< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

98/08/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/أحكام الحائض /مساله دوم از احکام مربوط به مرأة حائض و بحث سجده تلاوت و اجتیاز در مشاهد مشرفه برای حائض

سجده تلاوت برای حائض

 

متن : مسألة ٢ : يجوز للحائض سجدة الشكر ، ويجب عليها سجدة التلاوة إذا استمعت بل أو سمعت آيتها ، ويجوز لها اجتياز غير المسجدين لكن يكره ، وكذا يجوز لها اجتياز المشاهد المشرفة.[1] بحث و تحقیق تکمیلی درباره سجده تلاوت گفته شد که متن ما سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الذکیه فرمودند که اگر حائض سجده تلاوت را قرائت کند یا استماع کند باید سجده کند ، متن این شد و گفتیم که این قول مشهور است و بعد از اینکه گفته می شود که این قول مشهور است و نصوصی هم در این رابطه داریم که از آن نصوص سه روایت را یاد آور شدیم کتاب وسائل جلد 2 باب 36 از ابواب حیض حدیث شماره 1 صحیحه ابی عبیدة حذاء شماره دو موثقه ابی بصیر حدیث شماره 3 و باز هم موثقه ابی بصیر. این سه تا روایت را خواندیم که آخرین قسمت این بود وَ الْحَائِضُ تَسْجُدُ إِذَا سَمِعَتِ السَّجْدَة ؛[2] نصوص معتبر بود بعد دلالت هم کامل و درست.

نتیجه این شد که اگر فرد حائضی در حال حیض آیه سجده را تلاوت کند یا بشنود باید سجده کند . پس فتوای متن در وجوب سجده ی فرد حائض پس از شنیدن آیه سجده یا خواندن آیه سجده ، تا اینجا داشتیم مطلب کامل و نصوص هم درست.

سوال : تلاوت کردنش حرام نیست؟

جواب : سوال خوبی است ، احسنتم. دیروز گفتم خیلی مختصر ولی برای عموم نگفتم. سوال شد و در این جهت که خواندنش حرام هست یک حرمت تکلیفی است ولی اگر بخواند و اما استماع و سمع اش که حرام نیست دیگر، سمع که بلا اختیار می شود به وجود آید.

در هر صورت آیه سجده را بخواند یا بشنود باید سجده کند که هم آرا را گفتیم و هم نصوص را در این رابطه بیان کردیم

اختلاف نصوص و جمع آندو

اما متاسفانه یا با دید تحقیقی که بنگریم نصوص اختلاف دارند . این سه تا روایتی که آمده بود آمره به سجده بود. اما یک دسته روایت دیگر داریم که ناهیه از سجده هستند می فرماید که نباید سجده کند. آن روایاتی که نهی از سجده دارند در همین باب روایت شماره 4 و شماره 5 ، آن دوتا روایت از نظر سند هم درست است.

متن روایت: وعنه، عن فضالة، عن أبان بن عثمان، عن عبد الرحمن بن أبي عبد الله، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: سألته عن الحائض هل تقرأ القرآن وتسجد سجدة إذا سمعت السجدة؟ قال: (لا تقرأ) ولا تسجد.[3] روایت اول صحیحه عبد الرحمن هست سند هم وَ عَنْهُ یعنی عن محمد بن الحسن شیخ طائفه عَنْ فَضَالَةَ یعنی فضالة بن ایوب که از اجلا و ثقات هست، عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ ، که از اصحاب اجماع است، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ، که از اصحاب امام صادق و از اجلا و ثقات و دارای توثیق خاص، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْحَائِضِ هَلْ تَقْرَأُ الْقُرْآنَ وَ تَسْجُدُ سَجْدَةً إِذَا سَمِعَتِ السَّجْدَةَ قَالَ تَقْرَأُ وَ لَا تَسْجُدُ. البته لا تقرا بین قوسین هست، نسخه دوتا است هم لا تسجد تنها و هم لا تقرا و لا تسجد. این روایت با سند درست دلالت دارد بر عکس آنچه که گفته شد. چه بود؟ که گفتیم حائض اگر آیه سجده را بشنود سجده کند، این روایت می فرماید که اگر فرد حائض آیه سجده را بشنود لا تسجد. سند هم صحیح و متن هم صریح. حدیث دوم مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِيسَ فِي آخِرِ السَّرَائِرِ ، کتاب آخر السرائر که به آن می گوییم مستطرفات السرائر این کتاب به طور کل روات این کتاب معتبر است، این جزء مجموعه معتبر روایی است ، خود ابن ادریس هم که از قدما است که بشارتهایی به اعتبار دارد، محدثین هم روایتی که در مستطرفات باشد تلقی به قبول و اعتبار می کنند و گفته می شود محدثین آورده اند که این مستطرفات دقیقا و به طور مستقیم از اصول اربع مأة گرفته شده است، اصول اربع مأة که شاگردان امام صادق مستقیماً در مسجد کوفه از بیان مبارک خود امام صادق نقل می کردند،

متن روایت: محمد بن إدريس في (آخر السرائر) نقلا من كتاب محمد بن علي بن محبوب. عن محمد بن الحسين، عن محمد بن يحيى الخزاز، عن غياث، عن جعفر، عن أبيه، عن علي عليهم السلام قال: لا تقضي الحائض الصلاة ولا تسجد إذا سمعت السجدة.[4] سند درست است؛ نَقْلًا مِنْ كِتَابِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْخَزَّازِ عَنْ غِيَاثٍ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ، این سند هم خدشه ای ندارد به طور کل، عَنْ عَلِيٍّ علیهم السلام قَالَ: لَا تَقْضِي الْحَائِضُ الصَّلَاةَ وَ لَا تَسْجُدُ إِذَا سَمِعَتِ السَّجْدَةَ. این روایت هم با اعتبار و البته اعتبار که می گوییم یک شبهه ای در بعضی از این روایاتی که پس از کتاب محمد بن علی بن محبوب آمده گفته شده ولی صدمه ای به اعتبار نمی زند در مجموع شما این سند را هم معتبر تلقی کنید ، سند قبلی که صحیح بود، متن همان متن است لَا تَسْجُدُ إِذَا سَمِعَتِ السَّجْدَةَ. خب این دو روایت مضمونش این شد، آن روایت قبلی هم مضمونش بر امر به سجده بود و این دو روایت مضمونش نهی از سجده هست. الان چه کار کنیم؟

اختلاف نصوص و جمع آندو

ظاهر امر این است که تعارض است، تعارض بدوی مشهود است. تعارض بدوی یعنی هم بیانی که ایجابی و سلبی بود تعارض بدوی است اما می ببینیم که اگر قابل جمع بود تعارض از بین می رود و اگر قابل جمع نبود دیگر کار به تعارض کشیده می شود و قاعده هم قاعده تقریبا مجمع علیها عند الاصولیین تساقط هست و دیگر قاعده تخییر در تعارض در حد یک قولی بیشتر نیست، شاید قول هم نه شاید در حد احتمال. بنابراین ببینیم که در این رابطه جمعی می توانیم ارائه دهیم یا نمی توانیم. درباره حمل این دو دسته از روایت شیخ طوسی قدس الله نفسه الذکیه در کتاب تهذیب که صاحب وسائل محدث عاملی در پایان همین باب 36 کلام شیخ را نقل می کند که می فرماید شیخ در جمع بین این دو دسته از روایت روایت اولی را حمل بر استحباب کرده اند، روایت آمر حمل بر استحباب می شود. خب حملی است که شیخ اعلام کرده است، داشته باشیم در این حد. اما بعد از این مراجعه می کنیم علامه حلی قدس الله نفسه الذکیه و پس از آن سید عاملی درباره وجه جمع می فرماید که این دو دسته از روایات قابل جمع هست، روایات آمره حمل می شود به مورد استماع ، روایات ناهیه که سجده ندارد حمل می شود به مورد سمع که اختیاری نیست.[5] [6] و فقیه همدانی قدس الله نفسه الذکیه شاید با استفاده از این موارد؛ یک مورد دیگر هم بگویم بعد کامل کنیم، ترتیب زمانی رعایت شود. بعد از سید عاملی صاحب حدائق قدس الله نفسه الذکیه می فرماید: که وجوهی برای جمع گفته شده است اما در نهایت امر می توانیم بگوییم که روایات ناهیه را که می گوید لا تسجد حمل بر تقیه کنیم پس اگر حمل بر تقیه شد دیگر روایت آمره می ماند و تعارضی وجود نخواهد داشت.[7] تا اینجا به ترتیب آمدیم و به صاحب جواهر رسیدیم، صاحب جواهر قدس الله نفسه الذکیه می فرماید که تعارضی بین این دو دسته مستقر نمی شود، تعارض بدوی باشد لا باس به، تعارض بین روایات آمره به سجده نسبت به فرد حائضی که آیه سجده تلاوت می کند و روایات ناهیه از سجده نسبت به مراة ای که آیه سجده تلاوت می کند تعارض مستقر نیست.[8] چرا مستقر نیست؟ برای اینکه این دو تا روایت یعنی روایت شماره 4 و شماره 5 قابلیت معارضه و مقاومت در برابر آن روایات آمره ندارند. چرا؟ اولا از نظر صحت سند آن هر سه سند صحیح بود و این دارای یک سند صحیح است و این سند دوم هم اگر فقط از مستطرفات بود که عیبی نداشت ولی مستطرفات از کتاب ابن محبوب نقل می کند، یک مقداری بحث و ملاحظه در کار دارد هر هر صورت سند هم سند گروه دسته آمره قوی تر است و اما از حیث مضمون، مضمون روایات آمره مشهور و معمول به عند المشهور است و مضمون روایات ناحیه معرض عنها عند المشهور است. پس ما طبق روایات علاجیه که خذ بما اشتهر. ما شهرت را که از مرجحات می دانیم یعنی مشهور شهرت را از مرجحات اعلام می کنند، سیدنا الاستاد فقط در مرجحیت شهرت اشکال می کنند، مشهور که شهرت را از مرجحات اعلام می کنند اینجا شهرت معاضد است به روایات آمره بنابراین معارضه ای نیست و روایات ناهیه قابلیت تعارض با روایات آمره ندارد. فرمایش ایشان را هم به طور کامل فهمیدیم.

وجه جمع : اما تفصیلی کامل و وجه جمع جامع از فقیه همدانی است. کتاب مصباح الفقیه جلد 4 چاپ جدید، قدیمش دو جلدی بود. برای شما بگویم ایشان می فرماید که حمل می شود روایات آمره که امر به سجده دارند به صورت استمعت که عمدا استماع می کند و روایات ناهیه که لا تسجد حمل می شود به صورت سمعت که بلا اختیار است. بنابراین این جمع ، جمع درستی است می فرماید و شاهد جمع هم در این رابطه شکر خدا داریم، کتاب وسائل جلد 4 چاپ 20 جلدی، باب 43 از ابواب قرائت قرآن حدیث شماره 1 صحیحه عبدالله بن سنان، [9] دیگر کار فقیه همدانی است دیگر، من در ذهنم آمد که چطور بقیه فقها این وجه جمع را پیدا نکرده اند، خب امتیازات فقیه همدانی که مخصوص خودش است قدس الله نفسه الذکیه؛ سند را بخوانیم، سند درست است.

متن روایت: محمد بن يعقوب عن علي بن إبراهيم عن محمد بن عيسى بن عبيد عن يونس بن عبد الرحمان عن عبد الله بن سنان قال سألت أبا عبد الله عليه السلام عن رجل سمع السجدة تقرأ قال لا يسجد إلا أن يكون منصتا لقراءته مستمعا لها أو يصلي بصلاته فأما أن يكون يصلي في ناحية وأنت تصلى في ناحية أخرى لا تسجد.[10] آشنا هستید، مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ شیخ کلینی عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ صاحب تفسیر عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ موثق و معتبر، عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ که از اصحاب اجماع هست عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ که از اصحاب امام صادق و از اجلا و ثقات قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ رَجُلٍ سَمِعَ السَّجْدَةَ تُقْرَأُ قَالَ لَا يَسْجُدُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مُنْصِتاً لِقِرَاءَتِهِ مُسْتَمِعاً لَهَا ؛ بارک الله یا فقیه همدانی؛ این دیگر وجه جمع و شاهد جمع؛ تصریح دارد که لَا يَسْجُدُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مُنْصِتاً، گوش فرا دهنده و توجه کنند به قرائت قرآن و بعد می فرماید لِقِرَاءَتِهِ مُسْتَمِعاً لَهَا، مستمع باشد، عمدا گوش دهد در این صورت سجده برایش واجب است ، در صورتی که سمع السجدة نه ، پس جمع بسیار جمع خوب . جمع خوب چه جمعی است؟ جمع خوب جمعی است که یک ، هر یکی از دو متعارض اخذ شده باشد و با مقداری از تصرف ، نکته دوم، شاهد جمع داشته باشد و جمع جمع تبرعی نباشد و جمع جمع درست و صحیح که دارای شاهد باشد. شاهد جمع داریم و این جمع جمع درستی است.

یک نکته در ذهنتان می آید این را توضیح دهم فکر کنم سوال هم در ذهن فضلا هست.

جواب استاد : نعم سوال خوبی است الان برای شما توضیح می دهم. قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ رَجُلٍ سَمِعَ السَّجْدَةَ تُقْرَأُ قَالَ لَا يَسْجُدُ ؛ نعم سوال خوبی است ولی قطعا درباره جنب که صدق می کند و بعد هم برای حائض به طریق اولی و بر اساس قاعده کل شیء

استاد : یک این روایت دلالتش درباره شنیدن آیه سجده که صریح است و درباره رجل هم که صریح است؛ رجل هم که با رجل عادی کار ندارد و منظور از رجل ، رجل جنب است، از جنب سوال می شود نه آدم عادی. آدم عادی که سجده را خواندن و سجده کردن که بحث ندارد. پس جنب را گرفت، جنب را که گرفت ما یک قاعده کلی فعلا برای شما خصوصی بین من و شما می گوییم، جنب و حائض در احکام مشترک اند الا ما خرج بالدلیل؛ قاعده اش را هم گفتیم اولویت حائض نسبت به جنب را هم فقها و نصا برای شما گفتیم. این مطلب تمام.

اما و علی فرض المعارضة، می فرماید این شاهد جمع است و فقیه همدانی گفته است و اشکال شما وارد نبود.

جواب: ادامه روایت مطلب دیگری است، چند تا مطلب در یک روایت گفته می شود پسر خوب معنایش این نیست که کل مطالب به یک موضوع ربط داشته باشد، چند تا موضوع گفته می شود. آن صلاة سوال جدایی است. ادامه که باشد یک کتاب طهارت و صلاة و حج و صوم است، ادامه همه که نمی شود که. ابدا آن ادامه مربوط به سوال دیگری است، چند تا سوال است و چند تا جواب، هر روایت قطعه قطعه و موضوع موضوع می تواند باشد، آنکه مربوط به این موضوع جنب نمی شود. می فرماید اگر آن را هم بگویید باز هم اشکال بر شما وارد است، مگر جنب می تواند نماز بخواند.

و علی فرض المعارضة، آقای فقیه همدانی می فرماید که بر فرض معارضه یطرح آن روایت ها. آن دو تا روایت را که گفتیم که روایت شماره 4 و شماره 5 بود اگر معارضه کند باز هم مطرود و مطروح می شود. چرا؟ بخاطر دو تا نکته، یک که تصریح کرده اند للشذوذ و لتقیة،[11] هر کدامش کافی است. معنای شذوذ چیست؟ شما در تعارضات چیزی که گاهی برجسته نشده ولی واقعیت دارد، اگر یک روایت از نظر ورود در منابع و در بحث های فقهی شذوذ داشت ، شذوذ الاخبار ابتدائا قابل اعتبار نیست، شذوذ اعتبار برای خودش پیدا نمی کند. معنای شذوذ چیست؟ یک ، خود روایت کثرت ندارد و در حداقل است، دو عمل به آن اصلا وجود ندارد و فقط یک ذکری در ضمن از او به عمل گاهی می آید این معنای شذوذ است، خود شذوذ من حیث الذات اعتبار کامل ندارد. لشذوذ که فقیه همدانی می فرماید و للتقیة، برای اینکه این مورد تقیه است. کجا مورد تقیه است که برای شما تحقیق کرده ایم و مدرک آورده ایم ، صاحب حدائق فرمود که جمهور جمهور سجده تلاوت را برای مرأة حائض موجب وجوب سجده نمی دانند. عنایت کردید، یعنی سجده تلاوت را در حال حیض واجب اعلام نمی کنند. جمهور جمهور، این تعبیر صاحب حدائق است، برای شما مدرک هم آورده ایم کتاب بدایع الصنایع، که کتاب درسی به اصطلاح نجفی ها در قسمت عجمان یعنی پاکستان و افغانستان و هندوستان عمدتا کتاب بدایع الصنایع که تالیف ابوبکر کاشانی است، این کاشان دار المومنین خود ما دارای سوابقی است که ابوبکر هم دارند، ابوبکر کاشانی صاحب کتاب بدایع الصنایع که این کتاب کتاب درسی است، تقریبا کتاب بدایع الصنایع می شود مساوی با شرایع الاسلام، در این حد هست که حنفی هم هست بر اساس مذهب حنفی؛ در این متن آمده است لا تجب سجدة التلاوة علی الحائض و النفساء [12] این حکمی است که آمده درست مطابق تقیه، روایتی که تقیة صادر شود در برابر روایاتی که مخالف عامه باشد اصلا قابلیت مقاومت ندارد. مطلب تا اینجا تمام.

سوال : استاد واجب نبودن با حرام بودن خیلی فرق می کند؛ روایات می گوید حرام است و نباید سجده کند، ظهورش در حرمت است، این می گوید واجب نیست ، واجب یعنی سجده هم ***

جواب : ملائمت دارد، قابل تطبیق هست، لا تجب تطبیق می کند با آیات دال بر ترک ، عدم وجوب از نظر محتوا مشترک در ترک است، همینقدر که بود موافقت است دیگر، ما یک موافقت اعلام می کنیم شما زیاد دقت نکنید. اما

سوال : صرف اینکه روایتی موافق باشد با بخشی از حکم اهل سنت می شود گفت این تقیه است

جواب : شما که فاضل هستید،      *** ؛ ما نگفتیم که هر آنچه که در نصوص اهل سنت آمده از اساس هیچ قابل قبول نیست. این را که نمی گوییم لا یقول به لا فاضل و لا خطیب؛ و اما جایی که معارضه باشد. شخصیت بزرگوار در صورتی که تعارض صورت بگیرد آنجا صحبت از موافقت و مخالفت نصا و اجماعا به عمل می آید.

حکم اجتیاز در مشاهد مشرفه

مطلب بعدی حکم اجتیاز در مشاهد مشرفه را توضیح دهیم. اجتیاز در مساجد را گفتیم و بعد هم گفتیم ورود در مشاهد مشرفه مثل ورود در مساجد است که شرحش را دادیم و امروز هم ان شاء الله اشاره می کنیم و بعد هم گفتیم که مشاهد مشرفه اگر مورد اجتیاز قرار بگیرد و کسی از آنجا عبور کند همان حکم را دارد، یعنی چه؟ یعنی ورود و توقف جایز نیست و اجتیاز و عبور مکروه است، *** کراهة اشکالی ندارد. برای این مطلب برای شما بگویم که سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الذکیة کتاب تنقیح جلد 7 صفحه 355 و صفحات بعد مسئله مشاهد مشرفه را که شرح می دهند می فرمایند، ورودی اش یک مقدار انسان را تکان می دهد و بعد انتهای امر خیلی آرامش بخش است. می فرماید الحاق مشاهد به مساجد دلیل ندارد، ورودی اش را گفتم اینطور است ولی صبر کنید آخرش را گوش دهید. الحاقش دلیل ندارد، چرا؟ شما یک روایتی داشتید کجا بود؟ موثقه ابا بصیر.

متن روایت: محمد بن الحسن الصفار، في (بصائر الدرجات) عن أبي طالب يعني عبد الله ابن الصلت، عن بكر بن محمد قال: خرجنا من المدينة نريد منزل أبي عبد الله عليه السلام فلحقنا أبو بصير خارجا من زقاق وهو جنب ونحن لا نعلم حتى دخلنا على أبي عبد الله عليه السلام، قال فرفع رأسه إلي أبي بصير، فقال: يا أبا محمد أما تعلم أنه لا ينبغي لجنب أن يدخل بيوت الأنبياء؟! قال: فرجع أبو بصير ودخلنا.[13] که درباره ابا بصیر که اما تعلم در بیوت انبیاء جنب وارد نشود،[14] این بود اعجاز امام که از غیب خبر داد و گفت تو این حالت را داری، دیگران با احترام ایشان را جلو انداخته بود امام فرمود تو جنب هستی، به این مضمون. در جهت بیان معجزه بود نه در جهت بیان حکم الله؛ در آن جهت نبود. بنابراین این نکته را در تحقیقاتتان اضافه کنید که تعیین جهت اگر مشخص باشد که خوب و اگر مشخص هم نبود شک داشته باشیم که در جهت بیان حکم شرعی هست یا نیست اعتبار ثابت نمی شود و باید جهت احراز شود. این را در بحث رجال قبلا گفته باشیم ان شاء الله. بعد هم می فرماید که مضافا بر آن آنجا بیوت گفته شده است، بیت غیر از مرقد است، مرقد و مضجع مطهر عرفا و لغتا غیر از بیت است، بیت در حال حیات گفته می شود و آن توجیهی که ما یا بعضی ها دارند فعلا آن توجیه ها را از ذهنتان یک مقدار دور کنید که ما چه گفتیم ؟ که حیات و ممات ندارد و انا مکة و منا؛ بماند آن بحثش را بعدا تکمیل کنیم. بعد می فرماید که ممکن است استدلال شود به صحیحه زراره و صحیحه محمد بن مسلم که این حدیث را قبلا خوانده بودیم که فرمود لا یضعان و یاخذان و لا یدخلان الا مجتازین؛

متن روایت: وفي (العلل) عن أبيه، عن سعد بن عبد الله، عن يعقوب بن يزيد، عن حماد بن عيسى، عن حريز، عن زرارة، ومحمد بن مسلم، عن أبي جعفر عليه السلام قالا: قلنا له: الحائض والجنب يدخلان المسجد أم لا؟ قال: الحائض والجنب لا يدخلان المسجد إلا مجتازين إن الله تبارك وتعالى يقول: ولا جنبا إلا عابري سبيل حتى تغتسلوا.[15] می فرماید که از همان متن، که متن چه بود؟ استظهار کردیم؛ استظهار یعنی چه؟ یعنی ما یک ظهور در آوردیم با تحلیل اصولی که بیان این بود: چیزی آنجا نگذارید اطلاقا ، موجب ورود در مسجد شود یا نشود و می توانید چیزی بگیرید چون گرفتن تصرف نیست ، وضع تصرف است و بعد هم دیدیم که فرمود آنجا داخل نشوید مگر اجتیاز، اجتیاز هم کراهت داشت معلوم می شود که در حال اختیار هم وجهی ندارد، اجتیاز یک امر بسیار مباح و عادی نیست و مکروه است که وجهش را هم گفتیم، از آن بیان چه استظهار کردیم؟ استظهار این شد که ملاک لزوم هتک هست، لا یضعان و یاخذان و لا یجوز الا عابر سبیل، اینها همه دلیل بود برای اینکه چه می شود؟ هتک می شود. خب پس از آنکه هتک را به عنوان ملاک استظهار کردیم به سراغ مشاهد مشرفه می رویم. می بینیم که مشاهد مشرفه معدة للعبادة، مشاهد یک مکان مقدسی است، زیارت عبادت بزرگترین شعائر الله است. پس از اینکه ما به این نتیجه رسیدیم که شعائر هستند طبیعتا هتک شعائر از محرمات است به عنوان یک ضرورت فقهی، هتک شعائر نیاز به دلیل ندارد و از ضرورات است. خب مصداقا فردی که آلوده باشد ، حائض یا جنب در عرف متشرعه پا گذاشتن به مشاهد هتک محسوب می شود بعد از آنکه هتک حساب شد طبیعتا می گوییم ورود به مشاهد مشرفه حرام است در حال حیض ، چرا ؟ چون موجب هتک می شود بر اساس فهم متشرعه، موید مطلب صاحب جواهر کتاب جواهر جلد 3 صفحه 221 مطلب را یک پله بالا می برد و می فرماید یمکن الحاقها بالمسجدین الحرمین؛[16] درست گفت صدر من اهله و وقع فی محله . به جا گفت، ممکن است که مشاهد را به مسجدین حرمین ملحق کنید در حرمت مطلقا حتی اجتیاز که در مسجدین حرمین اجتیاز هم جایز نیست. بله ، چرا این حرف را می زنیم؟ استظهار که سید فرمود، استظهار به عبارت دیگر می شود فهم اصحاب؛ می فرماید بعد فهم الاصحاب، اصحابش را من اضافه می کنم، بعد فهم این معنا که مدار و مناط حرمت مربوط به شرافت و تعظیم هست، پس از اینکه مناط به شرافت و تعظیم گره خورده باشد می فرماید و هی اولی من غیرها فی ذلک، این مشاهد مشرفه در شرافت و تعظیم برتر است از غیر خودش که مساجد و امکنة مقدسه باشد فی ذلک در شرافت و تعظیم چون که مقام امام و مقبره ای که امام آنجا مدفون است گره خورده به مقام خود امام، مقام امام از یک مسجد در شرافت و تعظیم اعلی و برتر است. بنابراین حکم اجتیاز در مشاهد مشرفه معلوم شد اما حضرت معصومه سلام الله علیها ، از شیخ انصاری سوال و جوابی شده بود که نماز خواندن در جلو قبر ائمه که جایز نیست، جلو قبر حضرت عباس جایز است یا نه که امام زاده است، به این مضمون گفته بود من فتوا نمی دهم؛ معصومه بانویی است که به قم می دهد بها هر کس که منکر است بگو روبرو کند. هر کس که شک به عصمت معصومه می کند آید به درس مصطفوی گفتگو کند


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo