< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدکاظم مصطفوی

1402/09/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/الأذان والإقامة /بحث و تحقیق در باره‌ی شهادت ثالثه

 

بحث و تحقیق در باره‌ی شهادت ثالثه:

گفته شد که از اساس شهادت به ولایت امیرالمؤمنین (ع) تلبیه و لبیک گفتن به ندای غدیری است و رسول الله الاعظم (ص) در حضور انبوهی از مردم در غدیر فرمود: «فمن كنت مولاه فعلي مولاه» يقولها ثلاث مرات. وفي لفظ أحمد امام الحنابلة أربع مرات ثم قال : «اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وأحب من أحبه وابغض من أبغضه وانصر من نصره واخذل من خذله وأدر الحق معه حيث دار ألا فليبلغ الشاهد الغايب». ثم لم يتفرقوا حتى نزل أمين وحي الله بقوله: «اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي» الآية. فقال رسول الله صلى الله عليه وآله: «الله أكبر على إكمال الدين واتمام النعمة ورضي الرب برسالتي والولاية لعلي من بعدي». ثم طفق القوم يهنئون أمير المؤمنين صلوات الله عليه وممن هنأه في مقدم الصحابة: الشيخان أبو بكر وعمر كل يقول: بخ بخ لك يا بن أبي طالب أصبحت وأمسيت مولاي ومولى كل مؤمن ومؤمنة.[1]

صاحب نظری گفته است که شهادت ثالثه تلبیه و لبیک به ندای غدیری رسول الله (ص) است.

توجه به این نکته لازم است که شهادت به ولایت هم ریشه‌ی عرشی دارد و هم تلبیه‌ی غدیریه است و هم مورد عمل اصحاب از ابتدا تا به حال است.

رأی شیخ صدوق و طوسی:

شیخ صدوق در کتاب من لا یحضر می‌فرماید:

وَ الْمُفَوِّضَةُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ قَدْ وَضَعُوا أَخْبَاراً وَ زَادُوا فِي الْأَذَانِ- مُحَمَّدٌ وَ آلُ مُحَمَّدٍ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ مَرَّتَيْنِ وَ فِي بَعْضِ رِوَايَاتِهِمْ بَعْدَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّ عَلِيّاً وَلِيُّ اللَّهِ مَرَّتَيْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ رَوَى بَدَلَ ذَلِكَ أَشْهَدُ أَنَّ عَلِيّاً أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ حَقّاً مَرَّتَيْنِ وَ لَا شَكَّ فِي أَنَّ عَلِيّاً وَلِيُّ اللَّهِ وَ أَنَّهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ حَقّاً وَ أَنَّ مُحَمَّداً وَ آلَهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ وَ لَكِنْ لَيْسَ ذَلِكَ فِي أَصْلِ الْأَذَانِ وَ إِنَّمَا ذَكَرْتُ ذَلِكَ لِيُعْرَفَ بِهَذِهِ‌ الزِّيَادَةِ الْمُتَّهَمُونَ بِالتَّفْوِيضِ الْمُدَلِّسُونَ أَنْفُسَهُمْ فِي جُمْلَتِنَا.[2]

مفوضه یک خط کلامی است و می‌گویند تمام امور از سوی خدا به بشر واگذار شده و خدا هیچ اختیاری ندارد، بر عکس جبریه كه تمام افعال انسان را از ناحيه‌ی خداوند می‌دانند. مفوضه اخباری را وضع و جعل کردند که در آن اخبار این زیادت در اذان آمده و در آن دو نوع زیادت آمده است: یکی این که بعد اسم رسول الله (ص) آورده اند «محمد و آل محمد خیر البریة» دو مرتبه و در برخی از روایات شان آمده که «اشهد ان علی امیر المؤمنین حقا» دو بار. در ادامه می‌گوید: شکی نیست که علی (ع) ولی الله است؛ ولی از اصل اذان نیست و مفوضه آن را از اصل اذان قرار داده اند. در آخر می‌فرماید این حرف را که یاد آور شدم به خاطر این است که این روایات را کسانی می‌گویند که متهم شده است به تفویض از سوی اشاعره آن روز و وهابیت امروزه. این مسلک باطل چیزی را در اذان اضافه کرده اند و آن را یادآور شدم؛ چون آنان خود شان را از ما می‌دانند و از ما نیستند.

اولا در اینجا رأی تحقیقی و تحلیلی شیخ صدوق است، نه نقل روایات و به تعبیر دیگر، اینجا درایت است نه روایت. ثانیا این مفوضه یا کسانی که حمایت از امیرالمؤمنین (ع) داشته اند، این کلمات را در برابر بنی امیه گفته اند. بنی امیه در خطبه‌های رسمی مولا را سبّ می‌کردند. در برابر آنان، عده‌ی که از حامیان بوده اند گفته اند علی ولی است. تیجانی وقتی نزد شهید صدر آمده، شهید صدر در جواب او نکته‌ی فرموده و آن این است: «اگر شهادت ثالثه گفته شده است، یک شعار توحیدی است در برابر شعار الحادی که بنی امیه داشتند» و انکار و سب الامام الحاد است، در برابرش حامیان ولایت این شعار را در نظر گرفتند تا مردم را از الحاد به سوی توحید بیاورند. در برابر الحاد، این شعار توحید، جایش کجا باشد؟ بعد از اسم رسول الله (ص). خود این قضیه و جعل، جعلی نیست؛ بلکه اعلام توحید و اعلام رد الحادی است که در خطبه‌ها به حضرت امیرالمؤمنین (ع) سب گفته می‌شد. در جواب گفتند در اذان گفته شود علی ولی الله.

ثالثا شیخ صدوق هجمه‌ی که دارد و هدفی را که در نظر می‌گیرد این است که فقط می‌فرماید این زیادت را در اصل اذان اعلام کرده اند که جزء اذان باشد و فقهاء اکثرا جزء اذان اعلام نمی‌کنند؛ اما اصل گفتن شهادت ثالثه مقتضای عمومات «من قال محمّد رسول الله فليقل على ولي الله»[3] است و مثل صلوات بر آل پیامبر (ص) است که علی (ع) چهره‌ی بارز آل است و اگر برای او ولایت و تمجید اعلام شود، در عداد صلوات بر آل پیامبر (ص) به حساب خواهد آمد.

تنها مستند در این رابطه روایات مفوضه نیست و مستندات دیگری دارد. علاوه بر آن شیخ طوسی در کتاب نهایه می‌فرماید: «وأما ما روي في شواذ الاخبار من قول: " أشهد ان عليا ولي الله وآل محمد خير البرية " فمما لا يعمل عليه في الاذان والاقامة.»[4]

شهادت به ولایت امیرالمؤمنین (ع) جزء اذان نیست و در شواذ اخبار آمده است. این جمله اعتراف شیخ طوسی است به این که شهادت ثالثه در اخبار شاذ آمده است. در رجال خواندیم که خبر شاذ مساوی با خبر متروک نیست، خبر شاذ این است که در برابر خبر دارای کثرت طرق آمده است و امکان دارد اعتبار داشته باشد. فرمایش شیخ طوسی تنافی با فرمایش شیخ صدوق هم ندارد؛ چون شیخ صدوق این حرف را فقط در باره‌ی مفوضه گفته است و هدفش این است که مفوضه این زیادتی را جزء اذان قرار داده و شیخ طوسی فرموده که شهادت ثالثه در شواذ اخبار آمده است.

صاحب جواهر در معالجه کلام این دو علم کبیر می‌فرماید: شاید منظور از شذوذ این است که مفوضه هم روایات شاذی داشته باشند.

شیخ نراقی می‌فرماید: اگر فرمایش شیخ صدوق تمام باشد، اختصاص دارد به روایتی که در من لا یحضر است؛ اما روایت متعدد دیگری داریم که به ما کمک می‌کند.

تحقیق این است که وصف شذوذ در روایات مساوی با کذب نیست. محقق نراقی در مستند الشیعه، می‌فرماید: «و شذوذ الاخبار لایمنع عن اثبات المتن بها! وتراهم كثيرا يجيبون عن الأخبار بالشذوذ ، فيحملونها على الاستحباب.»[5]

ثانیا اگر ما تنزل کنیم و بگوییم منع از شهادت ثالثه است، منع در صورتی می‌شود که بگوییم این شهادت ثالثه استحاب شرعی دارد و سندی که شیخ صدوق نقل کرده اعتبار ندارد؛ اما رجحانش قابل انکار نیست و رجحان آن گره خورده به مذهب است.

دلیلی دیگری که در جهت اثبات شهادت ثالثه می‌توان بیان کرد ملازمه بین شهادتین است. در نصوص ملازمه وجود دارد که هر کجا شهادت به نبوت آمده شهادت به ولایت آمده از کتبیه ساقه‌ی عرش بگیر تا کتاب الله و روایات دیگر. مقدمه ملازمه این است که در آیه قرآن ﴿وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ﴾[6] آمده و اعلام کرده که علی (ع) نفس پیامبر (ص) است و درود بر او درود بر پیامبر (ص) است. در حدیث منزلت که از نظر سندی معروف اس،ت پیامبر (ص) فرمود: «وَ أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي[7] پس اقتران از طریق کتاب الله و نصوص نزدیک به تواتر؛ همانند حدیث منزلت است. در خود نصوص ملازمه آمده است؛ مثلا در کتاب بحار، ج36، ص321 چنین آمده:

«لَمَّا عُرِجَ بِي إِلَى السَّمَاءِ رَأَيْتُ مَكْتُوباً عَلَى سَاقِ الْعَرْشِ بِالنُّورِ- لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ أَيَّدْتُهُ بِعَلِيٍّ وَ نَصَرْتُهُ بِعَلِيٍّ وَ رَأَيْتُ عَلِيّاً عَلِيّاً عَلِيّاً ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ بَعْدَهُ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ مُحَمَّداً وَ مُحَمَّداً وَ جَعْفَراً وَ مُوسَى وَ الْحَسَنَ وَ الْحُجَّةَ اثْنَيْ عَشَرَ اسْماً مَكْتُوباً بِالنُّورِ فَقُلْتُ يَا رَبِّ أَسَامِي مَنْ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ قَرَنْتَهُمْ بِي فَنُودِيتُ يَا مُحَمَّدُ هُمُ الْأَئِمَّةُ بَعْدَكَ وَ الْأَخْيَارُ مِنْ ذُرِّيَّتِك.‌»[8]

در روايت ديگری آمده که پیامبر (ص) فرمود: «رایت علی باب الجنة مکتوبا بالذهب الا اله الا الله محمد حبیب الله علی ولی الله فاطمة امة الله الحسن و الحسین صفوة الله علی باغضهم لعنة الله.»[9]

وحید بهبهانی در کتاب حاشیه بر مدارک چنین گفته: «أنّه ورد في العمومات: أنّه متى ذكرتم محمدا فاذكروا آله، أو متى قلتم: محمد رسول اللّه فقولوا: علي ولي اللّه، كما رواه في الاحتجاج، فيكون حاله حال الصلاة على محمد و آله بعد قوله: «أشهد أنّ محمدا رسول اللّه» في كونه خارجا عن الفصول و مندوبا إليه عند ذكر محمد، فتأمّل جدّا.»[10]

از ابناء عامه ابن عساکر نقل می‌کند: «محمد بن حماد الطهراني قيل إنه كان على عهد هشام بن عبد الملك وإنه اجتاز بالبلقاء قرأت بخط أبي الحسن ... مكتوب بالعبراني باسمك اللهم جاء الحق من ربك بلسان عربي مبين لا إله إلا الله محمد رسول الله علي ولي الله وكتب موسى بن عمران بيده». پس این ریشه انبیائی هم دارد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo