< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدکاظم مصطفوی

1403/01/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/أركان الصلاة /تکبیرة الاحرام

 

موضوع بحث: تکبیرة الاحرام

این بحث از بحث‌های مهم در عبادت به ثبت رسیده است. تکبیرة الاحرام اولین جزئی است که اگر کم یا زیاد شود، موجب بطلان نماز می‌شود؛ چنانکه سید یزدی فرموده: «فصل 22 في تكبيرة الإحرام ‌و تسمى تكبيرة الافتتاح أيضا و هي أول الأجزاء الواجبة للصلاة بناء على كون النية شرطا.»[1] بنابر مسلک سید یزدی و مشهور نیت شرط است و لذا تکبیرة الاحرام اولین جزء واجب نماز به حساب می‌آید.

«و بها يحرم على المصلي المنافيات»[2] این حرمت برای این است که اولا جزء بودن آن مورد تسالم اصحاب است و ثانیا در نصوص آمده است که: «مفتاح الصلاة الطهور، و تحريمها التكبير، وتحليلها التسليم[3] سند این روایت خالی از اعتبار نیست که شیخ کلینی از علی بن محمد کلینی نقل کرده و او از سهل بن زیاد نکرده که امر در سهل بن زیاد، سهل است. روای بعدی که جعفر بن محمد اشعری است در سند تفسیر قمی آمده است و ابن میمون قداح از ثقات است.

مضمون این حدیث از طریق ابناء عامه هم رسیده و این حدیث فریقینی است و مورد عمل و اشتهار در حد اجماع می‌باشد؛ بنابراین تحریم و تحلیل نسبت به تکبیر و تسلیم، امر مورد تسالم است؛ اما خود وصف عبادی تکبیرة الاحرام این است که جزء است و شرط نیست؛ علاوه بر این که جزء است، رکن هم هست و سید در متن آورده است: «و تركها عمدا و سهوا مبطل كما أن زيادتها أيضا كذلك[4]

رأی قدما در فقه بسیار دارای اهمیت است؛ برای این که شیخ طوسی و شیخ مفید و دیگر قدما حرفی نمی‌زنند؛ مگر این که حرف شان در روایت ریشه داشته باشد. ثانیا قرب زمانی با معصوم دارند که برخی از آنان اصحاب امام عسکری (ع) را دیده اند و ثالثا وروع و اشراف دارند. رابعا عنایت‌هایی از سوی اهل بیت (ع) در مورد آنان آمده است. پس استفاده از بیان قدما یک برکاتی دارد. فقه بنیه اش اقوال قدما است؛ لذا گفته ایم که در بحث رجال، ما قول قدما را که معتبر می‌دانیم مورد تسالم است؛ چون آنان اهل خبره اند. بحث رجال نیاز به تخصص و خبرویت دارد و قدما این تخصص را دارند و قول اهل خبره هم حجت است.

شیخ طوسی در کتاب مبسوط ج1، ص251 می‌فرماید: تکبیرة الاحرام رکن است که به نقص و زیادی آن نماز باطل است. اگر عمدا باشد مبطل است و اگر سهوا انجام شود باز نماز باید اعاده شود.

محقق حلی در کتاب معتبر (این کتاب در نزد فقهاء معتبر است و اگر یک راوی در این کتاب توثیق شده باشد، فقهاء برای آن اعتبار قائل اند.)، ج2، ص152 می‌فرماید: تکبیرة الاحرام رکن است. و منظور از رکن، آن است که با زیادت و نقصان آن عمدا و سهوا نماز باطل است.

علامه حلی در کتاب تذکرة، ج3، ص111 می‌فرماید: تکبیرة الاحرام رکن است و با زیادت و نقصان آن عمدا و سهوا نماز باطل می‌شود «تكبيرة الإحرام ركن في الصلاة تبطل بتركها عمدا وسهوا، ولا تنعقد بمجرد النية - وهو قول عامة العلماء[5]

شهید در کتاب ذکری، ج3، ص254 می‌فرماید: تکبیرة الاحرام رکن است و نقیصه و زیاده نسبت به آن عمدا و سهوا موجب بطلان است به اجماع علماء و ایشان بر اجماع تصریح کرده است.

صاحب جواهر در کتاب جواهر، ج9، ص201 ذیل فرمایش محقق در شرایع که فرموده: تکبیرة الاحرام رکن است و نقیصه و زیاده عمدا و سهوا مبطل است، می‌گوید: «ولا تصح الصلاة من دونها ولو كان قد أخل بها نسيانا إجماعا محصلا ومنقولا مستفيضا كالنصوص[6]

سیدنا الاستاد در کتاب مستند العروة، ج14، ص88-96 شرحی دارد و سید الحکیم در مستمسک، ج5، ص51 هم شرحی دارد که شرح هر دو با هم موافق به نظر می‌رسد. خلاصه‌ی آن از این قرار است که سیدنا الاستاد می‌فرماید: اولا این رکن اصطلاح فقهاء است و در متون روایی کلمه رکن به کار نرفته است. رکن چیزی است که مقوّم عبادت است و با متلاشی شدن آن، شاکله عبادت متلاشی می‌شود. معنای لغوی آن هم مقوّم بودن است و اگر تعبیر رکن در روایات نیامده باشد، تعبیر فقهاء تعبیر واقعی است و جای بحث ندارد. در ادامه می‌فرماید: تکبیرة الاحرام اگر نقصی بردارد یا زیاد شود چه حکمی دارد؟ عمدا باشد چه حکمی دارد و اگر نسیانا باشد چه حکمی دارد؟ می‌فرماید: اگر عمدا باشد که رکن زیاد شده باشد یا کم شده باشد، در این صورت بدون شک بطلان نماز مورد تسالم اصحاب است. در این رابطه هیچ اختلافی وجود ندارد و امر متسالم علیه است و این مطلب ثابت است به اجماع محصل و منقول و مستفیضا همانگونه که روایات بیانگر آن است. از نصوص چند نمونه‌ی را یادآور شویم:

کتاب وسائل، باب 2 از ابواب تکبیرة الاحرام، حدیث شماره یک صحیحه زراره و صحیحه ابن ابی عمیر:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي‌ عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ الرَّجُلِ- يَنْسَى تَكْبِيرَةَ الِافْتِتَاحِ قَالَ يُعِيدُ.[7] روایت محمد بن مسلم هم به همین مضمون است.

روایت عبید بن زراره هم صحیحه است:

وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ- أَقَامَ الصَّلَاةَ فَنَسِيَ أَنْ يُكَبِّرَ حَتَّى افْتَتَحَ الصَّلَاةَ- قَالَ يُعِيدُ الصَّلَاةَ.[8]

این نصوص در باره‌ی تکبیرة الاحرام آمده و گفته اگر نسیان شود یعنی نقص شود، موجب اعاده خواهد بود.

در مقابل روایاتی است مثل حدیث 8 تا 10 همین باب که بین صحیح و موثق اند.

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ وَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ الرَّجُلُ يَنْسَى أَوَّلَ تَكْبِيرَةٍ مِنَ الِافْتِتَاحِ- فَقَالَ إِنْ ذَكَرَهَا قَبْلَ الرُّكُوعِ كَبَّرَ ثُمَّ قَرَأَ ثُمَّ رَكَعَ- وَ إِنْ ذَكَرَهَا فِي الصَّلَاةِ كَبَّرَهَا فِي قِيَامِهِ- فِي مَوْضِعِ التَّكْبِيرِ قَبْلَ الْقِرَاءَةِ وَ بَعْدَ الْقِرَاءَةِ- قُلْتُ فَإِنْ ذَكَرَهَا بَعْدَ الصَّلَاةِ- قَالَ فَلْيَقْضِهَا وَ لَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ.[9]

وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِيٍّ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ نَسِيَ أَنْ يُكَبِّرَ حَتَّى دَخَلَ فِي الصَّلَاةِ- فَقَالَ أَ لَيْسَ كَانَ مِنْ نِيَّتِهِ أَنْ يُكَبِّرَ- قُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَلْيَمْضِ فِي صَلَاتِهِ.[10]

این دسته از روایات هم از اعتبار برخوردار است و دلالت آن هم صریح است.

در باره‌ی جمع بین این دو دسته از روایات، شیخ الطائفه یک جمعی اعلام کرده است که به نظر می‌رسد جمع درستی است و می‌فرماید طائفه‌ی دوم از روایات که اعلام می‌دارد نماز در صورت نسیان تکبیرة الاحرام درست است، این دسته حمل بر شک می‌شود؛ یعنی اگر انسان شک کند که تکبیرة الاحرام را انجام داده یا نه؟ حمل بر صحت می‌شود و به آن شک اعتنا نمی‌شود. صاحب جواهر می‌فرماید در عرف عام هم نسیان به معنای شک به کار رفته است. فقیه همدانی در کتاب مصباح الفقیه، ج11، ص474 این جمع شیخ را با شاهد جمع اعلام می‌کند و می‌فرماید: این جمع درست باشد و شاهد هم دارد و شاهد آن دو روایتی است که در همین باب آمده است. روایت اول حدیث شماره دو است که در انتهای آن آمده: «فَقَالَ إِذَا اسْتَيْقَنَ أَنَّهُ لَمْ يُكَبِّرْ فَلْيُعِدْ- وَ لَكِنْ كَيْفَ يَسْتَيْقِنُ[11]

شاهد دوم حدیث شماره 11 است:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: رُوِيَ عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ قَالَ الْإِنْسَانُ لَا يَنْسَى تَكْبِيرَةَ الِافْتِتَاحِ.[12]

این مورد مثل مقام ثبوت و مقام اثبات است که در مقام ثبوت اهمال جایز نیست؛ چون مقام ثبوت مقام تصور است و اگر اهمال باشد، تصور نشده و خلف است. در محل بحث هم اگر نیت شده و تکبیر نگفته باشد ممکن نیست؛ بنابراین نسیان حمل بر شک می‌شود و حمل درست به نظر می‌رسد. شهید و محقق حلی هم این حمل را تأیید کرده اند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo