< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدکاظم مصطفوی

1402/10/27

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/واجبات الصلاة /بررسی غایات امتثال

 

بحث و تحقیق در باره‌ی غایات امتثال:

گفته شد که امتثال باید قربة الی الله باشد و قصد قربت؛ یعنی اضافه‌ی امر الی الله. به عبارت ساده امتثال در عبادت؛ یعنی انجام عمل به داعی امر شرعی.

علامه حلی نکته‌ی را در باره‌ی قصد تقرب اعلام می‌کند که قابل ذکر و استفاده است. در کتاب تذکره، ج3، ص102 می‌فرماید: «وأما التقرب إلى الله تعالى فلا بد منه عندنا، لأن الإخلاص يتحقق به».[1]

در باره‌ی غایات امتثال نحوه‌ی اول، منسوب بود به مولی امیر المؤمنین (ع) که گفته شد غایت امتثال خوف از نار و طمع در بهشت نیست؛ بلکه این است که تنها خداوند اهلیت برای عبادت دارد. غایت دوم شکر بود. غایت سوم تحصیل رضای الهی بود.

غایت چهارم این است که امتثال انجام گیرد و قصد شود حصول قرب به سوی خدای متعال (تقرب). علامه حلی فرمود تقرب لابد منه است و اخلاصی که آیه بر آن دلالت دارد، بدون تقرب امکان پذیر نیست.

در باره‌ی تقرب گفته شد که سیدنا الاستاد فرمودند منظور از این قرب، قرب مکانی نیست؛ برای این که خدای متعال احاطه دارد نسبت به تمام بندگانش «یا من هو اقرب الی من حبل الورید»[2] و «يا من يحول بين المرء وقلبه»[3] بلکه منظور حضور و شهود است که در حقیقت یک مکلفی خداوند منان را با چشم دل رؤیت کند؛ چنانکه امام باقر (ع) می‌فرماید: «لم أعبد ربا لم أره[4]

تحقیق این است که منظور از این قرب، قرب الهی نیست؛ بلکه منظور از قرب، قرب عبد است که عبد چه کار کند تا قرب الهی را به دست آورد. قرب عبد اگر محقق شود، این عبد در آخر کار جزء مقربین می شود و دارای مقام بالایی که گفته می‌شود حسنات الابرار سیئات المقربین. آن اعمال مختصری که ابرار انجام می‌دهد، برای مقربین نقص به حساب می‌آید. این قرب به این صورت است که در مسیر زندگی یک مکلف و یک انسان، دو راه وجود دارد؛ یکی راه رحمان و دیگری راه شیطان. اگر انسان دستخوش شیطان قرار گیرد، از خدا دور می‌شود و اگر در مسیر خدا قرار گیرد، در جهت خدا حرکت می‌کند و این قرب به حساب می‌آید و این فرد اگر ادامه دهد تا برسد به مقربین، از مخلصین می‌شود و اخلاص به وسیله‌ی قرب محقق می‌شود. پس از آن که مقرب شد، مخلص است و آن یک علامت دارد که در قرآن آمده ﴿ قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ﴾[5] اگر از مقربین شد جاذبه در حدی می‌شود به هر جا بنگرم آنجا تو بینم و ﴿فَأَيْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ﴾[6] برایش عملی می‌شود و شیطان توان اغوا ندارد. مقام قرب این است که در جهت خدا هر چه انسان بالا رود، قرب الهی است و قرب الهی؛ یعنی به سوی مقام علمی و مقام معنوی و مقام الهی که ضد شطیانی و نفسانی است، صعود کند.

گفته می‌شود مقربین با ابرار از حیث رتبه، آرزو و مکان فرق دارد. از حیث رتبه فرق آن دو در این است که رتبه‌ی مقرین از ابرار بالاتر است. به حد اقل یا متوسط اکتفا کردن مال ابرار است و ابرار هم اهل بهشت اند که خداوند می‌فرماید ﴿إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ﴾[7] اما ابرار و مقربین فرق‌هایی دارند که بعد از بیان غایت پنجم خواهد آمد.

غایت پنجم که آمده است قصد کند در امتثال رفع عقاب و ترتب ثواب را، این رتبه، رتبه‌ی ابرار است. کسی که ثواب و عقاب را در نظر بگیرد و از محرمات اجتناب کند و واجبات را انجام دهد، جزء ابرار است و آرزوی ابرار بهشت است. فرقی که ابرار با مقربین دارد در این است که ابرار آروزیش بهشت است و مقربین آرزوی بهشت اند و بهشت آنان را آرزو می‌کند. جایگاه مقربین در این آیه بیان شده است: ﴿فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ﴾.[8]

نکته‌ی قابل توجه این است که اگر شخص جزء مخلصین شد شیطان نمی‌تواند او را اغوا کند؛ اما خطورات دارد. در آیه‌ی قرآن آمده است که در اذهان پیامبران هم یک خطوراتی از سوی شیطان صورت می‌گیرد؛ ﴿ وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ﴾.[9] خطوراتی که شیطان می‌کند، اهل ایمان حسن استفاده را از آن می‌نماید؛ به این معنا که می‌داند این خطورات را نه خودش می‌طلبد و نه تجربه و نه فلسفه وارد کرده است و خودش می‌آید و موجب ناراحتی فرد می‌شود، غیر از این که مصداقش شیطان باشد راه دیگری ندارد. بنابراین حسن استفاده به این صورت است که یقین و قطع به وجود شیطان پیدا می‌شود. استفاده دیگر این است که هر مؤمنی که از این خطورات ناراحت شود و زجر بکشد، یک نوع ریاضت است. از لحاظ اخلاقی گفته می‌شود این خطورات اثری ندارد و علاجش تکرار جمله لا اله الا الله است. در ماه رجب هزار بار آن را ذکر کنید که روح انسان را تصفیه می‌کند.

بحث اخلاقی:

در ماه رجب هفتاد استغفار در صبح و بعد از ظهر انجام شود. استغفار انشاء است و با لقلقه‌ی زبان محقق نمی‌شود و باید با قصد انشاء انجام شود و تصمیم بگیرد که دیگر گناهی انجام ندهد. اولین صیغه‌ی استغفار را به طور تفصیلی قصد کند و بقیه که به صورت ارتکازی باشد کافی است.

مطلب دیگر در باره‌ی ماه رجب این است که اگر کسی نذری در نظر داشته باشد، 110 صلوات با زیارت امین الله به مدت 14 روز انجام دهد و ثواب آن را هدیه کند به روح امیرالمؤمنین (ع)، اگر کسی این نذر را انجام دهد، حاجت خود را دریافت می‌کند.

تخلیه اهل علم با دیگران فرق می‌کند چون اهل علم اهل خیانت، سرقت و ... نیست. در کتاب کافی، ج1، باب صفة العلماء، امام صادق (ع) می‌فرماید: « في قول اللَّه تعالى‌إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ قال يعني بالعلماء من صدق فعله قوله و من لم يصدق فعله قوله فليس بعالم‌»[10] اگر کسی را انسان می‌خواهد آموزش دهد، اول باید خودش عمل کند یا اهل عمل باشد و بعد آموزش دهد؛ محدث قمی، اگر کتاب مفاتیح او به ثبت رسیده است، برای این که است ایشان وقتی این کتاب را نوشت، اول خودش به محتوای آن عمل کرد و انجام داد بعد آن را نوشت و برای مردم ارائه کرد. پس اول باید خود ما به چیزی پایبند باشیم، بعد برای مردم بگوییم.

روایت شماره 5، مرفوعه برقی: «لا يكون السفه والغرة في قلب العالم»[11] عالم و فقیه کسی است که سفاهت برایش عملا وجود نداشته باشد. در دل و روح و ذهنش سفاهت راه نداشته باشد. فقیه کسی است که در دلش غفلت نفوذ نکند. غفلت فقهاء مورد دارد و آن این است که از ارباب غافل نباشد. نفی غفلت از منظر اهل سلوک ولائی اختصاص دارد به غفلت نسبت به وجود مقدس ارباب که در 24 ساعت ارتباطش با حضرت برقرار باشد و اگر نه ضرر می‌کند. حضرت اگر یک نیمه نگاهی کند، همه چیز حل است. توصیه آیت الله بروجردی این بود که هر کجا می‌روید، یادی از امام زمان (ع) نمایید.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo