< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدکاظم مصطفوی

1402/08/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/أحكام المسجد /مکان‌هایی که نماز خواندن در آن مکروه است

 

توضحی تکمیلی در باره‌ی حائر و تربت سید الشهدا:

گفته شد که حائر تا رواق جای بحث ندارد. برخی از دوستان سؤالاتی کردند که لازم است شرحی داده شود. هر عنوانی که از سوی شرع به طور دقیق تعیین نشده باشد، باید به معنای لغوی و عرفی آن مراجعه کرد. کلمه حائر از سوی شرع مقدار و اندازه اش معین نشده است. در لغت به معنای کنار، جانب، جنب و اطراف مرقد مطهر است و معنای آن را عرفا که بررسی کنیم، این نتیجه را به دست می‌دهد از آنجا که نماز مسافر در حائر به صورت تمام جایز است، نماز عموم مردم به فاصله یک متر یا دو متر مناسبت ندارد. نماز را که قرینه قرار دهیم و نماز جماعت هم در آنجا منظور باشد، حائر تا جایی صدق می‌کند که صفوف جماعت تا آنجا متعارف باشد و این مقدار قدر متیقن است و صفوف جماعت اگر تا رواق نباشد، کم تر از آن نیست. عرف متشرعه در حائر و اطراف مرقد مقدس به عنوان تعیین معنای عرفی است و برای ما معنای عرفی متشرعه کافی است. خود صحن مطهر هم حائر خواهد بود و حد اقل رواق‌ها قدر متیقن است.

اما در باره‌ی تربت حسینیه سؤال شده، این همه ثوابی که گفته شده توفیق و سعاد بزرگی است برای پیروان اهل بیت و روایات آن در باب 16 از ابواب مکان مصلی آمده؛ از جمله این که اگر کسی تسبیحی از تربت حسینی داشته باشد، بدون این که او ذکر بگوید، خود تسبیح تربت ذکر می‌گوید و یک مرتبه ذکر با تسبیح تربت، برابر با هفتاد بار تسبیح با غیر آن است. شهید ثانی داشتن آن را مستحب مؤکد گفته است. در مصداق این تربت چه کار کنیم؟ پاسخ این است که داشتن تربت کربلا کافی است؛ چون تربت خود قبر میسور و متعارف نیست و اگر بنا باشد که برای کل مردم و پیروان اهل بیت از خود مرقد مقدس تربت گرفته شود، کفاف نمی‌دهد. در باره‌ی کربلا به عنوان کربلا در نقل ها، تربت سید الشهدا به حساب آمده است.

فصل 14 مکروهات مکان مصلی:

در این فصل 32 مکان به عنوان مکروه آمده است. شاید بارها گفته باشم که مکروه و مستحب جزء دستورات شرع و از احکام تکلیفیه است؛ منتها به عنوان امتنان از سوی خدا به بندگان، ترخیصی داده شده که اگر عسر و حرج بود، آن را انجام نده. بنابراین، اگر کسی در حال عسر و حرج نیست و به مستحب عمل نمی‌کند و به مکروه پایبند نیست، مشکل دارد. فقهای واصل در عمل بین واجب و مستحب و همین طور بین حرام و مکروه، فرقی قائل نبودند.

32 مکان به عنوان مکان مکروه گفته شده است که متن کتاب عروه را بخوانیم؛ چون بعد از خواندن قرآن و روایات، خواندن متن فقه ثواب دارد.

فصل 14 في الأمكنة المكروهة‌و هي مواضع أحدها الحمام و إن كان نظيفا‌ المسلخ منه عند بعضهم- و لا بأس بالصلاة على سطحه. الثاني. المزبلة الثالث المكان المتخذ للكنيف و لو سطحا متخذا لذلك. الرابع المكان الكثيف الذي يتنفر منه الطبع. الخامس المكان الذي يذبح فيه الحيوانات أو ينحر. السادس بيت المسكر. السابع المطبخ و بيت النار. الثامن دور المجوس إلا إذا رشها ثمَّ صلى فيها بعد الجفاف. التاسع الأرض السبخة. العاشر كل أرض نزل فيها عذاب أو خسف.[1]

مکان های که نماز خواندن در آنجا مکروه است، یکی حمام است هر چند نظیف باشد حتی رخت کن آن در نزد برخی مثل محقق اردبیلی؛ اما بر سطح حمام نماز خواندن مکروه نیست. مزبله دومین مکانی است که نماز خواندن در آن مکروه است. سومین جای زباله است. چهارمین مورد مکانی است که برای اشیای آلوده آماده شده است که طبع از آن تنفر دارد. پنجمین مورد محل نحر و ذبح حیوانات است. ششم میخانه. هفتم آشپزخانه و گلخن است. هشتم خانه‌های مجوسی؛ مگر این که آب پاشیده شود و بعد از خشک شدن در آنجا نماز بخواند. نهم زمین شوره زار. دهم جایی که در آنجا عذاب نازل شده باشد یا خسف (فرود رفتن در زمین) اتفاق افتاده باشد.

به عنوان نمونه یکی از مستندات آن در کتاب وسائل، باب 15 از ابواب مکان مصلی، حدیث شماره 6 چنین آمده:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ ابْنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْفَضْلِ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: عَشَرَةُ مَوَاضِعَ لَا يُصَلَّى فِيهَا- الطِّينُ وَ الْمَاءُ وَ الْحَمَّامُ وَ الْقُبُورُ- وَ مَسَانُّ الطُّرُقِ وَ قُرَى النَّمْلِ وَ مَعَاطِنُ الْإِبِلِ- وَ مَجْرَى الْمَاءِ وَ السَّبَخُ وَ الثَّلْجُ.[2]

این روایت را شیخ صدوق هم نقل کرده و در آن ده مورد از مکروهات آورده شده است.

از باب 11 تا باب 34 مستندات این 32 مورد مکروهات آمده است که روایت بالا یکی از آن مستندات است و به عنوان نمونه نقل شد.

یازدهم خوابگاه شتران هر چند که جارو شده باشد. دوازدهم خوابگاه الاغ، گاو و قاتر. سیزدهم نماز خواندن بر برف و یخ. چهاردهم نماز خواندن روی لانه‌های مورچه. پانزدهم در مجاری آب. شانزدهم نماز خواندن در راه‌ها، در صورتی که ضرری به رهگذر نزند و اگر بزند حرام است. هفدهم رو به روی چراغ و آتش روشن. هیجدهم در جایى كه مقابل او صورت حيوان يا انسان باشد چه مجسّم باشد يا نه. نوزدهم در جایی که تمثال باشد. بیستم جایى كه قبله‌ى آن ديوار بالوعه مبال يا كنيف باشد و رطوبت آن به ديوار ظاهر باشد. بیست و یکم جایی که مقابل نمازگذار کتاب یا قرآن گشوده شده یا نقشی باشد که حواس او را به خود مشغول کند؛ بلکه هر جایی که مشغول کننده‌ی وجود داشته باشد. بیست و دوم رو به روی مصلی انسانی باشد. بیست و سوم رو به روی در باز. بیست و چهارم مقابر. بیست و پنجم روی قبر. بیست و ششم جایی که قبر قبله‌ی مصلی واقع شود و با حائل کراهت مرتفع می‌شود. بیست و هفتم نماز بین دو قبر بدون حائل. بیست و هشتم نماز در خانه‌ی که در آن سگ باشد به استثنای سگ شکاری. بیست و نهم نماز در خانه‌ی که جنب باشد. سی ام جایی که پیش روی نماز گذار آهن باشد چه سلاح و چه غیر آن. سی و یکم جایی که پیش روی مصلی گل باشد. سی و دوم جایی که پیش روی مصلی خرمن گندم و جو باشد.

1 مسألة لا بأس بالصلاة في البيع و الكنائس‌و إن لم ترش و إن كان من غير إذن من أهلها كسائر مساجد المسلمين.‌[3]

در معبد یهود و نصارا می‌شود نماز خواند؛ همانند مسجد و اجازه‌ مالک یا خادم لازم نیست. در این رابطه روایتی داریم در کتاب وسائل، باب 13 از ابواب مکان مصلی، حدیث1:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْعِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْبِيَعِ وَ الْكَنَائِسِ- يُصَلَّى فِيهَا فَقَالَ نَعَمْ وَ سَأَلْتُهُ- هَلْ يَصْلُحُ بَعْضُهَا مَسْجِداً فَقَالَ نَعَمْ.[4]

عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنِ السِّنْدِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي الْبَخْتَرِيِّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: لَا بَأْسَ بِالصَّلَاةِ فِي الْبِيعَةِ وَ الْكَنِيسَةِ- الْفَرِيضَةِ وَ التَّطَوُّعِ وَ الْمَسْجِدُ أَفْضَلُ.[5]

این دو روایت مستند جواز نماز خواندن در معبد یهود و نصارا است. در ادامه سید طباطبائی یزدی می‌فرماید:

2 مسألة لا بأس بالصلاة خلف قبور الأئمة ع‌ و لا على يمينها و شمالها و إن كان الأولى الصلاة عند‌ جهة الرأس على وجه لا يساوي الإمام (ع‌).[6]

مستند این حکم در کتاب وسائل، باب 26، چنین آورده شده:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ دَاوُدَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحِمْيَرِيِّ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى الْفَقِيهِ ع أَسْأَلُهُ عَنِ الرَّجُلِ- يَزُورُ قُبُورَ الْأَئِمَّةِ هَلْ يَجُوزُ أَنْ يَسْجُدَ عَلَى الْقَبْرِ أَمْ لَا- وَ هَلْ يَجُوزُ لِمَنْ صَلَّى عِنْدَ قُبُورِهِمْ- أَنْ يَقُومَ وَرَاءَ الْقَبْرِ وَ يَجْعَلَ الْقَبْرَ قِبْلَةً- وَ يَقُومَ عِنْدَ رَأْسِهِ وَ رِجْلَيْهِ- وَ هَلْ يَجُوزُ أَنْ يَتَقَدَّمَ الْقَبْرَ وَ يُصَلِّيَ وَ يَجْعَلَهُ خَلْفَهُ أَمْ لَا- فَأَجَابَ وَ قَرَأْتُ التَّوْقِيعَ وَ مِنْهُ نَسَخْتُ- أَمَّا السُّجُودُ عَلَى الْقَبْرِ فَلَا يَجُوزُ فِي نَافِلَةٍ- وَ لَا فَرِيضَةٍ وَ لَا زِيَارَةٍ- بَلْ يَضَعُ خَدَّهُ الْأَيْمَنَ عَلَى الْقَبْرِ- وَ أَمَّا الصَّلَاةُ فَإِنَّهَا خَلْفَهُ يَجْعَلُهُ الْإِمَامَ- وَ لَا يَجُوزُ أَنْ يُصَلِّيَ بَيْنَ يَدَيْهِ- لِأَنَّ الْإِمَامَ لَا يُتَقَدَّمُ وَ يُصَلِّي عَنْ يَمِينِهِ وَ شِمَالِهِ.[7]

در این روایت سجده بر قبر تجویز نشده و نماز پشت قبر و سمت راست و چپ آن تجویز شده و از نماز خواندن در جلوی قبر منع شده است.

طبق روایت ذیل، امام رضا (ع) بالای سر قبر مقدس جدش نماز اقامه کرده است:

وَ فِي عُيُونِ الْأَخْبَارِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع- وَ هُوَ يُرِيدُ أَنْ يُوَدِّعَ لِلْخُرُوجِ إِلَى الْعُمْرَةِ- فَأَتَى الْقَبْرَ مِنْ مَوْضِعِ رَأْسِ النَّبِيِّ ص بَعْدَ الْمَغْرِبِ- فَسَلَّمَ عَلَى النَّبِيِّ ص وَ لَزِقَ بِالْقَبْرِ- ثُمَّ انْصَرَفَ حَتَّى أَتَى الْقَبْرَ- فَقَامَ إِلَى جَانِبِهِ يُصَلِّي فَأَلْزَقَ مَنْكِبَهُ الْأَيْسَرَ بِالْقَبْرِ- قَرِيباً مِنَ الْأُسْطُوَانَةِ الْمُخَلَّقَةِ الَّتِي عِنْدَ رَأْسِ النَّبِيِّ ص- فَصَلَّى سِتَّ رَكَعَاتٍ أَوْ ثَمَانَ رَكَعَاتٍ.[8]

بالای سر در صورتی که ابتدای مقبره مساوی با شانه‌ی چپ امام بوده و از استوانه‌ی که موازی با رأس بوده، نزدیک بوده و از آن استوانه محل صلاة تجاوز نکرده است. این عمل امام رضا (ع) مستند برای حکم به أولی در متن عروه در نظر گرفته می‌شود.

3 مسألة يستحب أن يجعل المصلي بين يديه سترة‌إذا لم يكن قدامه حائط أو صف للحيلولة بينه و بين من يمر بين يديه إذا كان في معرض المرور و إن علم بعدم المرور فعلا و كذا إذا كان هناك شخص حاضر و يكفي فيها عود أو حبل أو كومة تراب بل يكفي الخط و لا يشترط فيها الحلية و الطهارة و هي نوع تعظيم و توقير للصلاة و فيها إشارة إلى الانقطاع عن الخلق و التوجه إلى الخالق.[9]

در باره‌ی مرور فرد از جلوی نماز گذار است یک حکمی از منظر مذهب اهل بیت (ع) دارد و حکم دیگر از منظر فقه حنفی دارد. در مذهب اهل بیت (ع) آمده است که مرور اشکال ندارد؛ چنانکه در کتاب وسائل، باب 11 از ابواب مکان مصلی، حدیث 12:

عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ‌ ظَرِيفٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُلْوَانَ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ أَنَّ عَلِيّاً ع سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ- يُصَلِّي فَيَمُرُّ بَيْنَ يَدَيْهِ الرَّجُلُ- وَ الْمَرْأَةُ وَ الْكَلْبُ وَ الْحِمَارُ- فَقَالَ إِنَّ الصَّلَاةَ لَا يَقْطَعُهَا شَيْ‌ءٌ- وَ لَكِنِ ادْرَءُوا مَا اسْتَطَعْتُمْ- هِيَ أَعْظَمُ مِنْ ذَلِكَ.[10]

چرا مرئه و کلب و حمار گفتیم؛ برای این که در کتاب مغنی ابن قدامه، ج2، ص249-251 که معتبر ترین کتاب در منابع فقهی احناف است، می‌گوید: اگر کلب یا حمار از جلوی روی نماز گذار رد شود، نماز باطل می‌شود و روایتی از معاذ و مجاهد نقل می‌کند که سک سیاه شیطان است و از جلوی نماز گذار که رد شود نماز را قطع می‌کند. متن سخن او چنین است: «مَسْأَلَةٌ؛ قَالَ: (وَلَا يَقْطَعُ الصَّلَاةَ إلَّا الْكَلْبُ الْأَسْوَدُ الْبَهِيمُ) . يَعْنِي إذَا مَرَّ بَيْنَ يَدَيْهِ. هَذَا الْمَشْهُورُ عَنْ أَحْمَدَ - رَحِمَهُ اللَّهُ -، نَقَلَهُ الْجَمَاعَةُ عَنْهُ. قَالَ الْأَثْرَمُ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مَا يَقْطَعُ الصَّلَاةَ؟ قَالَ لَا يَقْطَعُهَا عِنْدِي شَيْءٌ إلَّا الْكَلْبُ الْأَسْوَدُ الْبَهِيمُ. وَهَذَا قَوْلُ عَائِشَةَ وَحُكِيَ عَنْ طَاوُسٍ وَرَوَى عَنْ مُعَاذٍ وَمُجَاهِدٍ أَنَّهُمَا قَالَا: الْكَلْبُ الْأَسْوَدُ الْبَهِيمُ شَيْطَانٌ، وَهُوَ يَقْطَعُ الصَّلَاةَ. وَمَعْنَى الْبَهِيمِ الَّذِي لَيْسَ فِي لَوْنِهِ شَيْءٌ سِوَى السَّوَادِ. وَعَنْ أَحْمَدَ رِوَايَةٌ أُخْرَى، أَنَّهُ يَقْطَعُهَا الْكَلْبُ الْأَسْوَدُ، وَالْمَرْأَةُ إذَا مَرَّتْ، وَالْحِمَارُ.»[11] این دو حکم و روایات را مقایسه کنید، حق و باطل خود را نشان می‌دهد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo