درس خارج فقه استاد سیدکاظم مصطفوی
1402/10/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/واجبات الصلاة /تحقیق در بارهی نیت در نماز
بحث و تحقیق در بارهی نیت در صلاة:
این مطلب را در دو مرحله بحث کنیم. مرحله اول معنای نیت از منظر لغت و فقه. مرحله دوم ادله اشتراط نیت که باید الزاما نیت در عبادات وجود داشته باشد.
اما مطلب اول: نیت در لغت به معنا قصد آمده است و همین معنا در اصطلاح فقهاء هم جریان دارد؛ بلکه تصریح هم شده است؛ چنانکه علامه حلی در کتاب تذکره، ج3، ص100 میفرماید: «وهي عبارة عن القصد»[1] . این معنای لغوی نیت است و در اصطلاح فقهی به طور کل نیت به همین معنای قصد استعمال میشود با یک اضافه.
سیدنا الاستاد در کتاب مستند عروه، ج14، ص 5-10 میفرماید: نیت بر دو قسم است؛ قسم اول نیت مطلقه است و آن عبارت است از قصد افعال که اختصاص به عبادات ندارد و در توصلیات هم به کار میرود و مکلف قصد میکند که کاری را، اعم از این که عبادی باشد یا توصلی، انجام دهد. قسم دوم عبارت است از نیت عبادیه که در آن قصد تنها کافی نیست؛ بلکه قصد قربت لازم است و قصد کند که این عمل را قربة الی الله انجام دهد.
سید یزدی نیت را تعریف میکند:
فصل 21 في النيةو هي القصد إلى الفعل بعنوان الامتثال و القربة.[2]
نیت قصدی است که عنوان قصد امتثال امر و عنوان قربة الی الله را در ضمن داشته باشد. پس نیت همان معنای لغوی با یک اضافه است که در یک جمله میتوان گفت: نیت یعنی انجام کار جهت امتثال امر الهی.
و يكفي فيها الداعي القلبي و لا يعتبر فيها الإخطار بالبال و لا التلفظ.[3]
در نیت داعی قلبی کفایت میکند؛ چون خود نیت از اعمال قلبیه است و مکلف همینکه قصد کند داعی عمل، امر خدا و دستور شرع است، نیت محقق میشود.
شیخ طوسی در کتاب مبسوط، ج1، ص151 میفرماید: «النية واجبة في الصلاة»[4] نیت در نماز واجب است و نیت عمل مربوط به قلب انسان است و عمل قلبی است و نیازی نیست که به لسان و زبان اظهار شود. تکلف برای ذکر نیت لزومی ندارد و همان خطور عمل و حضور آن در ذهن، کافی است.
محقق حلی هم همین مطلب را میفرماید و علامه حلی میفرماید نیت یک عمل قلبی است و ذکر لسانی نمیطلبد «و هو کذلک عندنا»که کلمه عندنا ظهور در اجماع دارد. با اجماع اتباع آل البیت، ذکر لسانی نیت لازم نیست.
سیدنا الاستاد میفرماید ذکر لسانی نیت خالی از اشکال نیست؛ برای این که در بحث اقامه نصوصی را دیدیم که اعلام میداشت، بعد از اقامه تکلم به کلام اجنبی جا ندارد و اگر کسی نیت را به زبان ذکر کند، ذکر کلام آدمی صدق میکند، پس ذکر لفظی نیت خالی از اشکال نباشد.
تحقیق این است که این ذکر که به عنوان نیت باشد، کلام اجنبی صدق نمیکند و نیت است و اظهار آن اشکالی نداشته باشد. بنابراین ذکر آن به زبان لزومی ندارد و اگر کسی به زبان بیاورد از باب و سنخ کلام اجنبی نیست، تا ایجاد اشکال نماید.
معنای نیت؛ یعنی انجام عمل به داعی امر الهی. داعی امر؛ یعنی این که سبب برای انجام این عمل امر خدا باشد یا به قصد امتثال باشد که داعی امر و قصد امتثال فرق در محتوا ندارند. قصد امتثال یعنی انجام عمل به قصد امتثال امر خدا. پس نکتهی اصلی این شد که نیت یعنی انجام عمل عبادی به داعی امر الهی.
نیت باید استمرار داشته باشد و از ابتدا تا انتها مستمر باشد و اگر استمرار نداشته باشد و در وسط نماز نیت قطع شود، نماز باطل میشود. معنای قطع نیت چیست؟ استمرار نیت، زنده نگه داشتن در ذهن است؟ در ترجمه استمرار آمده است که در وسط نماز عزم برای خروج از عبادت برای نمازگزار صورت نگیرد و با این کار نیت استمرار دارد و استمرار ارتکازی کافی است.
سیدنا الاستاد بعد از آن که نیت را تعریف میکند میفرماید: آنچه که از دقت در تعاریف اجزاء و شرایط به دست میآید، این است که نیت از شرایط نماز است نه از اجزاء؛ چون اولا داخل ماهیت نیست و ورودی ماهیت صلاة است و تعریف شرط که تقیدش داخل است نه خود قید، بر آن صادق میباشد.
صاحب جواهر در کتاب جواهر الکلام ج9، ص152 میفرماید: اقوا این است که نیت شرط باشد، نه جزء.
علامه حلی میفرماید: نیت جزء یا شرط باشد، محل اشکال است و اشاره به این مطلب است که شرط باشد یا جزء در عمل تفاوتی ایجاد نمیکند و ثمرهی عملی در خود نماز ندارد.
ادلهی اعتبار و اشتراط نیت:
محقق حلی در کتاب معتبر، ج2، ص149 میفرماید: نیت واجب است؛ چنانکه شیخ در مبسوط فرموده اند «النية، واجبة في الصلاة»[5] کلام شیخ یک مؤید و پشتیبانی است برای اثبات مطلوب. نیت واجب است به دلیل آیه ﴿وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ﴾[6]
در بحث اجتهادی وقتی به آیهی قرآن میرسید، به تفسیر تبیان مراجعه کنید و ببینید که شیخ طوسی آیه را چگونه معنا کرده است؟ چون شیخ هم مفسر است و هم فقیه و هم رجالی. ایشان در تفسیر تبیان، ج10، ص390 میفرماید: «وفي الاية دلالة على وجوب النية في الطهارة»[7] . در ادامه میفرماید: «لانه بين تعالى أنه أمرهم بالعبادة على الاخلاص، ولا يمكن ذلك إلا بالنية والقربة»[8] اخلاص ممکن نیست مگر به وسیلهی نیت و قربت. بنابراین از این آیه استفاده میشود که قصد قربت و داعی امر برای عبادت لازم است.
وانگهی محقق حلی به دو روایت معروف هم اشاره میکند؛ یکی نبوی معروف بین الفریقین «إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّات»[9] که در کتاب وسائل، ابواب مقدمه عبادات، حدیث 10 آمده است. روایت دوم عبارت است از فرمایش امام رضا (ع): «وَ لَا قَوْلَ وَ عَمَلَ إِلَّا بِنِيَّة»[10] که در باب 5 از ابواب مقدمه عبادات، حدیث شماره دو کتاب وسائل است.
علامه حلی در کتاب تذکره، همین استدلال را بیان فرموده و به همین آیه و دو روایت استدلال کرده است.
بنابراین مستند اشتراط نیت آیه قرآ ن و دو روایت است و علی التحقیق شخصی که سند را بررسی کردم، در همان باب پنج، حدیث شماره یک، صحیحه ابوحمزه ثمالی از امام سجاد (ع) است که میفرماید: «لَا عَمَلَ إِلَّا بِنِيَّة»[11] . قدر متیقن از عمل، عمل عبادی است و عمل غیر عبادی را امام (ع) بیان نمیفرماید؛ چون در مقام بیان احکام عمل عبادی است. بنابراین مستند اشتراط عبادت؛ بخصوص نماز، به نیت قربی از لحاظ مستند درست و مستغنی است. علاوه بر این که این مطلب مورد تسالم اصحاب؛ بلکه ضرورت فقهی است و گفته میشود عبادت متقوم به قصد قربت است و اگر قصد قربت نباشد، عبادت قوام نخواهد یافت.
سؤال: در کلمات آمده بود که مستند آیه است و شیخ هم فرمود نیت همان اخلاص است و اخلاص بدون نیت و قصد قربت نمیشود، در نتیجه اخلاص؛ یعنی انجام عمل به داعی امر الهی. حدیث معروفی که میگوید «الناس كلهم هلكى إلا العالمين، و العالمون كلهم هلكى إلا العاملين و العاملون كلهم هلكى إلا المخلصين و المخلصون على خطر عظيم»[12] اساس روایی ندارد و یک گفتهی است که با مسلک تصوف منطبق است و اگر این مطلب درست باشد درب بهشت برای مردم بسته است و فقط خدا است و پیامبر و بهشت.
اخلاص در برابر شرک است و شرک بر دو قسم است: یکی شرک جلی که الحاد و بت پرستی و ثنویت است و دیگری شرک خفی؛ مثل ریاکاری که بسیار مختفی و مرموز است. در کتاب بحار، ج72، ص93 روایتی آمده که پیامبر (ص) فرمود: «إن الشرك أخفى من دبيب النمل على صفاة سوداء ، في ليلة ظلماء»[13] شرک خفی تر است از راه رفتن مورچه در شب تاریک روی نمد سیاه. شیخ صدوق در معانی الاخبار، نقل میکند «إن الشرك أخفى من دبيب النمل»[14] . در صورتی که شرک به این صورت و این قدر خفی باشد، محقق شدن اخلاص که ضد آن است، کار مشکلی خواهد بود و اخلاص هم بدنهی عبادت است و اگر عبادت از سر اخلاص نباشد، عبادت باطل است.
در جواب این اشکال گفته میشود که اولا این حدیث دبیب النمل لحن تصوف دارد و صوفیه بر این اند که دین شکنجهگاه و ریاضت و جانکندن است و تمام احکام عسری و حرجی است. خصوصیت دیگر تصوف این است که روایات آن ریشه در کتب معتبر روایی ندارد. اما حدیث دبیب النمل سندش معتبر است، پس روایت تصوفی نیست. علاج اصلی آن این است که در این رابطه دغدغهی که ایجاد شده، این است که شرک با اخلاص خلط شده است. درست است که شرک خفی در مواردی مثل حرکت مورچه سیاه و نامرئی است؛ مثل نماز خواندن فرزند به منظور این که پدر را خوش آید. خود شخص ریا را احساس نمیکند و در مواردی نامرئی است؛ اما در اخلاص کار بر اساس داعی و امر الهی است که اگر اخلاص بود راه ورود شیطان بسته است. همین که قصد کنید «الهی الیک» و قصد امر کنید، راه ورود به شرک را سدّ میکند، وقتی قصد امر شود، راهی برای ورود شرک نخواهد بود؛ لذا اخلاص امر میسوری است؛ چون طلب شرعی است و متعلق طلب باید امر میسور باشد به دلیل روایتی که میفرماید: «بعثت على الشريعة السمحة السهلة.»[15]