درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
98/11/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الطهارة/أحكام الاستحاضة /مبحث تکمیلی مسالة 15 از مسائل مربوط به مرأة مستحاضة
قبل از ورود به درس مطلبی عرض کنم. گفته اند که روز 13 جمادی سالروز وفات ام البنین رضوان الله تعالی علیها است که از روح مقدس آن بانو احترامی داشته باشیم. گفته می شود که أم البنین به شهادت رسیده است. دلیل شهادت أم البنین را نیز گفته اند که مخالفتی با بنی امیه داشته است . مخالفت با بنی امیه در قالب تعزیه داری و برقراری مجالس. شاید پر سوز ترین مجلس سوگواری و عزاداری که بعد از شهادت سیدالشهداء علیه السلام و اصحابش برگزار شده باشد به توسط حضرت ام البنین باشد. مجالش عزاداری را پرشکوه برگزار می کرده و خود این برگزرای جلسات عزاداری عملاً مخالفت با بنی امیه هستش و طبیعتا در زمان بنی امیه کسی که مخالفت با ان قطب پلید اعلام می داشت در مضیقه و مشکل و تا مرز شهادت کشیده می شد. گفته می شد که أم البنین به شهادت رسیده است بتوسط ازناب بنی امیه بخاطر اینکه مخالفت داشت با بنی امیه بخاطر برپایی جلسات با آن شکوه. با اینکه مادر حضرت عباس بود اما در مراسم عزاداری اسم سیدالشهداء مهمان قرار می داد و از سیدالشهداء و عظمتش یاد می کرد. خداوند انشالله ریشه وهابیت را از دنیا برکند. قبور ائمه بقیع انشالله بعد از آزاد سازی به توسط شیعیان اهل بیت آباد شود.
مساله 15 از مسائل مربوط به مرأة مستحاضة
إذا انتقلت الاستحاضة من الأدنى إلى الأعلى ـ كما إذا انقلبت القليلة متوسطة أو كثيرة ، أو المتوسطة كثيرة ـ فإن كان قبل الشروع في الأعمال فلا إشكال ، فتعمل عمل الأعلى ، وكذا إن كان بعد الصلاة فلا يجب إعادتها ، وأما إن كان بعد الشروع قبل تمامها فعليها الاستئناف والعمل على الأعلى حتى إذا كان الانتقال من المتوسطة إلى الكثيرة فيما كانت المتوسطة محتاجة إلى الغسل وأتت به أيضاً ، فيكون أعمالها حينئذ مثل أعمال الكثيرة لكن مع ذلك يجب الاستئناف ، وإن ضاق الوقت عن الغسل والوضوء أو أحدهما تتيمم بدله ، وإن ضاق عن التيمم أيضاً استمرت على عملها، لكن عليها القضاء على الأحوط ، وإن انتقلت من الأعلى إلى الأدنى استمرت على عملها لصلاة واحدة ، ثم تعمل عمل الأدنى ، فلو تبدلت الكثيرة متوسطة قبل الزوال أو بعده قبل صلاة الظهر تعمل للظهر عمل الكثيرة ، فتتوضأ وتغتسل وتصلي ، لكن للعصر والعشاءين يكفي الوضوء وإن أخرت العصر عن الظهر أو العشاء عن المغرب ، نعم لو لم تغتسل للظهر عصياناً أو نسياناً يجب عليها للعصر إذا لم يبق إلا وقتها ، وإلا فيجب إعادة الظهر بعد الغسل ، وإن لم تغتسل لها فللمغرب ، وإن لم تغتسل لها فللعشاء إذا ضاق الوقت وبقي مقدار إتيان العشاء.[1]
این مسئله را تا حدودی بحث کردیم انشاءالله الان هم قسمت مابقیِ آن را بحث کنیم. قبل از اینکه وارد این بحث بشویم سه نکتهی مقدماتی را در بارهی مسئلهی 15 در نظر بگیرید.
اقسام تبدّل و أحکام آن
مسئلهی 15 که عبارت است از؛ تبدّل موضوع در استحاضه از أدنی به أعلی، و از أعلی به أدنی، این تبدل با این صورت وسیع حتی در کتب قدما هم بحث نشده فقط آن روز اشاره کردم که شیخ انصاری و شهید یک اشارهای دارند، شرح کامل داده نشده فقط سید طباطبایی مفّصل بحث میکند و نکتهای که در نظر بگیرید این است که حکم این تبدّل نصّی ندارد، اجماعی ندارد. فقط قاعدهی اجزاء و اصل برائت و اصالت الاطلاق، دست بالا در این میدان بحث میگیرد. بعد از این توضیح، عنایت کنید تبدّل به دو صورت است؛ صورت اول، تبدل از أدنی به أعلی است. صورت دوم تبدل از أعلی به أدنی، اما تبدل أدنی به أعلی، سه قسم است: 1. تبدل قلیله به متوسطه 2. تبدل قلیله به کثیره، 3. تبدل متوسطه به کثیره. صورت دوم که تبدل اعلی به أدنی هست این صورت هم سه قسم هست، 1. تبدل کثیره به متوسطه، 2. تبدل کثیره به قلیله، 3. تبدل متوسطه به قلیله. مجموع میشود شش قسم، اما صورت اول که عبارت بود از تبدّل أدنی به اعلی، یعنی قلیله به کثیره، این تبدّل یا قبل از انجام اعمال قلیله هست وضوء و صلاة. یا بعد از انجام اعمال قلیله هست یا در اثناء انجام اعمال قلیله است. اگر تبدّل قبل از اعمال باشد مرأةی مستحاضه، دارای صفت استحاضهی قلیله هست که در موقع هر استحاضه یک وضوء بگیرد در این شرایط اگر تبدّل یافت به کثیره یا به متوسطه، قبل از آنکه اعمالی را انجام داده باشد. نه وضوء و نه نماز، میفرماید بلااشکالٍ حکم کثیره را باید انجام دهد. چرا؟ برای اینکه حکم قلیله که وضوء برای نماز بود در ظرف زمانیِ خودش بود. الان که ظرف زمانیِ قلیله و متوسطه هست نفوذ در کرسف، یا تجاوز از کرسف هست وضوء برای صلاة کافی نیست. باید اعمال کثیره را انجام دهد. و اما اگر بعد از اعمال بود قلیله، با همان استحاضهی قلیله بود، وضوء گرفت نماز خواند بعد از انجام اعمال، کثیره آمد یا متوسطه، در این صورت هم بلا اشکالٍ، که اعمال قلیله کافی است چرا؟ چون فرد مستحاضه بوده به قلیله، وظیفهاش وضوء بوده نماز خوانده اجزاء آمده اصل برائت از وجوب بعدی، و واضح است که کثیره حکمی برای ماقبل ندارد. حکم برای مابعد دارد. این دو صورت واضح است و گفته بودم. اما بحث اصلی در اثناء هست، اگر در اثناء بود قلیله، باز هم مطلب سهل است. باید حکم کثیره را انجام بدهد چون وضوء کافی نیست. وضوء گرفت مشغول نماز شد یا نشد که اثناء است که کثیره یا متوسطه آمده آن وضوی قلیله کافی نیست. چون موضوع هم فرق کرد. نفوذ در کرسف یا تجاوز از کرسف است. مسلماً حکم کثیره را باید انجام بدهد که حکم قلیله اینجا اولاً موضوع ندارد و ثانیاً برای این وضعیت غسل لازم است که حکم قلیله تنها وضوء بود کفایت نمیکند. اما اگر متوسطته به کثیره تبدّل پیدا کرد. متن این است که میفرماید إذا كان الانتقال من المتوسطة إلى الكثيرة فيما كانت المتوسطة محتاجة إلى الغسل وأتت به أيضاً ، فيكون أعمالها حينئذ مثل أعمال الكثيرة لكن مع ذلك يجب الاستئناف متوسطه غسل کرد فرض این است که غسل کرده، غسل بعد از تحقق کثیره نیست. حالت، حالت متوسطه هست و در حالت متوسطه غسل کرده پس از آن در اثناء کثیره به وجود آمد در صورتی که کثیره به وجود آمد میفرماید استیناف کند یعنی غسلی برای کثیره هم انجام بدهد و آن غسلی که برای متوسطه داشته است کافی نیست چرا؟ 1. سببیت مستقل، متوسطه برای آن غسل خودش بود. و کثیره سببیت برای غسل خودش دارد. غسل قبلی مربوط به متوسطه و رفع تکلیف از حکم کثیره نمیکند یعنی قائم مقام غسل کثیره نمیشود چون غسل کثیره بعداً آمده غسل متوسطه قبلاً بوده. آن غسلی که قبلا بوده در ظرف زمانیِ خودش بوده که متوسطه بوده الان که کثیره شد سبب است برای سه تا غسل در روز، موجب غسل مخصوص خودش میشود و آن غسل متوسطه رفع اثر از کثیره نمیکند. اینجا هم مطلب واضح است. سببیت مستقل هست هر کدام مسبب خودش را میطلبد و باید انجام بگیرد. بعد میفرماید که وإن انتقلت من الأعلى إلى الأدنى، اگر چنانچه از اعلی به ابناء منتقل بشود،استمرت على عملها لصلاة واحدة ؛ در مثال بگوییم از متوسطه به قلیله تبدّل آمد، میفرماید استمرت على عملها باید استمرار بدهد مرعه بر عمل آن کثیره، لصلاة واحدة، 1. استمرار بدهد، 2. صلاة واحده، 3. سبب جدید که قلیله هست چرا اینجا تأثیرگذار نباشد. در صورتی که از کثیره که مثال زدیم، متوسط بدل شد به قلیله، میگوید استمرار بدهد، غسل کند، چرا؟ برای اینکه خود متوسطه و همچنین کثیره سببیت دارد برای غسل، و با تبدّل وجوب غسل از بین برداشته نمیشود. با تبدل به قلیله وجوب غسل از بین نمیرود به تعبیر سید الحکیم تبدّل به قلیله مطهّر نیست یعنی غسل نیست. پس یک غسل باید انجام بدهد که غسل کثیره است چنانچه بعد از انقطاع انجام میدهد. یک غسل باید انجام بدهد که متوسطه باشد یا کثیره. غسل را که انجام داد پس اصل انجام غسل را فهمیدیم که شرعیت با وجهی دارد که سببش خود متوسطه یا کثیره است. و تبدّل جای غسل را نمیگیرد غسل به عهدهاش هست باید غسل بکند. وانگهی بعد از اینکه غسل بکند باید برای یک نماز کافی باشد. متوسطه هست، غسل میکند و وضوء هم میگیرد اینجا قلیله که میگفتیم سبب مستقل هست، سه تا توجیه دارد، 1. کلُ غسلٍ واجبٍ یکفی عن الوضوء، بر مبنای بعضی از فقها، غسل که کرده است کفایت میکند از وضوء، وضوء برای قلیله باشد یا غیر قلیله. 2. وضوء هم که میگیرد این وضوء برای خود کثیره هم که بود برای قلیله هم کافی است. شما اگر اشکال کنید که سببیت مسبب مستقل میخواهد دو تا وضوء جواب در غسل وضوء تداخل کار ممکنی است هم میتواند همین وضویی که در ادامهی اعمال کثیره آمده است وضوی برای کثیره باشد هم وضوء برای قلیله باشد.
سوال: ...
جواب: فرض این است، که وإن انتقلت من الأعلى إلى الأدنى ، کثیره شد قلیله، استمرت على عملها لصلاة واحدة ، یعنی بعد از تبدّل وقتی قلیله آمده اینجا باید عمل کثیره را انجام بدهد هم غسل و هم وضوء. چرا؟ لصلاة واحدة برای یک نماز، چرا؟ چون یک نماز مربوط میشود به اعمال قبلی که هم غسل بوده و هم وضوء بوده این یک نماز بر این جهت که در همین نماز اول یک غسل و یک وضوء میخواهد در نمازهای بعدی دیگر وضوی تنها کافی است. به این نتیجه رسیدیم که الحمدالله هیچ اشکالی دیگر باقی نماند.
وجه انتقال هم متوجه شدیم و مطلب کامل شد. توجیه سوم هم نیازی نیست ولی اگر بگوییم اشکالی ندارد. توجیه سوم این است که سید حکیم این بحث را که گفتم همین مسئلهی پانزدهم را بحث میکند و سیدناالاستاد نیز بحث میکند و از باب اتّفاق سیدناالاستاد هم بحث را یک بار تکرار میکند. توجیه اول و دوم که معلوم بود و تمام. توجیه سوم، از بیان سید الحکیم قدس الله نفسه الزکیه استفاده میشود که در این جا اعمال قلیله داخل اعمال متوسطه و قلیله قرار میگیرد که اگر به این کلمات جمود کنیم کافی است و اگر جمود نکنیم همان تداخل میشود.[2] [3]
بعد میفرماید که وإن انتقلت من الأعلى إلى الأدنى استمرت على عملها لصلاة واحدة ، ثم تعمل عمل الأدنى که گفتیم ثم تعمل عمل الأدنى، دیگر بعد از آن نماز ظهر را اینجوری می خواند نماز عصر که شد، یک وضوء است قلیله شده است. فلو تبدلت الكثيرة متوسطة تا آخر این که این مسئله چیزی از پیچ و دست انداز در کار نیست، تطبیق است. میفرماید، که رمز و رازش گفته شد. فلو تبدلت الكثيرة متوسطة، سه غسل دارد شد یک غسلی، قبل از زوال، قبل از صلاة ظهر، تعمل للظهر عمل الكثيرة ، فتتوضأ وتغتسل وتصلي با همان شرحی که دادیم که تبدّل رفع اثر حادثهی قبلی را نمیتواند بکند. حادثهی قبلی که اثری داشت که غسل بود باید انجام بگیرد عین همان ترتیب. فلو تبدلت الكثيرة متوسطة قبل الزوال أو بعده قبل صلاة الظهر تعمل للظهر عمل الكثيرة ، فتتوضأ وتغتسل وتصلي، عمل کثیره وضوء و غسل بود و نمازش را میخواند، چون آن سببیت که کثیره بود سببیتش را داشت تبدّل رفع اثر از حادثهی قبلی نمیکند واضح و روشن. لكن للعصر والعشاءين يكفي الوضوء چون دیگر شد متوسطه، در متوسطه یک غسل در اول کافی است بقیهاش وضوء بگیرد کفایت میکند وإن أخرت العصر عن الظهر أو العشاء عن المغرب؛ دیگر فرق نمیکند ظهر و عصر را با هم بخواند یا عشاء و مغرب را با هم بخواند یا جدا بخواند برای هر کدام یک وضوء کافی است. که موضوع میشود، موضوع متوسطه غسل انجام شده و بقیهی نمازها را با یک وضوء انجام میدهد. نعم لو لم تغتسل للظهر عصياناً أو نسياناً يجب عليها للعصر إذا لم يبق إلا وقتها ، وإلا فيجب إعادة الظهر بعد الغسل اگر باقی نماند مگر وقت عصر، و اگر وقت باقیست باید ظهر را هم اعاده کند بعد از غسل، وإن لم تغتسل لها فللمغرب و اگر غسل برای عصر هم انجام نداد طبیعتاً فللمغرب چون غسل به عهدهاش است و باید برای مغرب انجام دهد و وإن لم تغتسل لها ، اگر غسل برای صلاة مغرب انجام نداد فللعشاء إذا ضاق الوقت وبقي مقدار إتيان العشاء که اگر وقت فقط برای عشاء بود و ب وبقي مقدار إتيان العشاء. مطلب تا اینجا تمام.