درس خارج فقه استاد سیدکاظم مصطفوی
1402/08/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/مکان مصلی /چیزهایی که سجده بر آن صحیح است
فصل 13 في مسجد الجبهة من مكان المصلييشترط فيه مضافا إلى طهارته أن يكون من الأرض أو ما أنبتته غير المأكول و الملبوس نعم يجوز على القرطاس أيضا فلا يصح على ما خرج عن اسم الأرض كالمعادن مثل الذهب و الفضة و العقيق و الفيروزج و القير و الزفت و نحوها و كذا ما خرج عن اسم النبات كالرماد.[1]
مطلب اول در این مسأله این است که سجده بر زمین و اجزاء آن باشد؛ چیزی که از اجزاء زمین عقلا و عرفا به حساب آید. در این باره اتفاق بین مسلمانها محقق است؛ بلکه از ضرورت مذهب و دین است که سجده بر زمین درست است. علاوه بر اتفاق، نصوص هم در این رابطه در حد استفاضه است اگر ادعای تواتر آن را نداشته باشیم. روایت اول صحیحه هشام بود. که در باب اول از ابواب ما یصح السجود آمده است.
محقق حلی و علامه حلی و شیخ طوسی در این باره تأکیداتی دارند. شیخ در کتاب خلاف، ج1، ص357 میفرماید: این حکم مورد اجماع است و اضافه میکند که اگر سجده بر زمین صورت نگیرد، علم به برائت ذمه یقینی حاصل نمیشود.
فاضلان (محقق حلی و علامه حلی) میفرمایند: این مطلب که مورد اجماع و تسالم است و نصوص در این رابطه در حد استفاضه است؛ علاوه بر آن، از طریق ابناء عامه هم روایت معتبری داریم که اعلام میکند سجده باید بر زمین باشد. از جمله روایتی است که خباب نقل میکند: « لَا تَتِمُّ صَلَاةُ أَحَدِكُمْ حتى يُسْبِغَ الْوُضُوءَ ... ثُمَّ يُكَبِّرُ فَيَسْجُدُ فَيُمَكِّنُ وَجْهَهُ قال هَمَّامٌ وَرُبَّمَا قال جَبْهَتَهُ من الأرض»[2] این حدیث دلالتش واضح است که نماز درست و تمام نخواهد بود مگر این که سجده طوری باشد که پیشانی به زمین برسد. در روایت دیگری چنین نقل شده است «شَكَوْنَا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ حَرَّ الرَّمْضَاءِ فَلَمْ يُشْكِنَا»[3] ما یک شکایتی پیش پیامبر بردیم و گفتیم در سجده پیشانی ما را گرمای شدید اذیت میکند، حضرت به آن ترتیب اثر نداد؛ یعنی این که سجده همین است. مفاد این روایت این است سجده روی زمین بوده که حرارت شدیدی آنان را اذیت میکرده است و اگر روی فرش و لباس باشد، حر رمضاء نیست؛ بنابراین سجده بر زمین تحلیلاً، درایةً، روایتاً، اجماً و نصاً بین الفریقین، قابل اعلام است.
در ادامه سید یزدی میفرماید: سجده بر قرطاس درست است. اگر کسی روی کاغذی سجده کند، درست است. در بارهی این مطلب اجماع و نص به عنوان مستند اعلام میشود. شهید ثانی در کتاب مسالک ج1، ص179 میفرماید: هر چند جواز سجده بر قرطاس خلاف قاعده است و قاعده این است که بر زمین و اجزاء زمین باشد و نه غیر از آن و قرطاس یک صنعتی است که جزء زمین بتمامه نیست؛ ولی مطلب مورد اجماع و نص است.
محقق اصفهانی در کتاب کشف اللثام ج2، ص344 میفرماید: این مطلب مورد خلاف بین ما نیست.
محقق ثانی در کتاب جامع المقاصد، ج2، ص165 میفرماید: این حکم مورد اطباق فقاء است.
بنابراین مطلب از یک سو مورد اجماع است و از سوی دیگر نص معتبری داریم که جواز سجده بر قرطاس را اعلام میکند. کتاب وسائل، باب هفت از ابواب ما یسجد علیه، صحیحه صفوان بن جمال، حدیث شماره یک:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الْمَحْمِلِ يَسْجُدُ- عَلَى الْقِرْطَاسِ وَ أَكْثَرَ ذَلِكَ يُومِئُ إِيمَاءً.[4]
شیخ طوسی در کتاب مبسوط،ج1، ص135: سجده بر قرطاس درست است به شرط این که مکتوب نباشد.
در این رابطه صححیهی علی بن مهزیار در باب هفت، حدیث 2 است:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ قَالَ سَأَلَ دَاوُدُ بْنُ فَرْقَدٍ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْقَرَاطِيسِ- وَ الْكَوَاغِدِ الْمَكْتُوبَةِ عَلَيْهَا- هَلْ يَجُوزُ السُّجُودُ عَلَيْهَا أَمْ لَا فَكَتَبَ يَجُوزُ.[5]
مستند شیخ روایت شماره سه این باب است:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ كَرِهَ أَنْ يَسْجُدَ عَلَى قِرْطَاسٍ عَلَيْهِ كِتَابَةٌ.[6]
فلا يصح على ما خرج عن اسم الأرض كالمعادن مثل الذهب و الفضة و العقيق و الفيروزج و القير و الزفت و نحوها و كذا ما خرج عن اسم النبات كالرمادو الفحم و نحوهما و لا على المأكول و الملبوس كالخبز و القطن و الكتان و نحوهما و يجوز السجود على جميع الأحجار إذا لم تكن من المعادن.[7]
این موارد بدون شک از نصوص همین باب حدیث اول و احادیث بعد از آن استفاده میشود که سجده باید روی زمین باشد و معادن روی زمین نیست و بر این اشیاء سجده جایز نیست. علاوه بر آن نص خاصی هم در این رابطه داریم که در مورد قیر است. باب شش روایت عمرو بن سعید:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ: لَا تَسْجُدْ عَلَى الْقِيرِ وَ لَا عَلَى الْقُفْرِ وَ لَا عَلَى الصَّارُوجِ.[8]
صاروج نوعی از نوره است.
وَ قَدْ تَقَدَّمَ فِي حَدِيثِ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَ يُسْجَدُ عَلَى الزِّفْتِ يَعْنِي الْقِيرَ قَالَ لَا.[9]
تا اینجا مسأله هیچ اشکال و ابهامی ندارد.
سجده بر چیزی که از اسم گیاه بیرون رفته باشد جایز نیست؛ مثل خاکستر و زغال که از حالت نباتی بیرون رفته و سجده بر آن جایز نیست.
شیخ طوسی در مبسوط فرموده که سجده بر رماد جایز نیست و صاحب کشف اللثام گفته این حرف در مورد رماد درست است؛ ولی در مورد زغا تردد است.
صاحب جواهر در کتاب جواهر الکالم ج8، ص416 میفرماید: جواز سجده بر زغال وجه دارد و آن عبارت است از تمسک به اصل و ازالهی نجاست؛ به این معنا که در بارهی نجاست چوب حکم این است که اگر چوب نجس تطهیر نشود؛ ولی در آتش گذاشته شود تا حدی که زغال شود، نجاستش از بین نرفته است و اصل هم این است که استصحاب میکنیم حالت قبلی (چوب) را و جواز سجده را اعلام میکنیم که بر قوت خود باقی است؛ یعنی زغال شدن استحاله و تبدل ماهیت نیست، خود ماهیت قبلی محفوظ و اثر بر آن مترتب است.
در اصول بحث معروفی است نسبت به جریان استحصاب در شبههی مفهومیه و این مورد (زغال شدن) جزء همان موارد استصحاب در شبهه مفهومیه است که مشهور یا علی التحقیق در نزد محققین عدم صحت جریان استصحاب در شبهه مفهومیه است؛ برای این که شک در بقا وجود ندارد؛ چون حالت باقی که الآن زغال است یقینی است و حالت سابقه اش هم یقینی است و شک در بقا وجود ندارد، شک در تطبیق مفهوم است. استصحاب حالت سابقه را ابقاء میکند و توسعه در مفهوم ایجاد نمیکند. لذا محققین میفرماید در باره ذغال استصحاب جاری نمیشود، اصل که جاری نشود، تبدل به وجود آمده و عرفی است ولو به وسیلهی وصف بارز چوب عرف آن را یک تبدل اعلام میکند و اصل هم جاری نمیشود، پس در آن سجده جا ندارد؛ برای این که از حالت اولی که چوب بود خارج شده است.
امام باقر (ع) میفرماید: «وَ لَا يُتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ إِلَّا بِالطَّاعَة»[10] تقرب به خدا حاصل نمیشود مگر به طاعت. طاعت مطلق باشد، نه این که بگوییم یک قسمتی را انجام دادیم طاعت است، در روایت طاعت شامله است و تمام اعمال ما باید مطابق با اطاعت الهی باشد.
باز امام باقر (ع) میفرماید: « مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ، فَهُوَ لَنَا وَلِيٌّ، وَ مَنْ عَصَى اللَّهَ، فَهُوَ لَنَا عَدُو.»[11] یک گناه کار دشمن ماست. پس با توجه به این حدیث شریف یک بازنگری نسبت به اعمال خود داشته باشیم و اعمال خود را چک کنیم و به دوستان خود آن را عرضه کنیم که آیا درست است یا نه؟ و در روز جمعه توسط زیارت آل یاسین آن را محظر ارباب عالم هستی ارائه کنیم.