درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
1402/03/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/شرائط لباس المصلي /مستحبات لباس مصلی
بحث در بارهی مکروهات و مستحبات لباس مصلی:
مکروهات لباس مصلی اجمالا مرور شد. اما مستحبات که به طور مختصر در بحث لباس مصلی آمده، در آخر بحث از لباس مصلی تعداد سیزده مورد از مورد مستحبات ذکر شده است در حالی که مکروهات سی و سه مورد بود.
فصل 11 فيما يستحب من اللباسو هي أيضا أمور أحدها العمامة مع التحنك. الثاني الرداء خصوصا للإمام بل يكره له تركه. الثالث تعدد الثياب بل يكره في الثوب الواحد للمرأة كما مر.[1]
دو مورد اول را در مکروهات بحث کردیم که عمامه با تحت الحنک مستحب است و بدون آن مکروه است. هر چیزی که مکروه باشد آیا خلافش قطعا مستحب است یا بر عکس؟ این مطلب به عنوان یک قاعدهی کلی نیست؛ برای این که منظور از مستحب و مکروه دو معنا در فقه اعلام میشود: معنای اول مستحب و مکروه شرعی که شرعا اعلام شده و معنای دوم در حقیقت عبارت است از معنای وضعی مکروه و مستحب که مکروه عبارت است از مطلق مرجوحیت در حد غیر الزامی و مستحب رجحان است در حد غیر الزام. پس هر امری که مستحب است خلاف آن مکروه و مرجوح است؛ ولی کراهت شرعی نیاز به دلیل دارد.
مورد دوم از مستحبات رداء است؛ بخصوص برای امام که نص داریم اگر امام آن را ترک کند مکروه است و در بحث مکروهات بیان شد.
در بارهی مستحبات چند موردی که محل ابتلا باشد یا فضلاء و اهل ورع به آن توجه دارند، یادآور شویم؛ چنانکه در مکروهات هم چند موردی را انتخاب کردیم.
از جمله مستحبات تقیّد به خوشبو کردن به مسک یا سایر عطریات است. در این رابطه در کتاب وسائل، باب 43 از ابواب لباس مصلی، حدیث 1 صحیحه عبد الله بن سنان را داریم:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كَانَتْ لِرَسُولِ اللَّهِ ص مُمَسَّكَةٌ إِذَا هُوَ تَوَضَّأَ- أَخَذَهَا بِيَدِهِ وَ هِيَ رَطْبَةٌ- فَكَانَ إِذَا خَرَجَ عَرَفُوا أَنَّهُ رَسُولُ اللَّهِ ص بِرَائِحَتِهِ.[2]
روایت دوم این باب مرفوعه علی بن ابراهیم است:
وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ رَفَعَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: صَلَاةُ مُتَطَيِّبٍ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِينَ صَلَاةً بِغَيْرِ طِيبٍ.[3]
مورد دیگر استحباب تعدد جامه و لباس است که مثلا یک پیراهن و بعد عبا داشته باشد:
وسائل باب 63 از ابواب لباس مصلی:
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي الْعِلَلِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَيْمُونٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ: إِنَّ كُلَّ شَيْءٍ عَلَيْكَ تُصَلِّي فِيهِ يُسَبِّحُ مَعَكَ- قَالَ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا أُقِيمَتِ الصَّلَاةُ- لَبِسَ نَعْلَيْهِ وَ صَلَّى فِيهِمَا.[4]
وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ وَ الْحَسَنِ بْنِ مَتِّيلٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: إِنَّ الْإِنْسَانَ إِذَا كَانَ فِي الصَّلَاةِ- فَإِنَّ جَسَدَهُ وَ ثِيَابَهُ وَ كُلَّ شَيْءٍ حَوْلَهُ يُسَبِّحُ.[5]
مستحب سوم استحباب عمامه و سراویل در حال صلاة است. سراویل معرب است و اصل آن فارسی است که اصل آن شلوار است.
در مکارم الاخلاق شیخ طبرسی حدیثی را نقل میکند به اسناد خودش از رسول اعظم (ص):
الْحَسَنُ بْنُ الْفَضْلِ الطَّبْرِسِيُّ فِي مَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ: رَكْعَتَانِ مَعَ الْعِمَامَةِ خَيْرٌ مِنْ أَرْبَعِ رَكَعَاتٍ بِغَيْرِ عِمَامَةٍ.[6]
مورد چهارم از مستحبات لبس ثوب نقیّ و نظیف است که انسان لباس خوب و پاک را در نماز استفاده کند. در وسائل، باب 6 از ابواب احکام ملابس، روایت 2 آمده:
وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع النَّظِيفُ مِنَ الثِّيَابِ يُذْهِبُ الْهَمَّ وَ الْحَزَنَ- وَ هُوَ طَهُورٌ لِلصَّلَاةِ.[7]
خواستهی فطری انسان این است که به آرامش روحی برسد و خواستهی جنبی اش این است که غم و اندوهی در زندگی او پیش نیاید؛ برای رسیدن به این مهم باید لباس نظیف و پاکیزه بپوشد.
مورد پنجم عبارت است از استحباب استصحاب عقیق که انسان انگشتر عقیق با خود داشته باشد و آثاری برای آن ذکر شده؛ از جمله در وسائل، باب 53، ح10:
وَ عَنْهُ ع قَالَ: صَلَاةُ رَكْعَتَيْنِ بِفَصِّ عَقِيقٍ تَعْدِلُ أَلْفَ رَكْعَةٍ بِغَيْرِهِ.[8]
فص یعنی نگین.
اگر گفته شود که این روایات اخلاقی است. در جواب میگوییم اخلاقیات با مستحبات قابل جمع است و رابطهی آن دو اعم و اخص من وجه است.
فرق بین روایات بیان احکام و روایات اخلاقیات این است که در بیان روایات اخلاقی مبالغه است که در اصطلاح غیر روایی هم رایج است؛ مثل
دل به دست آور که حج اکبر است از هزاران کعبه یک دل بهتر است
این تعبیر مبالغهی کنایه از فضیلت زیاد است. تعابیر بلاغی کنایهای است برای دلیل جلب توجه که توجه انسان به آن بیشتر جلب شود.
توضیحی در بارهی روایت باب 46، حدیث اول:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع فِي حَدِيثٍ أَنَّهُ أَرَاهُ خَاتَمَ أَبِي الْحَسَنِ ع وَ فِيهِ وَرْدَةٌ وَ هِلَالٌ فِي أَعْلَاهُ.[9]
ابی الحسن دوم در این روایت پدر امام رضا (ع) است. سؤال این است که این نقش گل و هلال در انگشتر امام (ع)، باید دلالت بر استحباب داشته باشد؛ چون فعل امام (ع) است. جواب این است که اگر اثبات شود که خود امام (ع) این عمل را انجام داده است، فعل معصوم و جزء مستحبات میشود؛ ولی احتمال دارد که کسی انگشتر این چنینی را هدیه داده باشد و امام (ع) رد هدیه نکند و به خاطر رعایت و تفقّد از مؤمین، آن انگشتر را حفظ کند، در این صورت دیگر استحبابی در پی نخواهد داشت.
نکته تکمیلی در بارهی مستحبات و مکروهات:
اگر یک روحانی یک لباسی که لباس شهرت نباشد و لباس تفاخر هم نباشد را به عنوان زینت استفاده نماید، اشکال ندارد و از باب مستحبات آمده «فَالْبَسْ وَ تَجَمَّلْ فَإِنَّ اللَّهَ جَمِيلٌ وَ يُحِبُّ الْجَمَالَ وَ لْيَكُنْ مِنَ الْحَلَال»[10] ، اما این گونه لباس پوشیدن برای یک روحانی در ایران حاشیه دارد و حاشیه اش این است که اگر لباسش گرانبهاء باشد ممکن است از دید مردم باعث اشکال شود. خلاصه تزیین درست است بشرط این که در ایران نباشد. این جو از زمان صفویه باقی مانده است که علماء را خرقه پوشان کلبه نشین میدانستند. اما امام خمینی (ره) این شیوه را رد نمود و عکس آن را گفت.