درس خارج فقه استاد سیدکاظم مصطفوی
1402/09/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/الأذان والإقامة /بحث و تحقیق در بارهی وجوب اذان
گفته شد که اذان در صلوات خمسه مفروضه؛ بخصوص نسبت به صلاة ظهر، عصر و عشاء واجب نیست؛ اما در بارهی نماز صبح و نماز مغرب گفته میشود که اذان واجب باشد. در این رابطه استدلال شده است به روایاتی که از آن استفاده میشود که اذان در نماز مغرب و صبح واجب باشد. روایت اول در کتاب وسائل، باب 6 از ابواب اذان و اقامه حدیث شماره یک، صحیحه زراره است:
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ: أَدْنَى مَا يُجْزِي مِنَ الْأَذَانِ- أَنْ تَفْتَتِحَ اللَّيْلَ بِأَذَانٍ وَ إِقَامَةٍ- وَ تَفْتَتِحَ النَّهَارَ بِأَذَانٍ وَ إِقَامَةٍ- وَ يُجْزِيكَ فِي سَائِرِ الصَّلَوَاتِ إِقَامَةٌ بِغَيْرِ أَذَانٍ.[1]
در این حدیث آمده که نماز مغرب در افتتاح شب و نماز صبح در افتتاح روز باید با اذان و اقامه باشد و در بقیه نماز های یومیه اقامه تنها کافی است. سند این حدیث صحیح است و دلالت آن مشکلی ندارد.
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ وَ حَمَّادٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ أَوِ ابْنِ عَمَّارٍ عَنِ الصَّبَّاحِ بْنِ سَيَابَةَ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَا تَدَعِ الْأَذَانَ فِي الصَّلَوَاتِ كُلِّهَا- فَإِنْ تَرَكْتَهُ فَلَا تَتْرُكْهُ فِي الْمَغْرِبِ وَ الْفَجْرِ- فَإِنَّهُ لَيْسَ فِيهِمَا تَقْصِيرٌ.[2]
صبّاح بن سیابه توثیق خاص ندارد و چون یکی از اصحاب اجماع با یک واسطه از او نقل کرده و در مدح ایشان آمده که صباح فرزند سیابه هر دو از کوفه و از اتقیاء شیعه اند، بنابراین از اتقیاء شیعه بودن، کمتر از توثیق نیست. پس این روایت از لحاظ سند معتبر باشد؛ هر چند که سیدنا الاستاد در بارهی این روایت ضعف سند به جهت همین راوی اعلام میکند.
استدلال به این روایت این گونه است که در این بیان آمده اذان را در مغرب و فجر نباید ترک کرد و از ترک آن در مغرب و عشاء نهی شده است و این دلیل بر وجوب اذان در نماز مغرب و صبح است.
وَ عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ أَخِيهِ عَنْ زُرْعَةَ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَا تُصَلِّ الْغَدَاةَ وَ الْمَغْرِبَ إِلَّا بِأَذَانٍ وَ إِقَامَةٍ- وَ رُخِّصَ فِي سَائِرِ الصَّلَوَاتِ بِالْإِقَامَةِ وَ الْأَذَانُ أَفْضَلُ.[3]
در این روایت هم حصر شده است که مغرب و صبح با اذان و اقامه خوانده شود و افضلیت اذان مربوط به بقیهی نمازها است. سند معتبر و دلالت کامل به نظر میرسد.
وَ عَنْهُ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: تُجْزِئُكَ فِي الصَّلَاةِ إِقَامَةٌ وَاحِدَةٌ- إِلَّا الْغَدَاةَ وَ الْمَغْرِبَ.[4]
سند این روایت درست و دلالت آن إجزاء نماز است؛ یعنی اگر بدون اذان باشد، إجزائی در کار نیست، پس این روایت دلالت بر وجوب اذان در نماز مغرب و فجر دارد. سیدنا الاستاد میفرماید سند این حدیث درست است و دلالتش هم کامل است؛ اما بقیهی احادیث را یا اشکال سندی میگیرد یا دلالی و میفرماید این حدیث را میشود حمل کرد بر معنای حدیث شماره سه که در آن حقیقت مراتب فضیلت اذان بیان شده است که اذان و اقامه در نماز خوب است و در مغرب و صبح خوب تر است. پس احتمال استحباب در آن وجود دارد و ظهور در وجوب ندارد.
وانگهی در کتاب مستند، ج13، ص129-142 این مطلب را مفصل بحث میکند و میفرماید: دلیل کاملی بر وجوب اذان در مغرب و صبح نداریم؛ بلکه دو روایتی داریم که از آن استفاده میشود عدم دلالت بر وجوب و هر دو روایت صحیحه اند. صحیحه اول عبارت است از صحیحه عمر بن یزید در باب شش، حدیث شش:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْإِقَامَةِ- بِغَيْرِ أَذَانٍ فِي الْمَغْرِبِ فَقَالَ لَيْسَ بِهِ بَأْسٌ- وَ مَا أُحِبُّ أَنْ يُعْتَادَ.[5]
از اقامه بدون اذان در نماز مغرب سؤال شد، امام (ع) فرمود: اشکال ندارد؛ ولی من دوست ندارم که این گونه عادت شود. گاهی اگر کسی اذان نگوید و با یک اقامه نماز بخواند مانعی ندارد. پس این حدیث دلالت دارد بر این که اذان در نماز مغرب واجب نیست و مغرب و فجر وحدت سیاق دارند، در مغرب که واجب نبود، پس در فجر هم واجب نخواهد بود.
صحیحه صفوان بن مهران:
وَ فِي الْعِلَلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى جَمِيعاً عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ الْبَزَنْطِيِّ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْأَذَانُ مَثْنَى مَثْنَى وَ الْإِقَامَةُ مَثْنَى مَثْنَى- وَ لَا بُدَّ فِي الْفَجْرِ وَ الْمَغْرِبِ مِنْ أَذَانٍ وَ إِقَامَةٍ- فِي الْحَضَرِ وَ السَّفَرِ لِأَنَّهُ لَا يُقَصَّرُ فِيهِمَا- فِي حَضَرٍ وَ لَا سَفَرٍ وَ تُجْزِئُكَ إِقَامَةٌ بِغَيْرِ أَذَانٍ- فِي الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ وَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ- وَ الْأَذَانُ وَ الْإِقَامَةُ فِي جَمِيعِ الصَّلَوَاتِ أَفْضَلُ.[6]
سیدنا از ذیل این حدیث استفاده میکند که فرموده: «اذان و اقامه در جمیع نماز ها افضل است». این ذیل یک حکم کلی را بیان کرده است. میفرماید: آنچه که مشهور است این است که اذان در مغرب و فجر واجب نیست و همین قول مشهور درست است و دلیلی از نص و اجماع بر وجوب آن وجود ندارد؛ بلکه دلیل بر عدم وجوب آن وجود دارد.
در بارهی وجوب اقامه که ابن عقیل فرموده اقامه برای زن و مرد اطلاقا واجب است، از آنجا که فقهاء اسم شریف ابن عقیل را میآورند، ما هم آوردیم. ایشان کتاب فتوایی ندارد و فتوای ایشان در بین مردم به عنوان حجیت یک قول فقیه زمینه ندارد و فقط به خاطر احترام به سیره سلف صالح از او اسم بردیم.
قدمای اصحاب مثل سید مرتضی در کتاب رسائل المرتضی، ج3، ص29 فرموده است اقامه واجب است. شیخ مفید در کتاب مقنعه، ص97 میفرماید: «و لا يترك الأذان و الإقامة في المغرب و الفجر».[7] شیخ طائفه را محققین فرموده اند که نظر ایشان هم همین است؛ ولی بنده نظر ایشان را این گونه نیافتم. در کتاب نهایه که کتاب فتوایی و کتاب نهایی شیخ و بر متن مبسوط مقدم است، در این کتاب ص64 میفرماید: « الاذان والاقامة سنتان مؤكدتان في جميع الفرائض من الصلوات الخمس لا ينبغي تركهما مع الاختيار.»[8] هر دو از سنت اکید است و شایسته نیست که ترک شود. بعد تعبیری دارد که شاید از آن وجوب را فهمیده باشند و آن این است که فقط نسبت به مغرب و فجر میفرماید: «وأشدهما تأكيدا في صلاة الغداة والمغرب».[9] اشد التأکید که بیاید، گویا یک الزام و وجوبی است. لذا گفته میشود که سید مرتضی و شیخان (مفید و طوسی) رأی شان بر وجوب اقامه؛ بخصوص در مغرب و صبح است.
علاوه بر آن برخی از فقهای دیگر مثل وحید بهبهانی در حاشیهی مدارک ص174 رأی ایشان بر وجوب اقامه در مغرب و صبح دیده میشود. صاحب حدائق در کتاب الحدائق الناضرة، ج7، ص357 گویا تصریح دارد بر این که اقامه در مغرب و فجر واجب است.
وانگهی در جهت استدلال به این حکم که اقامه واجب است، روایات در حد استفاضه؛ بلکه ممکن است گفته شود در حد تواتر وجود دارد؛ اما آن روایتی که عمده به حساب میآید و سیدنا الاستاد عمدترین روایت را همان صحیحه عبد الله بن سنان میداند که در باب 6 از ابواب اذان و اقامه، حدیث 4 آمده است:
وَ عَنْهُ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: تُجْزِئُكَ فِي الصَّلَاةِ إِقَامَةٌ وَاحِدَةٌ- إِلَّا الْغَدَاةَ وَ الْمَغْرِبَ.[10]
روایات دیگری که در این رابطه میتوانیم از آن استفاده کنیم، روایاتی است که در باره اقامه شرایط عبادی اعلام کرده اند؛ از قبیل استقبال، طهارت و قیام؛ مثلا در باب 9 از ابواب اذان و اقامه، حدیث شماره یک، صحیحه زراره و حدیث شماره دو صحیحه حلبی است که در این ارتباط قابل استفاده است:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا بَأْسَ أَنْ يُؤَذِّنَ الرَّجُلُ مِنْ غَيْرِ وُضُوءٍ- وَ لَا يُقِيمُ إِلَّا وَ هُوَ عَلَى وُضُوءٍ.[11]
اقامه بدون وضو جا ندارد و این دلیل بر عبودیت و جزء عبادت بودن آن است.
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ: تُؤَذِّنُ وَ أَنْتَ عَلَى غَيْرِ وُضُوءٍ فِي ثَوْبٍ وَاحِدٍ- قَائِماً أَوْ قَاعِداً وَ أَيْنَمَا تَوَجَّهْتَ- وَ لَكِنْ إِذَا أَقَمْتَ فَعَلَى وُضُوءٍ مُتَهَيِّئاً لِلصَّلَاةِ.[12]
از این حدیث هم استفاده میشود که اقامه واجب باشد.
در روایت دیگری آمده کسی که اذان و اقامه را فراموش کند، میتواند نماز را قطع کند و قطع نماز واجب برای امر مستحب معنا ندارد.
باب 29، حدیث 3:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ سَعِيدٍ الْأَعْرَجِ وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا افْتَتَحْتَ الصَّلَاةَ فَنَسِيتَ أَنْ تُؤَذِّنَ وَ تُقِيمَ- ثُمَّ ذَكَرْتَ قَبْلَ أَنْ تَرْكَعَ فَانْصَرِفْ وَ أَذِّنْ وَ أَقِمْ- وَ اسْتَفْتِحِ الصَّلَاةَ وَ إِنْ كُنْتَ قَدْ رَكَعْتَ فَأَتِمَّ عَلَى صَلَاتِكَ.
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: فِي الرَّجُلِ يَنْسَى الْأَذَانَ وَ الْإِقَامَةَ- حَتَّى يَدْخُلَ فِي الصَّلَاةِ قَالَ إِنْ كَانَ ذَكَرَ قَبْلَ أَنْ يَقْرَأَ- فَلْيُصَلِّ عَلَى النَّبِيِّ ص وَ لْيُقِمْ - وَ إِنْ كَانَ قَدْ قَرَأَ فَلْيُتِمَّ صَلَاتَهُ.[13]
اما سیدنا الاستاد در بارهی دلالت این روایات اشکالاتی دارند و بعد میفرمایند که ممکن است استدلال شود برای وجوب اقامه به دو روایتی که قابل استناد است. روایت اول همان صحیحه عبد الله بن سنان است که گذشت. روایت دوم در باب 11 از ابواب اذان و اقامه، حدیث شماره 4 موثقه عمار ساباطی است:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا قُمْتَ إِلَى صَلَاةٍ فَرِيضَةٍ فَأَذِّنْ وَ أَقِمْ- وَ افْصِلْ بَيْنَ الْأَذَانِ وَ الْإِقَامَةِ بِقُعُودٍ- أَوْ بِكَلَامٍ أَوْ بِتَسْبِيحٍ.[14]
از این حدیث استفاده میشود که به طور عام اقامه در فریضه واجب باشد و به طور خاص نسبت به مغرب و فجر اقامه واجب باشد. میفرماید: از همهی این نصوص صحیحه زراره در باب 37، حدیث 1 استناد به آن متقن تر است:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ ابْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: إِذَا كَانَ عَلَيْكَ قَضَاءُ صَلَوَاتٍ- فَابْدَأْ بِأَوَّلِهِنَّ فَأَذِّنْ لَهَا وَ أَقِمْ- ثُمَّ صَلِّهَا ثُمَّ صَلِّ مَا بَعْدَهَا بِإِقَامَةٍ- إِقَامَةٍ لِكُلِّ صَلَاةٍ.[15]
دلالت به این صورت است که امر امام در قضای فرائض و در ادائیه به طریق اولی باید نماز با اقامه اتیان شود؛ بخصوص نماز مغرب و فجر.
از این رو سید یزدی در متن عروه اقامه را در مغرب و فجر احوط وجوبی اعلام کرده است.
سیدنا الاستاد میفرماید: اشکالاتی که طرح شده است قابل التزام نیست؛ اما مطلبی داریم در این رابطه که در جاهای دیگر هم گفته ایم و صاحب جواهر هم در کتاب جواهر ج9، ص15-16 یک بیانی را از استادش سید طباطبائی نقل میکند که اگر این قول شاذ نبود، به عنوان فتوا اعلام میشد. بعد میفرماید: سیره بر این است که اقامه در مغرب و فجر واجب تلقی نمیشود، اگر واجب میبود، با آن اهمیتی که دارد، در فقه به طور قطعی ثبت میشد و چون ثبت نشده، کشف میشود که وجوبی در بارهی اقامه شرعا ثابت نباشد.
سیدنا الاستاد در همان منبع، ص142 همین مطلب صاحب جواهر را بیان میفرماید. اگر یک حکم شرعی شرعیت داشته باشد در حد الزام، باید بین اهل شرع شیوع داشته باشد مثل وجوب سوره در نماز که شیوع دارد؛ اما اقامه به این صورت نیست، پس کشف میشود که وجوبی برای آن در مغرب و فجر نیامده است و قاعده عدم وجوب است اما احتیاط ترک نشود.
در نتیجه با آن نصوص و آراء شیخان و سید علم الهدی، احوط لزومی این است که اقامه در مغرب و فجر ترک نشود.