درس خارج فقه استاد سیدکاظم مصطفوی
1402/08/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/أحكام المسجد /موارد و مصادیق جواز و عدم جواز سجده
به طور کلی ضابطه ما یصح السجود علیه، وجه الارض و ما انبتته الارض اعلام شده است. سید یزدی در این رابطه مصادیقی را ذکر نموده و در آن فتوا و رأی خود را بیان کرده که گفته شد این موارد موضوعات است و مجتهد میتواند رأی خود را در موضوعات اعلام کند و امر علمی و وجدانی است نه تقلیدی و مقلد میتواند از آن پیروی نکند.
رأی و نظر سید یزدی و سید حکیم و سیدنا الاستاد نسبت به اکل و لبس این شد که استعداد و قابلیت اکل و لبس کافی است و لو اکل فصلی و منطقهای باشد. چیزی که استعداد و قابلیت اکل و لبس را داشته باشد، از ما یصح السجود علیه خارج خواهد بود و سجده بر آن صحیح نخواهد بود.
مثالها و مصداقهای دیگر به شرح ذیل اند:
12 مسألة [جواز السجود على الأوراد الغير المأكولة]يجوز السجود على الأوراد الغير المأكولة.[1]
سجده بر گلهای غیر خوراکی جایز است؛ چون اولا ما انبتته الارض است و ثانیا مأکول و ملبوس نیست.
13 مسألة [عدم جواز السجود على الثمرة قبل أوان أكلها]لا يجوز السجود على الثمرة قبل أوان أكلها.[2]
اگر یک سیب مثلا تازه از شکوفه بیرون آمده باشد و معمولا قابل اکل نباشد، آیا بر این گونه میوه سجده جایز است یا نه؟ سید یزدی میفرماید: جایز نیست؛ چون معیار در اکل بر اساس مبنای ایشان قابلیت و آمادگی برای اکل است و این قابلیت کافی است و مطابق احتیاط هم هست و عرفا هم جزء مأکولات گفته شود؛ هر چند اشکال شده که در این حین که هنوز آماده برای اکل نیست سجده جایز باشد؛ اما احیاطا سجده بر آن انجام نشود.
14 مسألة يجوز السجود على الثمار الغير المأكولة أصلاكالحنظل و نحوه.[3]
بر میوههای غیر مأکول سجده جایز است؛ مثل حنظل که شبیه فندوق میوه دارد و قابل اکل نیست؛ بلکه طعمش تلخ و ناگوار است و برای خوردن انسان قابلیت ندارد؛ هر چند که ثمره بر آن صدق میکند اما چون مأکول انسان نیست پس سجده بر آن جایز است. بنابراین معنای ثمره در حقیقت یک وصف ارتکازی دارد که آن وصف، قابلیت اکل است و آن ثمرهی که استثناء شده، ثمره قابل اکل است و اگر میوهی آن وصف ارتکازی را نداشت، جزء مستنثا نیست؛ بلکه جزء ما انبتت الارض است و سجده بر آن جایز خواهد بود.
15 مسألة [جواز السجود على التنباك]لا بأس بالسجود على التنباك.[4]
تنباک که فارسی است و عربی آن تتن است، سجده بر آن اشکالی ندارد. در نص دیدیم که مأکول و ملبوس استثنا شده بود؛ چنانکه در صحیحه هشام آمده بود: «إِلَّا مَا أُكِلَ أَوْ لُبِسَ.»[5]
تنباکو در عرف فارسی کشیده میشود و جزء خوردنی است، نوشیدن عرفی و شرب بر آن صدق میکند، پس احوط این است که سجده بر تنباکو صورت نگیرد.
16 مسألة [عدم جواز السجود على النبات الذي ينبت على وجه الماء]لا يجوز على النبات الذي ينبت على وجه الماء.[6]
سجده بر گیاهی که بر روی آب روییده است جایز نیست. گیاه بر روی آب، نبات است و خوردنی و پوشیدنی هم نیست؛ اما این که سجده بر آن جایز نیست؛ برای این است که ما یسجد علیه باید جزء ما انبتته الارض باشد و این گیاه «ما ینبت فی الماء» است و لذا سجده بر آن جایز نیست.
در این رابطه نصوص متعارض است. کتاب وسائل، باب یک از ابواب ما یسجد علیه، حدیث اول صحیحه هشام:
قَالَ السُّجُودُ لَا يَجُوزُ إِلَّا عَلَى الْأَرْضِ- أَوْ عَلَى مَا أَنْبَتَتِ الْأَرْضُ إِلَّا مَا أُكِلَ أَوْ لُبِسَ.[7]
ظاهر انبتت الارض چیزی است که از روی زمین بروید. روایت اول باب دوم از ابواب ما یسجده علیه نیز همین مطلب را بیان کرده است؛ اما در مقابل این دو روایت، در باب یک، حدیث شماره نه و ده، اطلاق دارد و شامل نبات روی آب هم میشود:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الْخَرَّازِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَا بَأْسَ بِالصَّلَاةِ عَلَى الْبُورِيَاءِ- وَ الْخَصَفَةِ وَ كُلِّ نَبَاتٍ إِلَّا الثَّمَرَةِ.[8]
ظاهر نبات شامل نبات روی آب را هم شامل میشود.
وَ عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْعَلَاءِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ذَكَرَ أَنَّ رَجُلًا أَتَى أَبَا جَعْفَرٍ ع وَ سَأَلَهُ- السُّجُودَ عَلَى الْبُورِيَاءِ وَ الْخَصَفَةِ وَ النَّبَاتِ قَالَ نَعَمْ.[9]
این حدیث هم اطلاق دارد در این که سجده جایز است بر گیاه چه از زمین روییده شده باشد و چه از دل آب.
این دو دسته از حدیث در یک باب (دو حدیث اول باب اول و دوم و حدیث نه و ده باب یک) که همه صحیح اند، با هم تعارض دارند. در دستهی اول آمده که سجده جایز نیست مگر بر زمین و روییدنی روی زمین و فقط اختصاص به روییدنی روی زمین داشت و دستهی دوم با اطلاق خود میگوید بر روییدنی روی آب هم جایز است، محل تعارض این دو دسته از روایات، گیاه روی آب است.
سیدنا الاستاد در کتاب مستند عروه، ج13، ص153 به بعد میفرماید: در این مورد تعارض صورت میگیرد و ترجیحی هم دیده نمیشود پس تساقط میکنند، آنگاه به دلیل اصل تکلیف مراجعه میکنیم و میبینیم که عموماتی در کار نیست؛ بنابراین به برائت مراجعه میکنیم و مقتضای برائت عدم تقیید به روییدن روی خاک است و گیاه روی آب را هم شامل میشود، پس طبق قاعده بر گیاه روی آب سجده جایز باشد. والذی یسهل الخطب این است که کلمه نبات براساس مراجعه به لغت نامه مثل لسان العرب و مساعدت عرف گیاهانی که روی آب روییده باشد را شامل نمیشود؛ زیرا در لغت گیاه، رستنی هایی از دل زمین است و هر چیزی که از دل زمین روییده شود گیاه است و عرف هم به آن گیاه میگویید و اگر چیزی روی آب بروید صدق گیاه نمیکند، پس اقوا این است که سجده بر آن جایز نباشد؛ چون جزء ما انبتته الارض نیست و اصلا گیاه نیست.
تحقیق این است که با استجازه از روح بلند ایشان آنچه را ما از خود ایشان آموخته ایم این است که اولا فرمودند در لغت معنایش این است، در اصول میگوید نظر لغوی اعتبار ندارد. ثانیا فرمود عرف مساعد آن است، در اصول میگوید نظر عرف اعتبار و مرجعیتش نسبت به فهم معانی عرفی است، نه در تطبیق عنوان کلی بر مصادیق، اینجا عرف نبات را تطبیق بر مصادیق کرده و تطبیق کار عرفت نیست؛ چون عرف اهل مسامحه است و مرجعیت در تطبیق ندارد. ثانیا عرف باید محرز باشد، اگر بر اساس فهم شخصی اعلام شود، اعتبار ندارد و باید استقراء شود تا معنا معلوم شود. ثالثا گیاهی که روی آب میروید، در حقیقت جدا از خاک و زمین دیده نمیشود و اگر گیاهانی مراد باشد که در دل دریا است و در دست رس نیست، آنها ریشه در زمین دارد و گیاهی که فقط روی آب باشد یافت نمیشود.
ابن منظور مرد خوب، مستبصر و شیعه بوده و در زندگی نامه او آمده «تشیع بدون رفض». لسان العرب لغت نامه خوبی است ولی از متأخرین است و کتاب العین معتبر است و بعد از آن مصباح المنیر در بین فقهاء مورد استناد است؛ چنانکه در تفسیر مجمع البیان مورد استناد است. مجمع البحرین طریحی نیز کتاب خوبی است.
اما بر اساس مسلک ما که گفتیم معنای یک لفظ در یک لغت نامه معتبر اگر دیده شود، اعتبار دارد و بر اساس حجیت اهل خبره، قول لغوی را حجت میدانیم.
بنابراین اگر فرض کردیم یک گیاهی روی آب روییده شود که هیچ ارتباطی با زمین نداشته باشد، گیاه است؛ اما یک اشکال دیگر وجود دارد و آن این است که قرآن میفرماید: ﴿وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ﴾.[10] نبات روی زمین هم ریشه اش در آب است و چیزی که روی آب است بدون واسطه از آب استفاده میکند و چیزی که روی زمین است با یک واسطه از آب استفاده میکند. پس گیاهی که از آب روییده شده باشد، در گیاه بودنش علی الظاهر و علی التحقیق بر اساس درایه شبههی وجود نداشته باشد.
17 مسألة يجوز السجود على القبقاب و النعل المتخذ من الخشب مما ليس من الملابس المتعارفةو إن كان لا يخلو عن إشكال و كذا الثوب المتخذ من الخوص.[11]
قبقاب همان نعل چوبی است و عطف نعل بر آن تفسیری است. سجده بر آن جایز است، هر چند خالی از اشکال نیست. کلاهی که از برگ نخل ساخته میشود، آن هم جزء ملبوس است و سجده بر آن محل احتیاط باشد.