درس خارج فقه استاد سیدکاظم مصطفوی
1402/11/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الصلاة/واجبات الصلاة /صورت نیت قطع و قاطع در نماز
بحث و تحقیق در بارهی حکم نیت قطع در اثناء صلاة:
اگر مکلف در اثناء صلاة قصد قطع و خروج از صلاة را داشته باشد چه حکمی دارد؟ این مسأله به اعتبار محل نیت قطع و به اعتبار قطع و قاطع اقسامی دارد. نیت یا نیت قطع است یا نیت قاطع. منظور از نیت قطع این است که مصلی قصد کند که از نماز مستقیما بیرون بیاید و نماز را قطع کند. منظور از نیت قاطع این است که مصلی در حال صلاة قصد کند اکل و شرب یا تکلم و فعل غیر صلاتی را که این ها همه قاطع هستند. بنابراین این مسأله به اعتبار قطع و قاطع به دو قسم اصلی تقسیم میشود. آنگاه هر کدام دو قسم دارد که نیت قطع فی الحال باشد یا نیت قطع فی ما بعد و در حال بعدی باشد که چهار قسم میشود. اقسام فرعی هم دارد که در مجموع شش قسم میشود.
اما قسم اول که مکلف در حال نماز نیت قطع و خروج کند که در کتب قدمای اصحاب مثل مبسوط، شرایع و... آمده است و اگر قصد خروج کند و بعدازاین نیت خروج برگردد و نیت را اعاده کند؛ مثلاً یک آیهی از سوره حمد را میخوانده و در آن قصد خروج نماید و بعد برگردد و همان آیهی مورد قطع را تکرار کند، در این صورت سیدنا الاستاد میفرماید حکم به صحت بعید نیست؛ هر چند مشهور حکم به بطلان اعلام کرده است و دلیل بطلان قطع استمرار نیت است. سید فرمود امر دو تا است یکی امر کلی و مجموع و دیگری امور ضمینه هست نسبت به هر جزء. این آیهی حمد که مورد خروج قرار گرفته و مکلف در آن آیه قصد خروج را کرده و آن آیه بدون نیت قربی انجام شده، بعد بر میگردد آن آیه را با قصد قربت تکرار میکند، میفرماید امر ضمنی روی آن آیه محقق است و تمام اجزاء امور ضمنیه دارد و یک تخلف در کون شده و تخلف در اکوان مبطلیت ندارد و دلیلی بر مبطلیت خلل در اکوان وجود ندارد.
قسم دوم نیت قطع فی الحال است که در آیهی از سوره حمد قصد خروج میکند؛ ولی بر نمیگردد و نماز را به پایان میبرد. در این صورت میفرماید نماز باطل است؛ برای این که نیت استمرار قطع شده است و آن آیهی که مورد خروج قرار گرفت و از قلمرو نیت بیرون رفت، همان قطعه استمرار را قطع کرده است و در صحت نماز استمرار نیت شرط اصلی است.
قسم سوم این است که نیت قطع صورت میگیرد، نه نسبت به حال حاضر؛ بلکه الان که در حال خواندن حمد است، قصد میکند وقتی در سوره رسید نماز را قطع کند. در این صورت که قصد قطع در مابعد باشد، سیدنا الاستاد در کتاب مستند ج ۱۴ از ص ۵۰-۵۵ و شیخ طائفه در خلاف ص ۳۰۷ که تعبیرش سیخرج است، میفرماید: «و يقوى في نفسي أيضا أنها تبطل لان من شرط الصلاة استدامة حكم النية، و هذا ما استدامها» [1] و سیدنا هم میفرماید حکم بطلان است؛ برای این که پس از آن که قصد کرد هنگامی که به سوره برسم از نماز بیرون میروم، این حالت نمازی موجودش دیگر حالت نمازی نیست؛ چون در صورتی حالت نمازی است که بقیهی اجزاء نماز هم حالت نمازی داشته باشد و استمرار داشته باشد؛ اما وقتی میگوید بیرون میروم و این قسمتی را که انجام میدهد جزء نماز نیست، پس در این صورت بطلان قطعی است و لو تدارک نماید.
قسم چهارم این است که نیت قطع مربوط به نیت قاطع است که مثلاً قصد میکند من الان آب میخورم، این قسم هم سه حالت دارد:
یکی این که قصد دارد که این قاطع را انجام میدهد؛ ولی فوراً از قصد خود برمیگردد و آن تکهی از دست را جبران میکند و حکم آن صحت است.
صورت دوم آن این است که نیت کرد که قاطع را وقتی به سوره برسم انجام میدهم، این صورت باطل است وجه آن این است که فردی که حمد را قرائت میکند و عزم میکند که وقتی به سوره برسد قاطع را انجام میدهد، دیگر این حالت او حالت نمازی نیست و هیئت نمازی را باطل کرده است.
صورت سوم این است که نیت قاطع بشود فی الحال و اعاده صورت نگیرد؛ بلکه استمرار صورت گیرد و حکم آن بطلان است.
خلاصه صورتی که قصد کند که در آینده، مثلاً الان در خواندن سوره حمد است، در سوره توحید که برسد قاطع را انجام میدهد، دیگر این حالت، خواندن سوره حمد از صورت صلاتی خارج است چه تدارک بشود و چه نشود اطلاقا مبطل است. پس نیت قطع و قاطع به اعتبار نیت فی الحال و فی ما بعد، شش صورت به خود گرفت که یک صورت از هر کدام درست است و بقیه مبطل است.
نیت قطع یعنی نیت خروج و نیت قاطع نیت انجام کاری که نماز را قطع میکند.
16 مسألة لو نوى في أثناء الصلاة قطعها فعلا أو بعد ذلك.أو نوى القاطع و المنافي فعلا أو بعد ذلك فإن أتم مع ذلك بطل و كذا لو أتى ببعض الأجزاء بعنوان الجزئية ثمَّ عاد إلى النية الأولى و أما لو عاد إلى النية الأولى قبل أن يأتي بشيء لم يبطل و إن كان الأحوط الإتمام و الإعادة و لو نوى القطع أو القاطع و أتى ببعض الأجزاء لا بعنوان الجزئية ثمَّ عاد إلى النية الأولى فالبطلان موقوف على كونه فعلا كثيرا فإن كان قليلا لم يبطل خصوصا إذا كان ذكرا أو قرآنا و إن كان الأحوط الإتمام و الإعادة أيضا.[2]
منظور از فعلا یعنی فی الحال و منظور از بعد ذلک، حالت بعدی است. منافی و قاطع که دو تا آمده است میتواند عطف تفسیری باشد منتها یک فرقی که بین آن دو گفته میشود این است که در قاطع از صورت صلاتی بیرون میرود و منافی این است که در حالت صلاة؛ مثلا یک سورهی آن قدر طولانی میخواند که ماحی و منافی صورت صلاة باشد.
اگر با نیت قطع یا قاطع نماز را ادامه دهد باطل خواهد شد. همینطور است اگر اتیان کند به بعضی از اجزاء بهعنوان جزئیت، بعد برگردد به نیت اولی که معنایش زیادتی در نماز است و مبطلیت بهخاطر آن است و قاعده این است که هر زیادی عمدی در نماز مبطل است. اگر به نیت اولی برگردد بدون این که چیزی را انجام داده باشد، نماز صحیح است که همان صورت اولی میشود.
حدیث اخلاقی:
امام کاظم (ع) میفرماید: «ليس منا من لم يحاسب نفسه في كل يوم فان عمل حسنا استزاد الله وان عمل سيئا استغفر الله منه وتاب اليه.»[3]
باید خود انسان اهل حساب و کتاب باشد و اگر نه در بحث اخلاق گفته شده است، عامل اصلی برای اصلاح نفس انسان خود اوست و اگر خود او خودش را اصلاح نکند، بقیهی عوامل جنبی است. اما یک نکتهی که سلوکی صحبت میشود، بحث بالاتری است و آن این است که گفته میشود کل امور برمیگردد به توفیقات الهی و همه میگوییم اگر خدا بخواهد ما راه درست را میرویم و اگر نخواهد ممکن است منحرف شویم، اگر اشکال شود که علتش چیست و شما اختیار دارید یا نه؟ جواب این است انسان که معرفتش بالا رفت تمام امور را به دست خدا میداند و در مورد خداوند جای سؤال وجود ندارد و خداوند به هر کسی هر چیزی بخواهد میدهد.