< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدکاظم مصطفوی

1402/10/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/الأذان والإقامة /مسائل مرتبط با اذان و اقامه

 

دعاهای بین اذان و اقامه:

در باره‌ی مستحبات اذان و اقامه بحث کردیم. ده مورد از موارد مستحب نسبت به اذان و اقامه گفته شد. سید یزدی بعد از ذکر این مستحبات تتمه‌ی دارد که مردم از این مستحبات استفاده کند و می‌فرماید:

1 مسألة لو اختار السجدة‌يستحب أن يقول في سجوده رب سجدت لك خاضعا خاشعا أو يقول لا إله إلا أنت سجدت لك خاضعا خاشعا و لو اختار القعدة يستحب أن يقول اللهم اجعل قلبي بارا و رزقي دارا و عملي سارا و اجعل لي عند قبر نبيك قرارا و مستقرا و لو اختار الخطوة أن يقول بالله أستفتح و بمحمد ص أستنجح و أتوجه اللهم صل على محمد و آل محمد و اجعلني بهم وجيها في الدنيا و‌ الآخرة و من المقربين‌.[1]

اگر برای فاصله بین اذان و اقامه سجده را انتخاب کند، دعاهای مذکور را بخواند و اگر نشستن را انتخاب کند مستحب است دعای مذکور را بخواند و اگر یک قدم جلو بگذارد جمله‌ی مذکور را بگوید.

وجیه در دنیا و آخرت که در دعای بالا آمده، گویا یک درجه پایین تر از مقربین باشد که حسنات الابرار سیئات المقربین.

2 مسألة يستحب لمن سمع المؤذن يقول.أشهد أن لا إله إلا الله و أشهد أن محمدا رسول الله أن يقول و أنا أشهد أن لا إله إلا الله و أن محمدا رسول الله ص اكتفي بها عن كل من أبى و جحد و أعين بها من أقر و شهد‌.[2]

برای کسی که از مؤذن شهادتین را می‌شنود، مستحب است که شهادتین را بگوید و با گفتن کلمات مذکور از منکران و اهل جحد دوری بجوید و از مقرین و شهادت دهندگان کمک بگیرد.

3 مسألة يستحب في المنصوب للأذان أن يكون عدلا رفيع الصوت‌مبصرا بصيرا بمعرفة الأوقات و أن يكون على مرتفع منارة أو غيرها‌.[3]

مؤذن منصوب مستحب است که عادل باشد. آراء فقهاء در این رابطه در حد توافق و اجماع اعلام می‌شود. علامه حلی در کتاب تذکره، ج3، ص66 می‌فرماید: «ويستحب أن يكون عدلا بالإجماع[4] در این رابطه اعلام اعلام می‌شود. نصوصی هم داریم که بعدا به اشاره خواهد شد.

مستحب است که مؤذن منصوب با صدای بلند اذان بگوید تا به مردم اطلاع رسانی کند.

امر سوم این است که مؤذن مذکور بینا باشد و اعمی نباشد و اوقات را تشخیص دهد. علامه حلی در تذکره، ج3، ص67 می‌فرماید: « يستحب أن يكون بصيرا إجماعا.»[5]

نصوص مربوطه به شرح ذیل اند:

کتاب وسائل، باب 16 از ابواب اذان و اقامه، حدیث 5:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا أَذَّنْتَ فَلَا تُخْفِيَنَّ صَوْتَكَ- فَإِنَّ اللَّهَ يَأْجُرُكَ مَدَّ صَوْتِكَ فِيهِ.[6]

هنگام اذان صدا را مخفی نگه ندار و خداوند برای مدّ صوت در اذان اجر و پاداشی عنایت می‌فرماید.

علامه حلی در کتاب تذکره، ج3، ص67 می‌فرماید: پیامبر که مؤذنش را به اذان امر می‌کرد ابن ام مکتوم و بلال بود که ابن ام مکتوم اعمی بود و به اذان او گویا اکتفا نمی‌شد و به بلال گفته می‌شد که اذان بگوید.

در باره‌ی عدالت حدیث شماره سه باب 16 است:

قَالَ وَ قَالَ عَلِيٌّ ع قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَؤُمُّكُمْ أَقْرَؤُكُمْ وَ يُؤَذِّنُ لَكُمْ خِيَارُكُمْ.[7]

امر چهارم این است که مؤذن در مکان مرتعفی قرار داشته باشد. حدیث شماره 7 باب مذکور:

أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِيُّ فِي الْمَحَاسِنِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كَانَ طُولُ حَائِطِ مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ ص قَامَةً- فَكَانَ ع يَقُولُ لِبِلَالٍ إِذَا أَذَّنَ- اعْلُ فَوْقَ الْجِدَارِ وَ ارْفَعْ صَوْتَكَ بِالْأَذَانِ- فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ وَكَّلَ بِالْأَذَانِ رِيحاً- تَرْفَعُهُ إِلَى السَّمَاءِ فَإِذَا سَمِعَتْهُ الْمَلَائِكَةُ- قَالُوا هَذِهِ أَصْوَاتُ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ ص- بِتَوْحِيدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَيَسْتَغْفِرُونَ لِأُمَّةِ مُحَمَّدٍ ص- حَتَّى يَفْرُغُوا مِنْ تِلْكَ الصَّلَاةِ.[8]

طبق این روایت مؤذن در مکان مرتفع باشد و رفع صوت داشته باشد. این دو مورد از این روایت استفاده می‌شود.

4 مسألة من ترك الأذان أو الإقامة أو كليهما عمدا حتى أحرم للصلاة‌لم يجز له قطعها لتداركهما نعم إذا كان عن نسيان جاز له القطع ما لم يركع منفردا كان أو غيره حال الذكر لا ما إذا عزم على الترك زمانا معتدا به ثمَّ أراد الرجوع بل و كذا لو بقي على التردد كذلك و كذا لا يرجع لو نسي أحدهما أو نسي بعض فصولهما بل أو شرائطهما على الأحوط‌.[9]

اگر کسی اذان و اقامه را ترک کند گویا فضیلت عظمی از دست داده است. در حدیث آمده: «مَنْ جَلَسَ فِيمَا بَيْنَ أَذَانِ الْمَغْرِبِ وَ الْإِقَامَةِ- كَانَ كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ.»[10] است کسی که آن دو را ترک کند، در این صورت با تکبیرة الاحرام وارد نماز شود و برای او جایز نیست که نمازش را قطع کند و برگردد اذان و اقامه را انجام دهد؛ برای این که قطع نماز حرام است و اتیان اذان و اقامه مستحب مؤکد است و در تعارض طبق قاعده حرمت مقدم می‌شود بر انجام مستحب.

اگر اذان و اقامه را فراموش کند، نه این که عمدا ترک کرده باشد جایز است برای آن مکلف که نماز را قطع کند تا وقتی که رکوع نکرده؛ منفرد باشد یا در جماعت. در صورت نسیان بر خلاف قاعده نص خاصی داریم که مکلف می‌تواند نماز را قطع کند و اذان و اقامه را بجا آورد. کتاب وسائل، باب 29 از ابواب اذان و اقامه، صحیحه حلبی:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ سَعِيدٍ الْأَعْرَجِ وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا افْتَتَحْتَ الصَّلَاةَ فَنَسِيتَ أَنْ تُؤَذِّنَ وَ تُقِيمَ- ثُمَّ ذَكَرْتَ قَبْلَ أَنْ تَرْكَعَ فَانْصَرِفْ وَ أَذِّنْ وَ أَقِمْ- وَ اسْتَفْتِحِ الصَّلَاةَ وَ إِنْ كُنْتَ قَدْ رَكَعْتَ فَأَتِمَّ عَلَى صَلَاتِكَ.[11]

اگر مشغول نماز شدی و فراموش کردی که اذان و اقامه بگویی و در حین نماز یادت آمد قبل از رکوع برگرد اذان و اقامه بگو و نماز را دو باره شروع کن. اگر رکوع انجام داده باشی و بعد از آن یادت آمد نمازت را به اتمام برسان و جایی برای برگشت وجود ندارد؛ چون ماهیت نماز از نظر رکنی تا رکوع رکن اول محقق نشده و جا برای برگشت است و اگر رکوع شد، جایی برای برگشت وجود ندارد. این توجیه یک استحسان است و حقیقت آن تعبد است و نص.

در متن عروه آمده که منفرد باشد یا در جماعت، در صورت نسیان می‌تواند قبل از رکوع تدارک کند؛ اما شیخ در کتاب مبسوط ج1، ص141 در چاپ جدید و ص 95 در چاپ قدیم گفته، منفرد اگر نسیان کند برگردد.

محقق حلی در کتاب شرایع ج1، ص90 می‌فرماید: اگر منفرد نسیان کند اذان و اقامه را و قبل از رکوع متذکر شود، برگردد تدارک کند.

صاحب جواهر در کتاب جواهر الکلام، ج9، ص70 می‌فرماید بیان مصنف (محقق حلی) که حکم را به موضوع خاص (منفرد) اختصاص داده، خلاف فتوای فقهاء و اطلاقات است؛ برای این که در نص مذکور و فتوای فقهاء آمده فرق نمی‌کند در جماعت باشد یا فرادا. صاحب جواهر توجیهی در این رابطه دارد و می‌فرماید ممکن است به این جهت باشد که در جماعت نسیان اذان و اقامه به ندرت اتفاق بیافتد. در حال فردا یک چیز طبیعی خواهد بود.

فخر المحققین در ایضاح الفواعد ج1، ص97 می‌فرماید: این بیان یک تنبیهی است بر این که در صورت انفراد وقتی برگردد، در صورت جماعت باید برگردد. از طرفی اقامه یک امر اکیدی اعلام شده و قول به وجوب هم نسبت به آن وجو دارد.

سید یزدی در ادامه می‌فرماید: فردی که می‌تواند برگردد، کسی است که هنگام یادآوری برگردد، نه این که یادش افتاد اذان و اقامه را ترک کرده، بعد از آن تعمدا نماز را ادامه دهد، سپس ذهنش برگشت و گفت باید اذان و اقامه را اتیان کنم، در این صوت راه برای بازگشت ندارد؛ چون اولا این مورد طبق نص و بر خلاف قاعده است که در خلاف قاعده به قدر متیقن اکتفا می‌شود. ثانیا این فرد تعمد از او سرزده و در این صورت جایی برای برگشت وجود ندارد. اگر متردد باقی بماند، حمل بر عمد می‌شود.

اگر نسیان کند یکی از اذان و اقامه را یا بعضی از فصول آن را فراموش کرده باشد، در این صورت مسوّغی برای قطع صلاة و رجوع وجود ندارد؛ چون طبق نص اذان و اقامه هر دو را فراموش کند و به قدر متیقن اکتفا می‌شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo