درس خارج فقه استاد سیدکاظم مصطفوی
1402/09/22
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/الأذان والإقامة /موارد سقوط اذان
مسأله شماره یک:
يسقط الأذان في مواردأحدها أذان عصر يوم الجمعة إذا جمعت مع الجمعة أو الظهر و أما مع التفريق فلا يسقط.[1]
یکی از مواردی که اذان ساقط میشود اذان نماز عصر روز جمعه است، در صورتی که جمع کند با نماز ظهر یا نماز جمعه و اگر بین دو نماز تفریق و فاصله وجود داشته باشد، اذان ساقط نمیشود.
در این مورد شیخ طائفه در کتاب خلاف، ج1، ص284 این حکم را اعلام میکند و میفرماید « دليلنا: إجماع الفرقة»[2] دلیل فرقه ناجیه اجماع است.
محقق حلی در کتاب معتبر، ج2، ص136 میفرماید اگر جمع شود نماز جمعه با نماز عصر، اذان از نماز عصر ساقط است. دلیل درایی این مطلب این است که میفرماید اذان برای شروع و اعلان و اخبار است و هر دو نماز که متصل اند و اذانی که گفته شده، اعلان صورت گرفته و برای نماز دوم اعلان زمینه ندارد. اما از نظر روایت، گروهی از روات روایتی ذیل را آورده اند: کتاب وسائل، باب 36 از ابواب اذان و اقامه، حدیث شماره 2:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ رَهْطٍ مِنْهُمُ الْفُضَيْلُ وَ زُرَارَةُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص جَمَعَ بَيْنَ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ- بِأَذَانٍ وَ إِقَامَتَيْنِ- وَ جَمَعَ بَيْنَ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ بِأَذَانٍ وَاحِدٍ وَ إِقَامَتَيْنِ.[3]
سند این حدیث صحیح اعلائی است که روات همه از اجلاء و ثقات اند و نقل از یک گروهی از ثقات است.
در این روایت امام باقر (ع) میفرماید: پیامبر (ص) بین ظهر و عصر و بین مغرب و عشاء با یک اذان و دو اقامه جمع نموده است. این حدیث که سندش صحیح اعلائی است دلالتش کامل است و خود پیامبر (ص) این عمل را انجام داده است و دیگر جای تردیدی باقی نخواهد ماند. پس نقل شیخ و این نص جایی برای شک باقی نمیگذارد.
گفته میشود از بعضی اعاظم در این رابطه تحقیقی دارند و میگویند این اذانی که ساقط شده است، ممکن است عزیمت نباشد و رخصت باشد؛ بنابراین اگر کسی به قصد استحباب مطلق اذان بگوید مشکلی نداشته باشد. اما با توجه به اجماعی که در کلام شیخ آمده و آنچه را که محقق حلی فرمود و عمل پیامبر (ص)، بعد از آن اگر کسی دنبال یک امر استحبابی رجائی برود، جزاه الله خیرا، زحمت فوق العادهی است و عمل به این حکم هیچ اشکالی ندارد.
الثاني أذان عصر يوم عرفة إذا جمعت مع الظهر لا مع التفريق.[4]
مورد دوم اذان عصر عرفه است، در صورتی که با ظهر جمع شود. یکی از موارد اتفاق بین فریقین، جمع بین نماز ظهرین عرفه است.
در این رابطه همان تحلیل محقق حلی را داریم که اذان دوم زمینه ندارد و علاوه بر آن نصی در این رابطه به طور خاص داریم. کتاب وسائل، باب 36، حدیث شماره یک، صحیحه عبد الله بن سنان:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: السُّنَّةُ فِي الْأَذَانِ يَوْمَ عَرَفَةَ أَنْ يُؤَذِّنَ- وَ يُقِيمَ لِلظُّهْرِ ثُمَّ يُصَلِّيَ ثُمَّ يَقُومَ- فَيُقِيمَ لِلْعَصْرِ بِغَيْرِ أَذَانٍ- وَ كَذَلِكَ فِي الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ بِمُزْدَلِفَةَ.[5]
این بیان تصریح کامل است که در روز عرفه نماز ظهر را با یک اذان و اقامه انجام دهید و نماز عصر آن را با یک اقامه انجام دهید. با این وضعیت اذان گفتن برای عصر آن روز استحباب ندارد.
الثالث أذان العشاء في ليلة المزدلفة مع الجمع أيضا لا مع التفريق.[6]
در شب مزدلفه که بین مغرب و عشاء جمع شود، اذان در عشاء ساقط است و اقامه تنها کافی است. در صورت تفریق واضح است که نماز دوم اذان دارد. در این بارهی مستندات همان درایت و روایت است.
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: السُّنَّةُ فِي الْأَذَانِ يَوْمَ عَرَفَةَ أَنْ يُؤَذِّنَ- وَ يُقِيمَ لِلظُّهْرِ ثُمَّ يُصَلِّيَ ثُمَّ يَقُومَ- فَيُقِيمَ لِلْعَصْرِ بِغَيْرِ أَذَانٍ- وَ كَذَلِكَ فِي الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ بِمُزْدَلِفَةَ.[7]
الرابع العصر و العشاء للمستحاضة التي تجمعهما مع الظهر و المغرب.[8]
کتاب مسالک احکام ضروری را بدون مستند ذکر میکند و تنها مستند حکم نظری را بیان مینماید. این کتاب برای اجتهاد و مجتهد شدن خیلی مهم است.
اذان از اساس بر عهدهی مرئه نیست و اگر بگوید خوب است.
اذان استحباب شرعی برای مرئه ندارد؛ اما استحباب رجحانی دارد. زن میتواند به یک تکبیر و شهادتین اکتفا کند.
الخامس المسلوس و نحوه في بعض الأحوال التي يجمع بين الصلاتين كما إذا أراد أن يجمع بين الصلاتين بوضوء واحد و يتحقق التفريق بطول الزمان بين الصلاتين لا بمجرد قراءة تسبيح الزهراء أو التعقيب و الفصل القليل بل لا يحصل بمجرد فعل النافلة مع عدم طول الفصل و الأقوى أن السقوط في الموارد المذكورة رخصة لا عزيمة و إن كان الأحوط الترك خصوصا في الثلاثة الأولى.[9]
دلیل بر این مطلب هم قاعده نفی عسر است و هم روایت خاص. قاعده نفی عسر این است که اگر وضو بگیرد و وضویش باطل شود به عسر بر میخورد و قاعده عسر که حکم الزامی را رفع میکند، استحباب را به طریق اولی بر میدارد. ممکن است اشکال شود که قاعده نفی عسر در احکام الزامیه است. اگر گفتیم اذان مستحب مؤکد است، زمینه برای عسر فراهم میشود.
نصی که در این رابطه آمده است در کتاب وسائل، باب 19 از ابواب نواقض وضو، حدیث شماره یک، صحیحه حریز:
نسبت به مسلوس اذان از نماز عصر ساقط است.
بحث اخلاقی:
﴿عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ لاَ يَضُرُّكُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ﴾[10]
این آیه چند اثری برای انسان اعلام میکند: یکی اعلام وظیفه که به کار دیگران دخالت نکنید، شما خودتان را اصلاح کنید که اصلاح جامعه در گرو اصلاح فرد است. هر فرد که خودش را اصلاح کند جامعه اصلاح میشود. دوم این که کسی که گمراه شده است شما را ضرر نمیزند هر چند مجاور و همسایه باشد.
نکتهی دیگر این است که آدمی که کار خودش را اصلاح کند، یک آرامشی خواهد داشت. تمام مردم دنیا برای به دست آوردن آرامش تلاش میکنند و راه آن اصلاح نفس است و اصلاح نفس، به عبودیت گره خورده است.