< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدکاظم مصطفوی

1403/02/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/أركان الصلاة /استحباب شش تکبیر

 

مسأله شماره ده:

سید طباطبائی یزدی می‌فرماید: «يستحب الإتيان بست تكبيرات مضافا إلى تكبيرة الإحرام‌فيكون المجموع سبعة و تسمى بالتكبيرات الافتتاحية و يجوز الاقتصار على الخمس و على الثلاث و لا يبعد التخيير في تعيين تكبيرة الإحرام في أيتها شاء بل نية الإحرام بالجميع أيضا لكن الأحوط اختيار الأخيرة[1]

مستحب است که مکلف در ورودی نماز شش تا تکبیر ذکر کند؛ علاوه بر تکبیرة الاحرام که مجموعا هفت تکبیر می‌شود. شش تکبیر آن را تکبیرات افتتاحیه می‌گویند. جایز است که در آن تکبیر‌های منقوله اکتفا بر پنج یا سه تکبیر شود.

در باره‌ی اصل مسأله‌ی تکبیرات، قدما از جمله شیخان و فاضلان بیانی داشته اند. شیخ مفید در کتاب مقنعه، بحث تکبیرة الاحرام، هفت تا تکبیر را به عنوان تکبیر مستحب اعلام کرده اند. شیخ طوسی در کتاب مبسوط، ج1، ص154-155 هفت تا تکبیر اعلام فرموده اند.

محقق حلی در کتاب معتبر، ج2، ص154-155 می‌فرماید اصحاب روایت کرده اند که هفت تکبیر در ابتدای نماز درست است.

علامه حلی در کتاب تذکره، ج3، ص117-118 می‌فرماید: تکبیرات مستحب هفت تا تکبیر است.

رأی شیخان و فاضلان اگر در یک مسأله متراکم و مجتمع بود، در نهایت اعتبار است. موضوع فتوا وثوق به صحت حکم در شرع است و در صورتی که شیخان و فاضلان نظرشان بر این باشد و تحقیقی هم در کنارش باشد وثوق به صحت فتوا محقق می‌شود.

نصوص:

کتاب وسائل، باب یک و باب هفت از ابواب تکبیرة الاحرام. در باب یک، حدیث2، صحیحه زید شحام:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ حُسَيْنٍ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ وَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الِافْتِتَاحُ فَقَالَ- تَكْبِيرَةٌ تُجْزِئُكَ قُلْتُ فَالسَّبْعُ قَالَ ذَلِكَ الْفَضْلُ.[2]

طبق این روایت هفت تکبیر فضل و مستحب است.

در این باب 13 روایات است که از لحاظ دلالت روایت 4 و 8 دلالتش بر مطلوب واضح تر و کامل تر دیده می‌شود:

وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: التَّكْبِيرَةُ الْوَاحِدَةُ فِي افْتِتَاحِ الصَّلَاةِ تُجْزِئُ- وَ الثَّلَاثُ أَفْضَلُ وَ السَّبْعُ أَفْضَلُ كُلِّهِ.[3]

سند این روایت صحیح است.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: أَدْنَى مَا يُجْزِئُ مِنَ التَّكْبِيرِ فِي التَّوَجُّهِ تَكْبِيرَةٌ وَاحِدَةٌ- وَ ثَلَاثُ تَكْبِيرَاتٍ أَحْسَنُ وَ سَبْعٌ أَفْضَلُ.[4]

سند این روایت صحیح است. در این روایت افضل و احسن آمده که افضل از احسن در تعبیر روایی بالاتر است.

در باب هفت نه روایت است که دو روایت آن دلالتش کامل و روشن تر است:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع أَوْ قَالَ سَمِعْتُهُ- اسْتَفْتَحَ الصَّلَاةَ بِسَبْعِ تَكْبِيرَاتٍ وِلَاءً.[5] دیدم که امام باقر (ع) نماز را افتتاح کرد به هفت تا تکبیر پشت سر هم.

وَ فِي الْخِصَالِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: أَدْنَى مَا يُجْزِي مِنَ التَّكْبِيرِ فِي التَّوَجُّهِ إِلَى الصَّلَاةِ- تَكْبِيرَةٌ وَاحِدَةٌ وَ ثَلَاثُ تَكْبِيرَاتٍ وَ خَمْسٌ وَ سَبْعٌ أَفْضَلُ.[6]

سند این روایت هم صحیح است.

این نصوص با این کثرت و صحت سند و دلالت واضح، مطلب را به طور کامل برای ما اعلام می‌کند و جایی برای بحث ندارد.

چند خصوصیتی در این مسأله هست که باید بررسی شود. خصوصیت اول این است که در جمع این تکبیرات، تکبیرة الاحرام کدام یکی است؟ به اختیار مکلف است یا تکبیر اولی است یا آخری؟

خصوصیت دوم این است که این تکبیرات اختصاص به فرائض دارد یا در نوافل هم جا دارد؟

خصوصیت سوم این است که این تکبیرات پشت سر هم و بدون فاصله گفته شود یا فاصله شدن دعا در بین آن جا دارد؟

تحقیق این است که طبق نصوص هر دو صورت درست، صورت اول این است که تکبیرات پشت سر هم گفته شود و بدون فاصله که در نص صریح آمده است. نص دیگری هم وجود دارد که این تکبیرات سه تکبیر گفته شود و بعد گفته شود «اللهم انت الملک حق ...» و بعد دو تکبیر گفته شود، بعد «لبیک و سعدیک ...» گفته و بعد دو تکبیر گفته شود و دعا شود «اللهم ای وجهت وجهی لله ...»

قاعده این است که در اصول گفته شده بین دو دلیلی که مثبتین باشد تعارضی وجود ندارد. اگر مدلول این دو دلیل فرق دارد، از باب حمل مطلق بر مقید و یا از باب افضلیت می‌شود. اگر در مستحبات کمی و زیادی وجود داشت، قاعده دیگر این است که حمل بر مراتب فضل می‌شود و در محل بحث، هفت تکبیر با ادعیه، مرتبه‌ی بالاتری از فضل را دارد.

شیخ طائفه و متن عروه این دعاها را آورده است که اول سه تکبیر بعد دو تا تکبیر و سپس دو تکبیر دیگر.

در کتاب وسائل باب هشت از ابواب تکبیرة الاحرام حدیث 1، صحیحه حلبی:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا افْتَتَحْتَ الصَّلَاةَ فَارْفَعْ كَفَّيْكَ- ثُمَّ ابْسُطْهُمَا بَسْطاً ثُمَّ كَبِّرْ ثَلَاثَ تَكْبِيرَاتٍ- ثُمَّ قُلِ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْمَلِكُ الْحَقُّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ- سُبْحَانَكَ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي ذَنْبِي- إِنَّهُ لَا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ- ثُمَّ تُكَبِّرُ تَكْبِيرَتَيْنِ ثُمَّ قُلْ لَبَّيْكَ وَ سَعْدَيْكَ- وَ الْخَيْرُ فِي يَدَيْكَ وَ الشَّرُّ لَيْسَ إِلَيْكَ- وَ الْمَهْدِيُّ مَنْ هَدَيْتَ- لَا مَلْجَأَ مِنْكَ إِلَّا إِلَيْكَ سُبْحَانَكَ وَ حَنَانَيْكَ- تَبَارَكْتَ وَ تَعَالَيْتَ سُبْحَانَكَ رَبَّ الْبَيْتِ- ثُمَّ تُكَبِّرُ تَكْبِيرَتَيْنِ ثُمَّ تَقُولُ- وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ- عَالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ- حَنِيفاً مُسْلِماً وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ- إِنَّ صَلٰاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيٰايَ وَ مَمٰاتِي لِلّٰهِ رَبِّ الْعٰالَمِينَ- لٰا شَرِيكَ لَهُ وَ بِذٰلِكَ أُمِرْتُ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ- ثُمَّ تَعَوَّذْ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ ثُمَّ اقْرَأْ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ.[7]

در متن عروه این روایت تحت عنوان مسأله شماره 12 به ثبت رسیده است. در مبسوط شیخ طوسی هم به همین گونه آمده است.

خصوصیت دوم و سوم برای جلسه بعد.

نکته اخلاقی:

در اصول کافی، ج2، ص458 روایتی است از امام صادق (ع) که می‌فرماید: «جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَبِي ذَرٍّ فَقَالَ يَا أَبَا ذَرٍّ مَا لَنَا نَكْرَهُ الْمَوْتَ فَقَالَ لِأَنَّكُمْ عَمَرْتُمُ الدُّنْيَا وَ أَخْرَبْتُمُ الْآخِرَةَ فَتَكْرَهُونَ أَنْ تُنْقَلُوا مِنْ عُمْرَانٍ إِلَى خَرَابٍ فَقَالَ لَهُ فَكَيْفَ تَرَى قُدُومَنَا عَلَى اللَّهِ فَقَالَ أَمَّا الْمُحْسِنُ مِنْكُمْ فَكَالْغَائِبِ يَقْدَمُ عَلَى أَهْلِهِ وَ أَمَّا الْمُسِي‌ءُ مِنْكُمْ فَكَالْآبِقِ يَرِدُ عَلَى مَوْلَاهُ قَالَ فَكَيْفَ تَرَى حَالَنَا عِنْدَ اللَّهِ قَالَ اعْرِضُوا أَعْمَالَكُمْ عَلَى الْكِتَابِ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ- إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِي»[8] چرا ما از موت اکراه داریم؟ گفت دنیا را آباد کرده اید و آخرت را خراب؛ یکی از خرابی آخرت این است که انسان اصلا در فکر آخرت نباشد.

امیرالمؤمنین می‌فرماید: نه مرگر آن قدر تلخ است که انسان از آن اکراه داشته باشد و نه زندگی آن قدر شیرین است که به آن علاقه داشته باشد.

در ادامه امام صادق (ع) می‌فرماید: اما محسن و آدم صالح آخرتش مثل این است که آدم از سفر برگردد به سوی خانواده و با استقبال گرم خانواده رو به رو شود. مسیء مثل عبد فراری است و مثل مجرم فراری است که دستگیر شده است. آخرت مقام دستگیری است؛ چنانکه قرآن می‌فرماید ﴿يَقُولُ الْإِنسَانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ﴾.[9]

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo