< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدکاظم مصطفوی

1403/02/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/أركان الصلاة /جهر تکبیرة الاحرام و بالا آوردن دو دست تا مقابل گوش در حین آن

 

بحث و تحقیق در باره‌ی خصوصیات مربوط به تکبیرة الاحرام:

رسیدم به مسأله شماره یسزده که سید طباطبائی یزدی می‌فرماید: «يستحب للإمام أن يجهر بتكبيرة الإحرام‌على وجه يسمع من خلفه دون الست فإنه‌ ‌يستحب الإخفات بها.‌»[1]

مستحب است برای امام جماعت که یک تکبیر را به جهر قرائت کند در حدی که مأمومین پشت سر او صدای تکبیر او را بشنوند و شش تکبیر دیگر را به صورت سرّ و اخفات ذکر کند.

این مطلب مورد وفاق است و نصوصی در این رابطه در حد استفاضه وجود دارد که اعلام می‌کنند امام یک تکبیر را به جهر قرائت کند و شش تکبیر دیگر را به صورت اخفات. یکی از این نصوص در کتاب وسائل، باب هفت از ابواب تکبیرة الاحرام، موثقه ابی بصیر است:

وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ الْحُسَيْنِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا افْتَتَحْتَ الصَّلَاةَ فَكَبِّرْ إِنْ شِئْتَ وَاحِدَةً- وَ إِنْ شِئْتَ ثَلَاثاً وَ إِنْ شِئْتَ خَمْساً- وَ إِنْ شِئْتَ سَبْعاً وَ كُلُّ ذَلِكَ مُجْزٍ عَنْكَ- غَيْرَ أَنَّكَ إِذَا كُنْتَ إِمَاماً لَمْ تَجْهَرْ إِلَّا بِتَكْبِيرَةٍ.[2]

تعدد مطرح شده در این روایت دال بر مراتب فضل است و محل استشهاد جمله‌ی آخر این روایت می‌باشد.

روایت دیگر در کتاب وسائل، باب 12 از ابواب تکبیرة الاحرام، صحیحه حلبی است:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ أَخَفِّ مَا يَكُونُ مِنَ التَّكْبِيرِ فِي الصَّلَاةِ- قَالَ ثَلَاثُ تَكْبِيرَاتٍ- فَإِنْ كَانَتْ قِرَاءَةٌ قَرَأْتَ بِقُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ وَ- إِنْ كُنْتَ إِمَاماً فَإِنَّهُ يُجْزِيكَ أَنْ تُكَبِّرَ وَاحِدَةً- تَجْهَرُ فِيهَا وَ تُسِرُّ سِتّاً.[3]

اختلاف در اعداد، دلیل بر مراتب فضل است. در ادامه فرموده: اگر امام بودی یک تکبیر را به جهر و شش تای دیگر را به صورت اخفات بگو.

وَ فِي الْخِصَالِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا كُنْتَ إِمَاماً فَإِنَّهُ يُجْزِيكَ أَنْ تُكَبِّرَ وَاحِدَةً وَ تُسِرَّ سِتّاً.[4]

این روایت هم از نظر سند صحیح است.

14 مسألة يستحب رفع اليدين بالتكبير إلى الأذنين أو إلى حيال الوجه‌أو إلى النحر مبتدئا بابتدائه و منتهيا بانتهائه فإذا انتهى التكبير و الرفع أرسلهما و لا فرق بين الواجب منه و المستحب في ذلك و الأولى أن لا يتجاوز بهما الأذنين نعم ينبغي ضم أصابعهما حتى الإبهام و الخنصر و الاستقبال بباطنهما القبلة و يجوز التكبير من غير رفع اليدين بل لا يبعد جواز العكس‌.[5]

این مسأله از مستحبات است که مستحب است در حال تکبیر مکلف هر دو دست خود را بلند کند و انگشتان را بهم بچسپاند و تا مقابل گوش‌ها بالا بیاورد.

اصل مسأله که در حقیقت عبارت است از رفع الیدین در حال تکبیر، باید وجه و صورت شرعی داشته باشد و آن این است که انگشتان دو دست به هم چسپیده و کف دستان به سمت قبله باشد و دستان تا مقابل گوش بالا بیاید.

شیخ در کتاب مبسوط می‌فرماید: «رفع اليدين في الصلاة مع كل تكبيرة مستحب، و أشدها تأكيدا تكبيرة الإحرام و هو أن يرفع يديه إلى شحمتي أذنيه[6]

محقق حلی در کتاب معتبر، ج2، ص156 می‌فرماید: «رفع اليدين سنّة بغير خلاف بين العلماء[7]

محقق ثانی (کرکی) در جامع المقاصد می‌فرماید: « (ورفع اليدين بها إلى شحمتي الأذن). لا خلاف بين أهل الاسلام في استحباب رفع اليدين فيه.»[8]

علامه هم در منتهی اجماع را اعلام کرده است. اما مستند اصلی نصوصی است که در این رابطه آمده است. کتاب وسائل، باب 9 از ابواب تکبیرة الاحرام، حدیث 1، 2، 4 و 5:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ الْجَمَّالِ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا كَبَّرَ فِي الصَّلَاةِ- يَرْفَعُ يَدَيْهِ حَتَّى يَكَادَ يَبْلُغُ أُذُنَيْهِ.[9]

سند درست و متن واضح

وَ عَنْهُ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ فَضَالَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع حِينَ افْتَتَحَ الصَّلَاةَ- يَرْفَعُ يَدَيْهِ أَسْفَلَ مِنْ وَجْهِهِ قَلِيلًا.[10]

سند این روایت هم درست است.

وَ عَنْهُ عَنْ فَضَالَةَ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ يَعْنِي عَبْدَ اللَّهِ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا‌ عَبْدِ اللَّهِ ع يُصَلِّي- يَرْفَعُ يَدَيْهِ حِيَالَ وَجْهِهِ حِينَ اسْتَفْتَحَ.[11]

این نصوص در حد استفاضه؛ بلکه بعید نیست که در حد تواتر برسد.

نسبت به حد و اندازه آن باید گفت که دست‌ها در حال تکبیرة الاحرام طوری باشد که انگشتان بهم متصل باشند و کف دست رو به قبله باشد. این خصوصیات منصوص است.

رفع ید از ابتدای تکبیر تا انتهای آن باشد و اولی این است که دست‌ها از گوش‌ها بالاتر نرود؛ چون نص تا اذنین اعلام کرده است و اگر از آن بالاتر برود وجه شرعی ندارد. اگر این کیفیت رعایت نشود استحباب رعایت نشده، هر چند که ضرری به اصل نماز وارد نمی‌کند.

پس از آن که رفع الیدین مستحب بود، تکبیر بدون رفع الیدین هم جایز است. مثلا کسی نافله شب می‌خواند یک تکبیر بدون رفع یدین می‌گوید. در این صورت اگر نیت نماز صورت گیرد و تکبیرة الاحرام گفته شود، اشکالی ندارد.

15 مسألة ما ذكر من الكيفية في رفع اليدين إنما هو على الأفضلية‌ و إلا فيكفي مطلق الرفع بل لا يبعد جواز رفع إحدى اليدين دون الأخرى.[12]

این فرمایش سید مورد ملاحظه قرار گرفته است. می‌فرماید کیفیتی که در رفع یدین گفته شد حمل بر افضلیت می‌شود و اگر رعایت نشود مطلق رفع کافی است. این مطلب مورد ملاحظه قرار گرفته است.

تحقیق این است که رفع الیدین بدون بیان حد در نصوص نیامده است تا بگوییم رفع الیدین کافی است. در صورتی که حد شرعا بیان شده باشد رفع اطلاق ندارد و در نصوص مقید به حد بیان شده است. پس از لحاظ قواعد کفایت مطلق رفع قابل التزام نیست.

مطلب دیگری که گفته اگر یک دست را بلند کند و دست دیگر را بلند نکند، منشأ و مستند ندارد و سیره هم نیست. چنین چیزی نه در سیره‌ی متشرعه دیده می‌شود و نه در نصوص. سیدنا الاستاد در کتاب مستند عروه، ج14، ص150 ضمن بحث به این مطلب اشاره کرده که رفع یک دست مستند و دلیلی ندارد. در صورتی که یک فرد یک دستش ناقص باشد در آن صورت رفع یک دست از باب قاعده میسور درست خواهد بود و وجهی خواهد داشت؛ ولی فرد سالم اگر چنین نماید مستندی ندارد.

سید علم الهدی در انتصار فرموده که رفع الیدین واجب است. محققین فرموده اند که وجوب رفع الیدین اصلا از نصوص و اجماعات و فهم اصحاب استفاده نمی‌شود و جزء مسنونات آمده است.

16 مسألة إذا شك في تكبيرة الإحرام فإن كان قبل الدخول فيما بعدها بنى على العدم‌ و إن كان بعد الدخول فيما بعدها من دعاء التوجه أو الاستعاذة أو القراءة بنى على الإتيان و إن شك بعد إتمامها أنه أتى بها صحيحة أو لا بنى على العدم- لكن ‌الأحوط إبطالها بأحد المنافيات ثمَّ استينافها و إن شك في الصحة بعد الدخول فيما بعدها بنى على الصحة و إذا كبر ثمَّ شك في كونه تكبيرة الإحرام أو تكبيرة الركوع بنى على أنه للإحرام‌.[13]

اگر انسان شک کند در گفتن تکبرة الاحرام، اگر شک او در جایی باشد که وارد الفاظ و عبارات بعدی نشده باشد؛ مثلا به بسمله یا دعا یا استعاذه مشغول نشده است، در این صورت در محل است و بنا بر عدم گذاشته می‌شود و باید تکبیرة الاحرام انجام گیرد. عمل مشکوک عمل واقعی به حساب نمی‌آید. نیاز به استصحاب و اشتغال هم نداریم. اگر بعد از ورود به عمل بعدی باشد؛ مثلا استعاذه را گفته بعد شک می‌کند در تکبیرة الاحرام، در این صورت بنا را بر انجام آن بگذارد بر اساس قاعده تجاوز از محل. اگر شک کردی و داخل عمل دیگر شدی به آن عمل مشکوک قبلی اعتنا نکنید.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo