درس خارج فقه استاد سیدکاظم مصطفوی
1402/10/17
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/الأذان والإقامة /مستحبات اذان و اقامه
فصل 18 يستحب فيهما أمورالأول الاستقبال. الثاني القيام.[1]
در این فصل سید طباطبائی یزدی از اموری که به عنوان مستحبات اذان و اقامه اطلاق میشود، بحث به میان آورده است و میفرماید: در اذان و اقامه چند امر مستحب است:
یکی استقبال که مؤذن رو به قبله باشد و قبله را رعایت کند.
در این رابطه گفته میشود این امر که از مستحبات اذان و اقامه اعلام شده، مورد اجماع فقهاء است؛ به عنوان مثال علامه حلی در کتاب تذکره، ج3، ص69 میفرماید: «يستحب أن يكون مستقبل القبلة حال الأذان بإجماع العلماء.»[2] این استحباب را اجماعا اعلام میفرماید؛ به عبارت دیگر، استقبال مستحب است در اذان و اقامه بالاجماع.
شهید در کتاب ذکری، ج3، ص206 مستند این استحباب را اجماع اعلام میکند به طور صریح و واضح.
پس مستند این امر استحبابی اجماع اعلام میشود و فتوای فقهاء هم همین حکم را اعلام کرده اند؛ به عنوان نمونه محقق حلی در شرایع، ج1، ص76 میفرماید: در اذان وا قامه هفت امر مستحب است و امر اول استقبال است که باید مؤذن مستقبل باشد.
از لحاظ آراء و فتاوا مطلب را بیان کردیم که این حکم مورد اجماع و مورد فتوای مشهور به ثبت رسیده است؛ اما از جهت نصوص، روایتی که در این رابطه تصریح دارد، حدیثی است که در کتاب دعائم الاسلام ج1، ص144 آمده است:
روایت از امیرالمؤمنین (ع) است که میفرماید: «يَسْتَقْبِلُ الْمُؤَذِّنُ الْقِبْلَةَ فِي الْأَذَانِ وَ الْإِقَامَةِ فَإِذَا قَالَ حَيَ عَلَى الصَّلَاةِ حَيَّ عَلَى الْفَلَاحِ حَوَّلَ وَجْهَهُ يَمِيناً وَ شِمَالًا.»[3] این حدیث تصریح کرده است بر این که مؤذن باید مستقبل باشد؛ ولی گفته میشود این حدیث مرسل است و از لحاظ رجالی سند معتبری ندارد؛ اما پس از آن که بحث از مستحبات به میان آورده ایم، قاعده تسامع که مشهور در نزد علماء است و عمل اصحاب هم مؤید دیگری برای آن است و مناسبت حکم و موضوع مؤید سوم آن است؛ لذا میتوان گفت این حدیث با توجه به این مؤیدات سه گانه، میتواند مستندی برای استحباب استقبال در اذان و اقامه باشد.
کتاب دعائم الاسلام کتاب مشهور و معتبری است و خود کتاب، کتاب با ارزش است؛ ولی اگر بعضی از روایات آن از لحاظ رجالی مرسل باشد، مشکل خودش را دارد و اگر مرسل نباشد و مسند باشد، باید به رجال سند توجه کرد و بررسی رجالی کرد.
اگر اشکال شود که این روایت ممکن است مدرک اجماع باشد و اجماع مدرکی شود. در جواب میگوییم اجماع مدرکی تاریخ دارد. در زمان علامه حلی اجماع مدرکی وجود نداشت و بعد از زمان شیخ انصاری به میدان آمده است؛ لذا این بحث مبنایی میشود. اجماع علامه و شهید به عنوان نمونه بود. ثانیا اجماع مدرکی در صورتی مدرکی است که احتمال دهیم اجماع از آن مدرک برخواسته است؛ ولی اگر احتمال استناد نباشد مدرکی نمیشود.
در بارهی استحباب استقبال در اذان و اقامه نصی که داریم، سیدنا الاستاد در کتاب مستند عروه، ج13، ص346 این بحث را بررسی کرده و فرموده: روایت دعائم الاسلام سند ندارد که ما شرحش را دادیم و گفتیم بر اساس قاعده تسامح میتواند مستند باشد. آنگاه میفرماید دو روایتی است که میگوید در تشهد اذان باید استقبال باشد. روایت اول، در کتاب وسائل با 13 از ابواب اذان و اقامه، حدیث شماره 7 است که روایت سندش درست است:
وَ عَنْهُ عَنْ فَضَالَةَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُؤَذِّنُ وَ هُوَ يَمْشِي- أَوْ عَلَى ظَهْرِ دَابَّتِهِ وَ عَلَى غَيْرِ طَهُورٍ فَقَالَ نَعَمْ - إِذَا كَانَ التَّشَهُّدُ مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَةِ فَلَا بَأْسَ.[4]
روایت دوم در باب 47، حدیث1 و سند آن صحیح اعلائی است:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ يُؤَذِّنُ الرَّجُلُ وَ هُوَ عَلَى غَيْرِ الْقِبْلَةِ- قَالَ إِذَا كَانَ التَّشَهُّدُ مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَةِ فَلَا بَأْسَ.[5]
اگر در حال تشهد رو به قبله بود، قبله رعایت شده است و اشکالی ندارد. این دو روایت که سندش به تعبیر صاحب جواهر صحیحه و حسنه است، هر دو دلالت دارند بر این که مؤذن در حال تشهد رو به قبله باشد.
به مضمون این دو روایت شیخ فتوا داده است که در کتاب نهایه، ص66 فرموده: در اذان و اقامه تشهد رو به قبله صورت گیرد.
صاحب جواهر در کتاب جواهر، ج9، ص93 میفرماید: از این دو حدیث که حسنه و صحیحه اند حد اقل استفاده میشود که ترک استقبال کراهت دارد.
اما سیدنا الاستاد میفرماید: این دو حدیث تعارض دارند با حدیثی که در باب 9 است و آن صحیحه زراره است:
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ: تُؤَذِّنُ وَ أَنْتَ عَلَى غَيْرِ وُضُوءٍ فِي ثَوْبٍ وَاحِدٍ- قَائِماً أَوْ قَاعِداً وَ أَيْنَمَا تَوَجَّهْتَ- وَ لَكِنْ إِذَا أَقَمْتَ فَعَلَى وُضُوءٍ مُتَهَيِّئاً لِلصَّلَاةِ.[6]
کلمه اینما توجهت دلالت دارد که استقبال استحباب نداشته باشد.
جمع بین این روایات این میشود که بگوییم استقبال افضل است و افضلیت را برای استقبال اعلام کنیم.
توضیح: افضلیت با استحباب چه فرقی دارد؟
جواب: همان فرقی را دارد که مربوط میشود به دو قسم از استحباب شرعی و رجحانی. اگر استحباب شرعی گفتیم، آثار خودش را دارد و اگر رجحانی گفتیم که در تحقیق و بحثهای قبلی گذشت، اگر عملی رجحان قطعی داشته باشد، بر اساس مذاق شرع مطلوب است و استحباب رجحانی گفته میشود. این افضل در محل بحث حمل بر قسم دوم میشود و استبحاب شرعی آن ثابت نیست.
ما در جهت این هستیم که استقبال را به عنوان یکی از امور مستحبه ثابت کنیم و در صورتی که افضل باشد، در عمل تنافی و تهافتی در کار نخواهد بود.
در بارهی اقامه هم نصوصی داشتیم و هم بحثی داشتیم که بر اساس آن میتوان گفت در اقامه هم استقبال شرط است اجماعا و نصا.
طبق قاعده اگر بدنهی یک عمل، بدنه عبادت باشد و ماهیت آن، ماهیت عبادت باشد و امری از سوی امام (ع) نسبت به آن بیاید، این امر ارشاد به جزئیت است و ارشاد که بود، بار تکلیف ندارد و رجحان و جزء مستحبات عبادت میشود. در محل بحث، اگر امام به استقبال به تشهد امر کرده باشد، رحجان و جزء استحباب میشود.
امر مستحبی دوم قیام است که در حالت اذان و اقامه قیام داشته باشیم. نسبت به این مطلب فقهاء چه بیانی دارند و نصوص چگونه است؟
اما آراء فقهاء: علامه حلی در همان منبع بالا، ص70 میفرماید: قیام در اذان و اقامه لازم است و از مستحبات اذان و اقامه است (ويستحب أن يكون قائما إجماعا[7] ) اجماع را هم ذکر میکند و بعد از آن میفرماید: پیامبر اعظم (ص) امر کرد به بلال «يا بلال قم فناد بالصلاة»[8] ای بلال قیام کند و اذان بگو.
شهید به این مضمون میفرماید: مؤذنین در زمان پیامبر (ص) اذان را در حال قیام انجام میدادند و ما باید صورت عبادت را به آن صورتی که در شرع آمده است استفاده کنیم.
علاوه بر این که در کتاب وسائل، باب 13 حدیث 5، صحیحه محمد بن مسلم را داریم:
وَ عَنْهُ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ رِبْعِيٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع يُؤَذِّنُ الرَّجُلُ وَ هُوَ قَاعِدٌ قَالَ نَعَمْ- وَ لَا يُقِيمُ إِلَّا وَ هُوَ قَائِمٌ.[9]
اذان را میشود نشسته گفت؛ اما اقامه را انجام ندهید مگر در حالی که ایستاده باشید.
در روایتی آمده است که اقامه جزء نماز است. حدیث 12 همین باب:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا يُقِيمُ أَحَدُكُمُ الصَّلَاةَ وَ هُوَ مَاشٍ- وَ لَا رَاكِبٌ وَ لَا مُضْطَجِعٌ- إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَرِيضاً- وَ لْيَتَمَكَّنْ فِي الْإِقَامَةِ كَمَا يَتَمَكَّنُ فِي الصَّلَاةِ- فَإِنَّهُ إِذَا أَخَذَ فِي الْإِقَامَةِ فَهُوَ فِي صَلَاةٍ.[10]
یعنی در اقامه که برسد و در اقامه بودن؛ یعنی در حال صلاة. بنابراین همان طوری که در خود صلاة باید قیام باشد در اقامه هم باید قیام باشد در حالت اختیار.
پس قیام در اقامه لازم است اجماعا و نصا. اما در بارهی اذان قیام به طور کل ترخیص دارد و اگر در حال قیام انجام گیرد حسن خواهد داشت و اگر نه اشکالی ندارد که کسی در حال نشسته اذان بگوید.