باید انجام بدهد غسل و وضو و تبدیل قطنه و تطهیر. عین همان برنامه چرا؟ چون صلاة واجب است و اعمال برای صلاة واجب‌ این بود بلاشبهتین ولا اشکالین. ، ولا تجمع بينهما بغسل و نمی‌تواند مستحاضه جمع کند بین صلاة‌ آیات به غسل واحد. بین صلاة‌ آیات و صلاة یومیه و یا صلاة آیاتی که دو تا صلاة‌ آیات باشد یکی زلزله و یکی کسوف. نمی‌تواند جمع کند بین‌ این نمازهای واجب به غسل واحدی. و إن اتفقت في وقتها هر چند وقت نماز ظهر است. غسل برای نماز ظهر انجام داده، همان لحظه زلزله هم آمد؛ آن غسل کافی نیست چرا؟ برای ‌اینکه در نص معتبر داشتیم که لکل صلاة وضوء و بعد هم در باب غسلش داشتیم که یمکن الجمع بین الصلاتین به غسل واحد که آن صلاتین را هم در خود نص برای ما تعیین کرد ظهرین و عشائین. بنابراین قاعده اولی ‌این است که لکل صلاة وضوءٌ و لکل صلاةٍ غسلٌ. ‌این مطلب تا‌ اینجا.

مساله 21 از مسائل مربوط به مرأة مستحاضة

إذا أحدثت بالأصغر في أثناء الغسل لا يضر بغسلها على الأقوى ، لكن يجب عليها الوضوء بعده و إن توضأت قبله.[3] مسئله 21 که بحثش را در غسل جنابت گفته بودیم اگر کسی در اثناء غسل بر بخورد به حدث اصغر. یعنی حدث اصغر در حال غسل عارض بشود لا يضر بغسلها، ضرری به غسل آن مرحله وارد نمی‌کند على الأقوى. به جهت تعدد سبب و مسبب، هر کدام اثر و موثر. موثر و أثر، هر کدام موجبی دارد و اثری دارد و موجب دیگری به آن یکی اثر نمی‌کند. حدث اصغر معلوم است موجب وضو است و حدث اکبر موجب غسل است. هر کدام یک موثر برای اثر خاص خودش است. على الأقوى چنانچه در بحث جنابت گفته شد حدوث حدث اصغر در حال انجام غسل، ضرری وارد نمی‌کند لكن يجب عليها الوضوء بعده معلوم است واجب است بر مستحاضه وضو بعد از غسل. چرا؟ چون موجب وضو که حدث اصغر بود أثرش را دارد. اثر ناقض وضو به وسیله غسل مستحاضه رفع نمی‌شود لكن يجب عليها الوضوء بعده و إن توضأت قبله باید وضو بگیرد؟ معلوم است هر چند وضو گرفته باشد قبل از غسل. ‌این دیگر بحث ندارد وضو قبلا گرفته ناقض آمده وضوی قبلی را از بین برده، باید مجددا وضو بگیرد.

مساله 22 از مسائل مربوط به مرأة مستحاضة

إذا أجنبت في أثناء الغسل أو مست ميتاً استأنفت غسلاً واحداً لهما ، ويجوز لها إتمام غسلها واستئنافه لأحد الحدثين إذا لم يناف المبادرة إلى الصلاة بعد غسل الاستحاضة ، وإذا حدثت الكبرى في أثناء غسل المتوسطة استأنفت للكبرى.[4] این مسائل را که سید می‌گوید گفته بودم برای شما که سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه مسئله را انقدر ریز و دقیق و احتمالی بیان می‌کند که اگر در یک مورد نادری همچین اتفاقی بیفتد مکلف حکمش را داشته باشد ‌اینها جزو همان مسائل بسیار ریزی است هر چند در مثل چنین مسائل ریز که گفته شد در وسط غسل حدث اصغر اولاً اتفاق افتاده و ثانیا أحوط هم ‌این است که استیناف داشته باشد و غسل را از اول انجام بدهد خرجی ندارد برای عبادت‌ این خرجها مشکلی نیست. منتها طبق قاعده فرمودند‌ این گونه است. اما أحوط ‌این است که اگر در وسط غسل یک حدث اصغری بوجود آمد أحوط، استیناف است غسل را باید از ابتدا انجام بدهد از آن غسل نیمه کاره دست بردارد .

إذا أجنبت في أثناء الغسل أو مست ميتاً استأنفت غسلاً واحداً لهما. خوب‌ این طبیعی است اگر یک شخص مستحاضه در اثناء غسل أجنبت. بسیار اتفاق نادری است. یا مست ميتاً. بسیار اتفاق نادری است. اما حکمش چیست؟ استأنفت. غسل را از سر بگیرد، از نو شروع کند. برای‌ اینکه موجب غسل جدید بوجود آمد. مسئله قبلی موجب وضو بود،‌اینجا موجب غسل به وجود آمد.‌این مقدار غسلی که انجام داده بود موجب جدید که آمد دیگر غسل از نو به عهده اش واجب شد. باید غسل را از سر بگیرد از نو شروع کند. ویجوز ..‌این هم یک عمل استحسانی باشد ويجوز لها إتمام غسلها واستئنافه من به دلیل ‌این حکم دسترسی پیدا نکردم جز‌اینکه بگویم یک حسن دارد یک نوع اطاعت رجایی به عمل بیارد. چه می‌فرماید؟ ويجوز لها إتمام غسلها واستئنافه لأحد الحدثين إذا لم يناف المبادرة إلى الصلاة بعد غسل الاستحاضة می‌فرماید که چنین فردی که در اثناء غسل مبتلا بشود به غسل مس میت مثلا جایز است که همان غسلی را که انجام می‌داده را به اتمام برساند؛ بعد هم غسل دیگری را از ابتدا شروع کند. به چه نیت؟ لأحد الحدثين چرا‌اینگونه می‌گوییم؟ در بحث غسل گفتیم که نص و گویا اجماع بر ‌این است که در باب غسل تداخل اسباب درست است. خلاف قاعده است ولی تجویز شده است. لأحد الحدثين غسل را از نو شروع کند به شرط ‌این که ‌این اتمام و ‌این استیناف؛ منافات نداشته باشد إذا لم يناف المبادرة إلى الصلاة بعد غسل الاستحاضة ، وإذا حدثت الكبرى في أثناء غسل المتوسطة استأنفت للكبرى ‌این حکم درست است که اتمام کند غسل قبلی را و استیناف داشته باشد غسل بعدی را؛ کی؟ وقتی که منافات نداشته باشد مبادرت به صلاة بعد از غسل استحاضه. اگر منافات داشته باشد که به انجام صلاة صدمه‌ای بزند که طبیعتا اتمام لازم نیست باید استیناف بکند که به صلاتش برسد وإذا حدثت الكبرى في أثناء غسل المتوسطة ‌اینجا که تا به‌این حد گفتیم غسل جنابت و غسل مستحاضه بود، در صورتی که حالت؛ حالت مستحاضه باشد، و اما اگر حدث؛ حدث جدید و استحاضه کبری بود غسل می‌کند به صورت غسل استحاضه متوسطه. در حال‌ این غسل یک مرتبه می‌بیند که استحاضه کبری صورت گرفت. اولاً ‌این فرض آنقدر نادر است که اتفاقش با آن شکل و ساختاری که در فقه گفته است مشکل است، در حالی که غسل می‌کند کسوفی نیست، نفوذ از کسوف جا ندارد؛ مگر‌اینکه بگوییم نفوذ از کسوف علامت قالبی است خود فرد والانسان علی نفسه بصیرة. خود مکلف بداند که الان حالت مستحاضه کثیره عارض شد، علم پیدا کند، در‌این صورت باید چه کند؟ وإذا حدثت الكبرى في أثناء غسل المتوسطة استأنفت للكبرى باید غسل را از نو انجام بدهد برای کبری. معلوم است آن غسل برای متوسطه بود و به نتیجه نرسید پس از‌اینکه به نتیجه نرسید یعنی چه؟ یعنی کامل نشد و اعمالی هم روی آن انجام نگرفت. وسط غسل بود موضوع عوض شد؛ دیگر با تبدل موضوع حکم هم عوض می‌شود و مستحاضه صغیره متوسطه به کبیره عوض می‌شود و حکم که تابع موضوع خودش است حکم کبیره را باید انجام بدهد. سلامتی اقا امام زمان صلوات ختم کنید.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo