< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدکاظم مصطفوی

1402/09/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/الأذان والإقامة /تشریع اذان و اقامه

 

ادامه‌ی بحث در باره‌ی تشریع اذان و اقامه:

گفته شد که بین الفریقین اختلاف بسیار شدیدی وجود دارد که اتباع آل البیت (ع) می‌گویند اذان به وسیله‌ی وحی آمده است و ابناء عامه می‌گویند اذان به وسیله‌ی خواب عبد الله بن زید رسیده است. روایاتی که در باره‌ی اصل وحی اذان است، در کتاب وسائل، باب یک از ابواب اذان و اقامه، حدیث شماره 1 و 2 است که در آن آمده:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ وَ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَمَّا أُسْرِيَ بِرَسُولِ اللَّهِ ص إِلَى السَّمَاءِ- فَبَلَغَ الْبَيْتَ الْمَعْمُورَ وَ حَضَرَتِ الصَّلَاةُ- فَأَذَّنَ جَبْرَئِيلُ ع وَ أَقَامَ فَتَقَدَّمَ رَسُولُ اللَّهِ ص- وَ صَفَّ الْمَلَائِكَةُ وَ النَّبِيُّونَ خَلْفَ مُحَمَّدٍ ص.[1]

وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَمَّا هَبَطَ جَبْرَئِيلُ ع بِالْأَذَانِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص- كَانَ رَأْسُهُ فِي حَجْرِ عَلِيٍّ ع فَأَذَّنَ جَبْرَئِيلُ وَ أَقَامَ- فَلَمَّا انْتَبَهَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ قَالَ يَا عَلِيُّ- سَمِعْتَ قَالَ نَعَمْ قَالَ حَفِظْتَ قَالَ نَعَمْ- قَالَ ادْعُ بِلَالًا فَعَلِّمْهُ- فَدَعَا عَلِيٌّ ع بِلَالًا فَعَلَّمَهُ.[2]

صاحب وسائل از شهید اول چنین نقل کرده:

مُحَمَّدُ بْنُ مَكِّيٍّ الشَّهِيدُ فِي الذِّكْرَى عَنِ ابْنِ أَبِي عَقِيلٍ عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ لَعَنَ قَوْماً زَعَمُوا أَنَّ النَّبِيَّ ص- أَخَذَ الْأَذَانَ مِنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زَيْدٍ فَقَالَ- يَنْزِلُ الْوَحْيُ عَلَى نَبِيِّكُمْ- فَتَزْعُمُونَ أَنَّهُ أَخَذَ الْأَذَانَ مِنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زَيْدٍ.[3]

متن روایت ابناء عامه:

علامه حلی این روایت را نقل می‌کند: و أطبق الجمهور على أنّ محمد بن عبد اللّٰه بن زيد بن عبد ربه قال:حدثني أبي عبد اللّٰه بن زيد قال: لمّا أمر رسول اللّٰه صلّى اللّٰه عليه و آله بالناقوس يعمل ليضرب به لجمع الناس للصلاة طاف بي- و أنا نائم- رجل يحمل ناقوسا في يده، قلت: يا عبد اللّٰه أ تبيع الناقوس؟ قال: و ما تصنع به؟قلت: ندعو به الى الصلاة قال: أ فلا أدلّك على ما هو خير من ذلك؟فقلت له: بلى، فقال: تقول: اللّٰه أكبر إلى آخر الأذان، ثم استأخر عني غير بعيد ثم قال: تقول إذا قمت إلى الصلاة: اللّٰه أكبر إلى آخر الإقامة، فلمّا أصبحت أتيت رسول اللّٰه صلّى اللّٰه عليه و آله فأخبرته بما رأيت، فقال: (إنّها رؤيا حق إن شاء اللّٰه تعالى، فقم مع بلال فألق عليه ما رأيت فليؤذن به فإنه أندى منك صوتا) فقمت مع بلال فجعلت ألقيه عليه و يؤذّن به.[4]

محقق حلی در کتاب معتبر ج2، ص124 همین حدیث را نقل می‌کند و در انتهای حدیث یک اضافه و زیادتی هم نقل می‌کند که بعد از نقل خواب عبد الله بن زید برای پیامبر(ص)، عمر بن الخطاب آمد در حالی که عبایش بر زمین کشیده می‌شد و گفت من هم همین خواب را دیدم پیامبر(ص)، فرمود «فلله الحمد».[5]

سند این حدیث در منابع اهل سنت به شرح ذیل است:

1- سنن ابی داود، ج1، ص135.

2- سنن ابی ماجه، ج1، ص232.

3- سنن ترمذی، ج1، ص359.

محقق حلی پس از نقل این حدیث می‌فرماید برای مطلب جزئی و احکام فرعی جزئی، پیامبر (ص) استناد به وحی دارد ﴿وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى﴾[6] ولی اذانی که به این اهمیت است، آیا می‌تواند به خواب اعتنا کند؟

نقد علامه حلی: ایشان در این رابطه نقدهایی دارد به این صورت:

اولا این روایت متنش اختلاف دارد. در رجال گفته ایم که اگر متن روایت اختلاف داشته باشد اعتبار ندارد.

ثانیا از طرف یک فرد ادعایی است در عالم خواب که خواب نه خودش حجیت دارد و نه کسی که چنین ادعایی کند، حجت است. عبد الله بن زید این شهادت را آیا از تخیلات گرفته؟ آیا پیامبر (ص) از اذان خبر نداشت؟ اگر بگویی خبر نداشت تقدم عبدالله بن زید بر پیامبر (ص) لازم می‌اید. آیا بر عبد الله بن زید وحی شده؟ او که صلاحیت دریافت وحی را نداشته است. از یک ناقوس‌چی و طبل‌زن آموختن اذان و اقامه، آیا با شأن فقه تطبیق می‌کند؟ هر گز.

ثالثا ناقوس زدن کار مسیحی ها بود و نسخ شده بود، از کجا گفته که پیامبر (ص) امر به ناقوس کرده بود؟

رابعا چگونه می‌شود این عبادت عظمی و شریف را نسبت دهیم به خواب فردی که ادعا کرده است و گفته از ناقوس‌زن این اذان را یاد گرفت؟ صرف تصور آن کافی است برای خرافه بودن آن.

این اذان برگرفته از خواب، با آن اذان واقعی شباهت دارد و ممکن است اقتباس از آن شده باشد.

مطلب دیگری که در اذان و اقامه است این است که سید یزدی می‌فرماید:

«أما الشهادة لعلي ع بالولاية و إمرة المؤمنين فليست جزء منهما.»[7]

در روایات آمده که اطلاق امیرالمؤمنین بر غیر علی (ع) جایز نیست؛ همان گونه که رحمة للعالمین اختصاص به پیامبر (ص) دارد، تنها وصف «رحمة الله» برای آقا بقیة الله در کتاب غیبت شیخ طوسی آمده است که این ها تقریبا اسم‌های توقیفیه به حساب می‌آید.

سید یزدی می‌فرماید: شهادت ثالثه جزء اذان و اقامه نیست.

در باره‌ی اذان و اقامه که اسم مبارک علی (ع) در اذان گفته شود، اولا شهادت ثالثه عرق عرشی دارد. ملا صدرا در اسفار وقتی یک نکته‌ی فلسفی را به اوج می‌رساند، می‌گوید «حکمة عرشیة»[8] و ما می‌گوییم ولایت «عرق عرشی» برای این که روایتی داریم از طریق فریقین که پیامبر (ص) در معراج چیزی را دید که در ادامه به آن می‌پردازیم:

علامه مجلسی این خبر را در بحار مسند نقل کرده که پیامبر (ص) فرمود: لَمَّا عُرِجَ بِي إِلَى السَّمَاءِ رَأَيْتُ مَكْتُوباً عَلَى سَاقِ الْعَرْشِ بِالنُّورِ- لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ أَيَّدْتُهُ بِعَلِيٍّ وَ نَصَرْتُهُ بِعَلِيٍّ وَ رَأَيْتُ عَلِيّاً عَلِيّاً عَلِيّاً ثَلَاثَ مَرَّات‌.[9]

در باره‌ی شهادت ثالثه سه مدرک اعلام می‌کنیم: اجماع عملی، نصوص، آراء فقهاء، ملازمه و پاسخ به ندای غدیری رسول الله الاعظم (ص).

نسبت به اجماع عملی اتباع آل البیت می‌گوان گفت که فقهاء و علمای اتباع آل البیت ملتزم به شهادت ثالثه اند؛ چنانکه سیدنا الاستاد می‌فرماید: «سيرة العلماء و الأبرار على الشهادة بالولاية في الأذان و الإقامة لا يقصد الجزئية منذ عهد بعيد من دون نكير من أحدهم حتى أصبح ذلك شعارا للشيعة و مميزا لهم عن غيرهم و لا ريب في أن لكل أمة أن تأخذ ما هو سائغ في نفسه بل راجح في الشريعة المقدّسة شعارا لها».[10]

ای جوان رهبر تو کسیت از آن شاه بگو اشهد ان علیا ولی الله بگو

نصوص:

شیخ صدوق و شیخ طوسی گفته اند که شهادت ثالثه در شواذ اخبار آمده و آن را جزء اذان و اقامه قرار ندهید. این نقل برای استحباب کافی است. در این زمینه روایات متعددی داریم؛ از جمله‌ی این روایات، روایتی است که شیخ طبرسی در احتجاج نقل می‌کند از قاسم بن معاویه از امام صادق (ع) که فرمود: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمَّا خَلَقَ الْعَرْشَ كَتَبَ عَلَيْهِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ»[11] مستند اصلی روایی ما این است و این حدیث کافی برای استحباب است. این حدیث در بیان فقهاء و کتب احادیث هم ذکر شده است . در بحث رجال گفتیم شم الدرایه این است که اعتبار ناقل و کتابش نشانه‌ی وثوق به صدور حدیث اند. علامه مجلسی هم این روایت را نقل می‌کند و شهادت ثالثه مقتضای ندای غدیر است که امر به ولایت کرده است و پاسخ به ندای جهانی پیامبر (ص) این شهادت است.

حدیث اخلاقی:

پیامبر (ص) فرمود: «خِيَارُكُمْ خِيَارُكُمْ لِنِسَائِهِمْ»[12] بهترین شما کسی است که با همسرش بهترین باشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo