< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدکاظم مصطفوی

1402/09/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/الأذان والإقامة / احوط بودن گفتن اقامه در نماز صبح و مغرب برای مردان

 

احوط بودن گفتن اقامه در نماز صبح و مغرب برای مردان:

بحث در باره‌ي اذان و اقامه بود. گفته شد که اذان در فرائض یومیه سنت و مستحب مؤکد است و اما اقامه در باره‌ی آن احوط این است که نسبت به نماز مغرب و نماز صبح همانطوری که در متن عروه آمده است، ترک نشود.

و الأحوط عدم ترك الإقامة للرجال في غير موارد السقوط و غير حال الاستعجال و السفر و ضيق الوقت.[1]

این حکم اختصاص دارد به رجال و نسبت به نساء نصا و اجماعا مرتفع است. اما از حیث اجماع که غیر از ابن عقیل کسی دیگری از فقهاء دیده نشده است که اذان و اقامه را برای نساء مستحب یا واجب اعلام کند. رأی او را به احترام سلف صالح اعلام می‌کنیم و اگر نه او نه کتاب دارد و نه فتوایش مورد عمل مؤمنین است. پس این حکم اختصاص به مردان دارد. از جمله نصوصی که می‌توان در این رابطه یادآور شد، در کتاب وسائل، باب 14 از ابواب اذان و اقامه، حدیث 3، صحیحه جمیل بن دراج است:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَرْأَةِ- أَ عَلَيْهَا أَذَانٌ وَ إِقَامَةٌ فَقَالَ لَا.[2]

نصوص در این رابطه اگر در حد تواتر نباشد در حد استفاضه است.

در باره‌ی زنان، استحباب اذان و اقامه از نظر نصوص شرعی ثابت نیست و در باره‌ی اقامه که گفتیم در مغرب و فجر احوط لزومی است که گفته شود اختصاص به مردان دارد و نساء احوط لزومی ندارد و رجاءا اگر بگوید، رجحان ذکر الله و استحباب از باب رجحان اشکالی ندارد. در باب 14 از ابواب اذان و اقامه روایت 1 آمده:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ وَ فَضَالَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَرْأَةِ تُؤَذِّنُ لِلصَّلَاةِ- فَقَالَ حَسَنٌ إِنْ فَعَلَتْ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ- أَجْزَأَهَا أَنْ تُكَبِّرَ وَ أَنْ تَشْهَدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ- وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ.[3]

موارد سقوط اذان و اقامه، نماز جماعت، استعجال، سفر و ضیق وقت است. استعجال و سفر و ضیق، از حالت اختیار بیرون است؛ یعنی احوط لزومی گفتن اقامه است در حال اختیار و این موارد حالت اختیار نیست. اگر گفته شود که احوط لزومی گویا وجوب است و وجوب در سفر و غیر سفر فرق نمی‌کند. جواب این است که در حال اختیار اعلام می‌کنیم مثل سایر تکالیف که در حالت اختیار بر عهده مکلف است و در حالات ثانوی مثل سفر، استعجال و ضیق وقت حالت اختیار نیست و احوط جا ندارد.

«و هما مختصان بالفرائض اليومية و أما في سائر الصلوات الواجبة فيقال الصلاة ثلاث مرات.»[4]

اختصاص اذان و اقامه به نمازهای یومیه اجماعی است؛ از جمله محقق حلی در کتاب معتبر، ج2، ص135 می‌فرماید: «و أما انه لا يؤذن لغير الخمس فعليه إجماع علماء الإسلام.»[5]

علامه حلی در کتاب تذکرة، ج3، ص57 می‌فرماید: اذان و اقامه از مختصات فرائض یومیه است «وعليه إجماع علماء الأمصار.»[6]

صاحب جواهر در کتاب جواهر ج9، ص4 و 5 همسو با محقق حلی و علامه حلی می‌فرماید: این اختصاص مورد اجماع مسلمین است.

در موارد دیگر نمازهای واجب؛ مثل نماز آیات، عیدین و ... به جای اذان و اقامه سه بار «الصلاة» گفته شود؛ چنانکه در کتاب وسائل، باب 7 از ابواب صلاة العید، معتبره اسماعیل بن جابر چنین آمده:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَ رَأَيْتَ صَلَاةَ الْعِيدَيْنِ- هَلْ فِيهِمَا أَذَانٌ وَ إِقَامَةٌ- قَالَ لَيْسَ فِيهِمَا أَذَانٌ وَ لَا إِقَامَةٌ- وَ لَكِنْ يُنَادَى الصَّلَاةَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ الْحَدِيثَ.[7]

آیا در نماز عیدین اذان و اقامه است؟ فرمود در آن دو اذان و اقامه نیست ولی سه بار «الصلاة» گفته شود. پس نماز عیدین اذان و اقامه ندارد و سه بار الصلاة گفته شود.

وَ فِي ثَوَابِ الْأَعْمَالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبَانٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الصَّلَاةِ فِي الْفِطْرِ وَ الْأَضْحَى- قَالَ لَيْسَ فِيهِمَا أَذَانٌ وَ لَا إِقَامَةٌ- وَ لَيْسَ بَعْدَ الرَّكْعَتَيْنِ وَ لَا قَبْلَهُمَا صَلَاةٌ.[8]

وَ بِالْإِسْنَادِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع لَيْسَ يَوْمَ الْفِطْرِ وَ لَا يَوْمَ الْأَضْحَى أَذَانٌ وَ لَا إِقَامَةٌ- أَذَانُهُمَا طُلُوعُ الشَّمْسِ- إِذَا طَلَعَتْ خَرَجُوا- وَ لَيْسَ قَبْلَهُمَا وَ لَا بَعْدَهُمَا صَلَاةٌ.[9]

در باره‌ی نماز آیات که وجوب آن مسلم است، در وسائل، باب هفت از ابواب صلاة الکسوف، حدیث 1 را داریم:

«وَ رَوَوْا أَنَّ الصَّلَاةَ فِي هَذِهِ الْآيَاتِ كُلِّهَا سَوَاءٌ- وَ أَشَدُّهَا وَ أَطْوَلُهَا كُسُوفُ الشَّمْسِ- تَبْدَأُ فَتُكَبِّرُ بِافْتِتَاحِ الصَّلَاة.»[10]

در روایت شماره شش همین باب چنین آمده: «تَفْتَتِحُ الصَّلَاةَ بِتَكْبِيرَةٍ»[11]

پس مستند متن ما نصوص معتبره‌ی مذکور است.

وانگهی سید یک دسته از مستحبات را یادآور می‌شود که نکته‌های تربیتی و اخلاقی دارد، می‌فرماید:

«نعم يستحب الأذان في الاذن اليمنى من المولود و الإقامة في أذنه اليسرى يوم تولده أو قبل أو تسقط سرته[12]

اذان وقتش همان روزی است که مولود به دنیا می‌آید. کسانی که چند روز بعد اذان می‌گویند وقتش گذشته است و اگر اذان گفته شود خوب است ولی وقتش گذشته است.

در ادامه می‌فرماید: تا وقتی که نافش نیافتاده است وقت اذان باقی است. اذان یک حفاظی می‌شود در برابر نفوذ شیطان. بین متدینین این عمل به عنوان یک سیره شده است.

و كذا يستحب الأذان في الفلوات عند الوحشة من الغول و سحرة الجن و كذا يستحب الأذان في أذن من ترك اللحم أربعين يوما و كذا كل من ساء خلقه و الأولى أن يكون في أذنه اليمنى.[13]

غول و جن برگرفته از کلمات روایی و حدیث است و کلمات روز نیست. اذان و اقامه گفته شود در صحراهایی که وحشتناک است و سکنه ندارد؛ چون اذان و اقامه باعث آرامش روح انسان می‌شود و در صورتی که وحشت از غول بیابان داشته باشد، اذان بگوید. منظور از غول بیابان درنده‌های بیابان است و اگر نه اصطلاح غول یک اصطلاح شاعرانه است و موجود واقعی نیست.

ساحرهای اجنه:

اولا جن حقیقت و موجوداتی است غیر قابل انکار و در قرآن آمده است؛ اما در مسأله روابط با جن، منظور ارتباط با همان جعفر جنی (زعفر جنی) است. سید ابوالحسن اصفهانی برای شیخ جعفر جنی مراسم ختم گرفت. فقهاء اعجوبه‌ی خلقت اند و یک ارتباط‌های عجیب و غریبی دارند. قدر متیقن این است که این جعفر برای نصرت سید الشهداء (ع) آمد و اعلام آمادگی کرد. اما این که جن خطری برای انسان باشد از لحاظ فقهی و علمی قطعا اساس ندارد و جن متعرض انس نمی‌شود؛ چون خلاف مدیریت خداوند است. جن موجود مجرد است و انسان مادی است و جن هر صدمه‌ی بزند، انسان با خبر نمی‌شود و خلاف مدیریت خداوند است. پس جن زدگی اساس ندارد و توهم است. درست است که گفته می‌شود من هیکل خاصی را دیدم، این توهمات است که در فارسی به آن بختک گفته می‌شود که در اثر اختلالات روحی است و توهمات و تخیلات است و آسیبی از سوی جن وجود ندارد.

ثانیا سحرة الجن ممکن است ساحر باشند و لفظ ساحر دلیل بر واقعیت داشتن سحر نیست. علمای ما از شیخ طوسی تا سیدنا الاستاد تصریح دارند بر این که سحر و جادو اساس ندارد و شعبده و بازی کردن با روح مردم است و با سحر می‌توان اخلال ایجاد کرد ولی سحر و جادو واقعیت ندارد. این تعابیر متناسب با فهم مردم است و برای رفع توهمات مردم روایات علاج ذکر کرده است. توهماتی که جزء تخیلات مردمی است و نصوص کاری می‌کند که آن تخیلات و توهمات را از سر راه مردم بردارد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo