< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدکاظم مصطفوی

1402/07/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/مکان مصلی /مسائل جزئی مرتبط به مکان مغصوب

 

اشتراط اباحه در مکان مصلی:

بحث ما در باره‌ی اشتراط اباحه در مکان مصلی است که باید مکان مصلی مباح باشد و اگر مغصوب باشد نماز باطل است؛ مگر این که مصلی جاهل و یا مضطر باشد و منظور از جاهل، جاهل به موضوع و به عبارت دیگر جاهل قاصر است نه جاهل مقصر و زمین و مکان هم مغصوب نباشد.

رسیدیم به مسأله شماره شش:

6 مسألة إذا صلى في سفينة مغصوبة بطلت‌ و قد يقال بالبطلان إذا كان لوح منها غصبا و هو مشكل على إطلاقه بل يختص البطلان بما إذا توقف الانتفاع‌بالسفينة على ذلك اللوح.‌[1]

اگر کسی در سفینه و کشتی غصب شده نماز بخواند، نمازش باطل است. در غصب بودن برخی سؤال کرده که اگر کسی پول قطار را ندهد و در قطار نماز بخواند حکمش چیست؟ طبیعتا غصب است و قطار سوار شدن در حقیقت معامله‌ی است بین پرداخت وجه و انتفاع از آن قطار یا سفینه.

زمین و زمینه برای نماز مکان است حالا زمین باشد یا سفینه فرق نمی‌کند. سید طباطبائی یزدی در عین حالی که می‌فرماید صلاة در سفینه غصبی باطل است یک قد یقال هم دارد و آن این است که گفته شده اگر در یک کشتی لوح آن غصبی باشد برای مبطلیت صلاة کافی است. منظور از لوح تخته چوب کشتی است. لوح دو قسم است برخی در کف کشی قرار می‌گیرد که مردم روی آن بنشیند و قرار گیرد و قسم دیگر لوحه بزرگی که نصب شده است در سمت جلوی کشتی لذا گفته می‌شود اگر لوح کشتی هم غصبی باشد نماز باطل است سر این نکته این باشد که کشتی قوام و ساختارش وابسته به آن لوح است و لوح جزء مقومات و استخوان بندی کشتی به حساب می‌آید لذا اگر لوح غصبی باشد و جه بطلان احتمالا این است. اما سید یزدی می‌فرماید این قول به اطلاق خودش قابل التزام نیست برای این که لوح اگر در وضعیتی باشد که مصلی در حال صلاة از آن استفاده کند یعنی تخته‌ی روی بدنه باشد که برای اسکان قرار گرفته باشد در این صورت ممکن است نماز باطل باشد چون انتفاع به عمل می‌آید و اما اگر لوح در جایی نصب شده که مصلی در حال صلاة از آن نفعی نمی‌برد در این صورت اشکالی ندارد.

انتفاع دو قسم است و نسبت به آن دو دیدگاه است یکی این که صاحب عروه و صاحب جواهر فرموده انتفاع تصرف است و آن انتفاعی است که در احاطه‌ی صاحب ملک باشد مثل استفاده از ماشین غصب شده که در اختیار استفاده کننده است. دسته‌ی دیگری از فقهاء که می‌گویند انتفاع تصرف نیست آن دسته از انتفاعی است که در احاطه‌ی مالک نیست مثل نور چراغ، باغ گل و ...

در مصداق گفته می‌شود و تحقیق هم این باشد که نماز در زیر خمیه غصبی و زمین مباح انتفاع در احاطه صاحب خیمه است و تصرف به حساب می‌آید و لذا نماز در آن باطل است.

نماز در کشتی که لوح آن غصبی باشد اگر انتفاع به حساب می‌آید نماز باطل است و اگر انفتاع نیست نماز هم باطل نیست.

سیدنا الاستاد مسلکش این است که انتفاع تصرف نیست پس بر اساس مسلک ایشان استفاده از لوح کشتی غصبی و لو انتفاع به حساب آید تصرف نیست پس نماز باطل نیست.

در تطبیق مصداق، رأی رأی مجتهد نیست و مجتهد اگر یک مصداقی را اعلام کند مثلا بگوید لوح کشتی غصبی است این ارشاد است و لازم الاتباع نیست و در حکم است که رأی مجتهد لازم الاتباع است.

7 مسألة ربما يقال ببطلان الصلاة على دابة خيط خرجها بخيط مغصوب‌و هذا أيضا مشكل لأن الخيط يعد تالفا و يشتغل ذمة الغاصب بالعوض إلا إذا أمكن رد الخيط إلى مالكه مع بقاء ماليته.‌[2]

گفته می‌شود اگر یک دابه‌ی مغصوب است مثلا اگر یک ماشینی است که فقط لاستیک آن پیوند به غصب خورده مثلا پنچرگیری اش با مال غصبی است، یا دابه‌ی مثل اسب که پایش زخم شده و پای آن با نخ غصبی یا دزدی دوخته شده است و روی این اسب یا ماشین اگر کسی نماز بخواند باطل است. سید می‌فرماید در اینجا این قول مثل قول اولی قابل التزام نیست و خالی از اشکال نیست برای این که آن خیط و نخ دوخته شده الآن تلف شده و مالیت ندارد و اثر برای مال غصبی وقتی وجود دارد که مغصوب مالیت داشته باشد. در پنچر گیری اگر تلف شده باشد اثر نخواهد داشت. پس خیط و نخ تلف شده و مالیت و اثری نخواهد داشت. کسی که آن مال را غصب و تلف کرده از باب قاعده اتلاف ضامن است مشروط به این که مالیت عقلائی داشته باشد. برداشتن چند دانه گندم از خرمن کسی مالیت و ضمان ندارد ولی حکم تکلیفی دارد و آن عدم جواز تصرف در مال مردم است به خاطر قاعده احترام داشتن مال مسلمان.

اگر خیط پس از دوختن بیرون آورده شود مالیتش هم محفوظ باشد باید برگردانده شود بر اساس قاعده تخلیه بین المال و مالکه

8 مسألة المحبوس في المكان المغصوب يصلي فيه قائما مع الركوع و السجود‌إذا لم يستلزم تصرفا زائدا على الكون فيه على الوجه المتعارف كما هو الغالب و أما إذا استلزم تصرفا زائدا فيترك ذلك الزائد و يصلي بما أمكن من غير استلزام و أما المضطر إلى الصلاة في المكان المغصوب فلا إشكال في صحة صلاته‌.[3]

در این رابطه حکم محبوس و مضطر بیان شده است. تا الآن گفتیم مکان در حال اختیار مباح باشد و اگر کسی جاهل عن قصور باشد نمازش درست است. اگر کسی فاقد اختیار باشد و در اثر حبس یا اضطرار نمازش را بخواند بشرط این که تصرف در آن مکان محبوس غصبی بیش از حد متعارف نباشد.

شرح: فردی که محبوس می‌شود یک مکان را به عنوان حیز بدن و جسم خود در اختیار دارد و این مکان اگر غصبی باشد اما مکلف به اختیار خود نرفته بلکه حبس شده آیا نمازش درست است؟ یا نه اشتراط اباحه وجود دارد؟ سید طباطائی و سیدنا الاستاد می‌فرمایند با رکوع و سجود کامل و به صورت صلاة اختیاری انجام شود چون یک مکان به طور طبیعی در اشغال بدن او است و تصرف در آن جایز است و از باب لابدیت و اضطرار مجاز در آن مکان تصرف کند و آن تصرف در آن مکان با صلاة منافات ندارد و نمازی که می‌خواند در حدود تصرف مجاز است که برای فرد محبوس است. پس نمازش را کامل می‌تواند بخواند. اما اضطرار و نفی عسر و حرج از عناوین ثانویه است. قاعده نفی عسر و حرج و نفی ضرر اثبات حکم نمی‌کند و اثرش فقط نفی حکم است. اما اضطرار عنوان ثانوی برای صدور امر اضطراری است لذا در اصول گفتیم امر اضطراری هم امر واقعی است لذا در ظرف اضطرار امری که صادر می‌شود مثل نفی حرج نیست امر واقعی است و مطابق با آن ظرفیت اضطرار است.

در تحف العقول روایتی از رسول الله الاعظم (ص) نقل شده که می‌فرماید: تعلموا العلم، فإن تعلمه حسنة ومدارسته تسبيح والبحث عنه جهاد وتعليمه من لا يعلمه صدقة، وبذله لاهله قربة، لانه معالم الحلال والحرام[4] . منظور از این علم به قرینه‌ی ذیل علم فقه است.

امام صادق (ع) فرمود: در ابتدای دعا حمد و ثنای الهی را ذکر کنید و بگویید «يَا مَنْ هُوَ أَقْرَبُ إِلَيَ‌ مِنْ حَبْلِ‌ الْوَرِيدِ يَا فَعَّالًا لِما يُرِيدُ* يَا مَنْ‌ يَحُولُ‌ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ‌ يَا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الْأَعْلَى يَا مَنْ هُوَ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‌ءٌ»[5] بعد بسم الله و طلب عفو و صلوات بگویید و بعد دعا کنید تا مستجاب شود.

فقه اهل بیت (ع) نیز عروج دارد و بالا می‌رود و در ضمن بحث فقه دعا کنید که بالا می‌رود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo