درس خارج فقه استاد سیدکاظم مصطفوی
1403/02/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/أركان الصلاة /تعیین تکبیرة الاحرام از بین تکبیرات هفتگانه
بحث و تحقیق در بارهی تعیین تکبیرة الاحرام:
سید طباطبائی یزدی میفرماید: «يستحب الإتيان بست تكبيرات مضافا إلى تكبيرة الإحرامفيكون المجموع سبعة و تسمى بالتكبيرات الافتتاحية و يجوز الاقتصار على الخمس و على الثلاث و لا يبعد التخيير في تعيين تكبيرة الإحرام في أيتها شاء بل نية الإحرام بالجميع أيضا لكن الأحوط اختيار الأخيرة.»[1]
گفته شد که از بین این تکبیراتی که در نصوص به آن تکبیرات افتتاحیه گفته میشود، شش تکبیر مستحب است و با تکبیرة الاحرام هفت تکبیر میشود. نصوص و اجماعات گفته شد. تعدد تکبیرات مستحبه در نزد فقهاء متسالم علیها است؛ اما بحث در این است که از جمع این تکبیرات کدام یکی را تکبیرة الاحرام در نظر بگیریم. به طور عمده سه قول در این رابطه وجود دارد: قول اول قول مشهور است که گفته اند مکلف اختیار دارد هر کدامی را که خواست به عنوان تکبیرة الاحرام قرار دهد. قول دوم این است که تکبیرة الاحرام باید تکبیر اخیر باشد و قول به تعیین هم در این رابطه آمده است. قول سوم این است که تکبیرة الاحرام باید تکبیر اول باشد. این قول هم قائل و دلیلی دارد. هر یک از این سه قول باید به طور مختصر بحث شود.
قول اول (قول مشهور):
شیخ طائفه در کتاب مبسوط، ج1، ص154-155 مسأله استحباب تکبیرات را که بحث میکند میفرماید تکبیرة الاحرام در اختیار خود مکلف است که هر کدام را بخواهد قرار دهد و افضل تکبیر آخری است. وجه افضلیت خواهد آمد.
محقق حلی در کتاب معتبر، ج2، ص154-155 میفرماید: از هفت تا تکبیر، هریکی را که مکلف اختیار کند درست است. در کتاب شرایع که با دید فتوایی نوشته شده و متن مشهور به حساب میآید، ج1، ص79 میفرماید: «ويرجع ذلك إلى اختياره»[2] مصلی و مکلفی که نماز میخواند، اختیار دارد هر کدام از تکبیرات هفتگانه را که خواست تکبیرة الاحرام قرار دهد. صاحب جواهر در کتاب جواهر، ج9، ص213، در شرح آن میفرماید: «على المشهور بين الأصحاب شهرة عظيمة.»[3]
علامه حلی در کتاب تذکرة، ج3، ص117 – 118 میفرماید: هفت تا تکبیر مستحب و تکبیرة الاحرام در اختیار مکلف است و شیخ فرموده که افضل قرار دادن تکبیر اخیری به عنوان تکبیرة الاحرام است.
شهید در کتاب ذکری، میفرماید: «ويتخير المصلي في تعيين تكبيرة الاحرام من هذا والافضل جعلها الاخيرة.»[4] انتخاب تکبیر در اختیار مکلف است و افضل این است که تکبیر آخری را تکبیرة الاحرام قرار دهد.
دلیل قول مشهور در بیان محقق حلی اطلاق ادله ذکر شده است و صاحب جواهر شهرت عظیمه گفته به علاوه اطلاق ادله. شهید اضافه کرده است که افضل تکبیر آخری است. شیخ مفید نیز همنظر با شیخ الطائفه است.
قول دوم این است که تکبیرة الاحرام تکبیر آخری است. از فقهائی که این قول را اعلام کرده اند، فقیه حلبی است که در کتاب الکافی فی الفقه، ص122 میفرماید: «ثم يكبر تكبيرة ، ثم ينوي الصلاة ويكبر تكبيرة الافتتاح مصاحبة للنية.»[5]
در این رابطه دلیلی که دلالتش صریح و واضح باشد، حدیثی است از کتاب مقدس فقه رضوی که صاحب کاشف اللثام این کتاب را معتبر میداند و ما هم بحث کردیم و گفتیم این کتاب خالی از اعتبار نیست؛ زیرا یک کتابی که از زمان شیخ صدوق شهرت داشته باشد، احتمال جعل و عدم صحت بسیار مشکل است. در کتاب فقه رضوی آن آمده: « واعلم أن السابعة هي الفريضة، وهي تكبيرة الافتتاح، وبها تحريم الصلاة.»[6] این روایت تصریح دارد بر این که تکبیرة الاحرام تکبیر آخری است.
صاحب جواهر در کتاب جواهر الکلام، ج9، ص113-114 وجوهی را ذکر میکند که قابل ذکر است. وجه اول در جهت اثبات این مطلب که تکبیرة الاحرام تکبیر آخری باشد، این است که در ادعیهی بین تکبیرات، در دعای اخیری «وجهت وجهی» آمده و این تعبیر مشعر است به این که تکبیر آخری، تکبیرة الاحرام است و منطبق بر ورود به نماز میباشد.
وجه دوم این است که میفرماید در تکبیراتی که مربوط به امام جماعت میشود، در باب دوازده نصوصی است در حد استفاضه و در باب هشت، حدیث اول آمده است که امام شش تکبیر را به صورت اخفات بگوید و یک تکبیر را به صورت جهر بگوید و این دلیل بر این است که اخیری تکیبرة الاحرام است تا مأموم اقتدا کند.
وجه سوم این است که برای جمع بین اقوال انتخاب تکبیر اخیر ایفای نقش میکند؛ زیرا هم بر قول به تعیین منطبق است و هم بر قول به تخییر منطبق است.
قول سوم: جمعی از فقهاء از جمله صاحب حدائق در کتاب حدائق، 8، ص21 میفرماید تکبیرة الافتتاح متعین در تکبیر اولی است. دلیلی که ایشان اقامه کرده است، روایتی است در کتاب وسائل، باب 8 از ابواب تکبیرة الاحرام، صحیحه حلبی:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا افْتَتَحْتَ الصَّلَاةَ فَارْفَعْ كَفَّيْكَ- ثُمَّ ابْسُطْهُمَا بَسْطاً ثُمَّ كَبِّرْ ثَلَاثَ تَكْبِيرَاتٍ- ثُمَّ قُلِ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْمَلِكُ الْحَقُّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ.[7] در این روایت افتتاح آمده که ظهور در تکبیرة الاحرام دارد.
سیدنا الاستاد تقریبا بیست صفحه، از ص127 - 144 کتاب مستند عروه، روایات را بررسی میکند و در صفحه 144 میفرماید: صحیح قول مشهور است و آن همان قولی است که صاحب عروه در متن آن را آورده است که مکلف مختار است، ولی احوط اخیر است. وجه احوط را که ذکر کرده، همان وجهی است که صاحب جواهر ذکر نمود و آن این بود که این قول جامع اقوال دیگر است.
در بارهی وجه احوط میتوان گفت که قول شیخ و فاضلان میتواند مستند احوط باشد. در بحث تحقیقی و اجتهادی انسان کشف واقعی ندارد و الهام در حد پیامبران نیست. برای فقهاء الهاماتی هست؛ ولی کافی نیست. در اجتهاد اطمینان به وثوق لازم است، در جایی که شیخان و فاضلان مطلبی را گفته باشند، موجب وثوق میشود.
وجه دیگر احوط این است که هر چند در فقه رضوی سابعه آمده؛ ولی اطلاقات، تخییر را اعلام میکند و لذا روایت فقه رضوی حمل بر افضل مراتب میشود و با احوط تطبیق دارد. به عبارت دیگر وجه سوم برای احوط روایت فقه رضوی است که وقتی احوط بگوییم، در عمل به مدلول آن عمل شده است؛ هر چند که اطلاقات تخییر است.
در ادامه سید یزدی میفرماید: «و لا يكفي قصد الافتتاح بأحدها المبهم من غير تعيين.»[8] قصد افتتاح به یکی از تکبیرات به صورت مبهم کفایت نمیکند؛ چون تکبیرة الاحرام نیاز به قصد دارد و قصد نیاز به تعیین دارد.
«و الظاهر عدم اختصاص استحبابها في اليومية بل تستحب في جميع الصلوات الواجبة و المندوبة.»[9] ظاهر این است که این هفت تکبیر اختصاص به یومیه ندارد؛ برای این که گفته میشود تکبیرات انصراف داشته باشند به فرائض و وجه انصراف هم این است که اولا تکبیراتی که در نصوص آمده، به عنوان فرائض آمده است. ثانیا در بارهی تکبیرات اهمیت برای فرائض است و اهم نمازها، فرائض است. پس از جهت اهمیت و ذکر در نصوص، گفته میشود که انصراف داشته باشد تکبیرات به فرائض. اما سید میفرماید انصرافی در کار نیست و انصرافی هم اگر باشد، بدوی است که با توجه و دقت از بین میرود و از توجه به اطلاقات ادله استفاده میشود که انصرافی در کار نیست.
شهدی درکتاب ذکری، میفرماید اختصاص به موارد دارد که فرائض باشد یا موارد دیگر وجهی ندارد؛ برای این که این تکبیرات ذکر الله است و ذکرالله جواز دارد و دلیلی بر اختصاص در کار نیست و کسی که ادعای اختصاص کند باید دلیل اقامه کند.