درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
1402/02/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/شرائط لباس المصلي /مسائل جزئی مربوط به صلاة عاری
تتمه مسأله 43:
سید طباطبائی یزدی میفرماید: فرد مصلی که ساتر نداشته باشد اگر ایمن از ناظر محترم نباشد نشسته نماز بخواند. برای رکوع و سجود خم میشود به مقداری که عورتش پیدا نشود.
و إن لم يأمن من الناظر المحترم صلى جالسا و ينحني للركوع و السجود بمقدار لا يبدو عورته و إن لم يمكن فيومئ برأسه و إلا فبعينيه و يجعل الانحناء أو الإيماء للسجود أزيد من الركوع و يرفع ما يسجد عليه و يضع جبهته عليه و في صورة القيام يجعل يده على قبله على الأحوط.[1]
گفته شد که از انحناء استفاده شود. سید میفرماید برای رکوع و سجود تا حدی خودش را خم کند که عورت کشف نشود. این مقدار مقتضای ادله اولیه و مقتضای اصول و مقتضای قاعده میسور است. مشهور قاعده میسور را معتبر میدانند و صاحب جواهر به آن تمسک میکند و سیدنا الاستاد هم که اشکال میکند مبنایی است و قاعده میسور را موردی تأیید میفرماید که بر اساس نص خاص به میسور آن اکتفا میشود و ما هم میگوییم از مجموعهی موارد یک عنوانی تحت عنوان قاعده میسور انتزاع شود؛ پس تقریبا نزاع لفظی میشود. طبق معیار این مورد مورد میسور است و رکوع در حد کامل رکوع، خود رکوع است و اگر رکوع کامل ممکن نبود میسور آن چه میسر در حد یک انحناء میسور است. علاوه بر این که اگر رکوع با آن ادلهی فقهی رعایت نشود مانعی در بارهی رعایت رکوع در حد انحناء وجود نداشته باشد، شک در امتثال به وجود میآید و شک در امتثال عبادت مساوی با عدم تحقق آن عبادت است. احوط هم همین است و سید طباطبائی هم این انحناء را مورد توجه قرار داده است منتها در حالت سجود، فرق نمیکند از ایماء که بیرون رود انحناء است، در رکوع باشد یا سجود.
بعد میفرماید: اگر انحناء ممکن نباشد باید اشاره با سر انجام شود و بعد میفرماید: اگر به وسیلهی اشارهی سر هم ممکن نباشد در آن صورت به اشارهی چشم اکتفا کند که برای رکوع چشمش را ببندد و برای سر برداشتن چشمش را باز کند.
این رکوع و سجود با اشارهی سر و چشم در بارهی مریض آمده است. در بارهی عریان اولا نصی نداریم و ثانیا با واقع تطبیق نمیکند. قواعد و عمومات اگر با واقع تطبیق نکند از آن استفاده نمیشود. واقع این است که یک عریان در آن حدی قرار نمیگیرد که نتواند اشاره با سر کند و با چشم اشاره کند.
سیدنا میفرماید: امر که دائر باشد بین عدم اتیان و اتیان در حد اقل باید به اتیان در حد اقل اکتفا شود.
در عریان واقعا کار به اشارهی سر و چشم نمیکشد.
در ادامه میفرماید: و في صورة القيام يجعل يده على قبله على الأحوط.
در صورتی که ناظر محترم وجود ندارد ایستاده نماز بخواند و بنابراحتیاط دست خودش را بر قبل خود قرار دهد. وسائل، باب 50، صحیحه زراره:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع رَجُلٌ خَرَجَ مِنْ سَفِينَةٍ عُرْيَاناً- أَوْ سُلِبَ ثِيَابُهُ وَ لَمْ يَجِدْ شَيْئاً يُصَلِّي فِيهِ- فَقَالَ يُصَلِّي إِيمَاءً- وَ إِنْ كَانَتِ امْرَأَةً جَعَلَتْ يَدَهَا عَلَى فَرْجِهَا- وَ إِنْ كَانَ رَجُلًا وَضَعَ يَدَهُ عَلَى سَوْأَتِهِ ثُمَّ يَجْلِسَانِ فَيُومِئَانِ إِيمَاءً وَ لَا يَسْجُدَانِ- وَ لَا يَرْكَعَانِ فَيَبْدُوَ مَا خَلْفَهُمَا.[2]
در این حدیث برای زن و مرد اعلام شده که دست خود را بر شرمگاه قرار دهد.
به جهت رعایت ادب صلاتی، مکلفی که در جایی باشد که ناظر محترمی نیست، ساتر که ساقط است حکمش این است که نمازش را قائما انجام دهد، دست ستر شرعی نیست و از آداب است؛ لذا سید یزدی احوط فرمود.
مطلبی که احوط بود و خود دست ستر شرعی نیست و از آداب است، لذا در متن اگر ذوق استفاده از نصوص در کار باشد، استفاده میشود که ادب اقتضا میکند با دست حد اقل قبل را مستور بدارد.
44 مسألة إذا وجد ساترا لإحدى عورتيه ففي وجوب تقديم القبل أو الدبر أو التخيير بينهما وجوه أوجهها الوسط.[3]
سید یزدی میفرماید: فردی است که ساتر برای صلاة ندارد مگر یک تکه پارچه کوچکی که یا قبلش را ستر کند یا دبرش را. کدام یک را مقدم بدارد؟ یا مخیر است؟ وجه تقدیم قبل این است که در صحیحه زراره ستر به قبل اختصاص داده شده است که با دست خودش آن را ستر کند و این اشعار دارد به تقدیم ستر قبل. علاوه بر این که گفته میشود ستر دبر تا حدودی از نظر جسمی وجود دارد و بین الیتین است و بدن انسان آن را مستور میدارد.
تخییر این است که هر دو تحت عنوان عورت است و هیچ کدام در فقه از نظر لحاظ وجود ستر فرقی ندارد، پس مکلف مخیر است بر اساس تزاحم و قصور قدرت بین انجام دوتا ستر چون ترجیحی نیست.
وجه تقدیم دبر که سید فرموده اوجهها اوسطها، در این رابطه گفته میشود که در نصوص آمده است که از رکوع و سجود اجتناب شود تا خلف و دبرش مکشوف و نمایان نشود. نسبت به ستر دبر در نصوص اشاره شده است. لذا سیدنا الاستاد میفرماید: اظهر این وجه است. فتوا هم همین است.
45 مسألة يجوز للعراة الصلاة متفرقينو يجوز بل يستحب لهم الجماعة و إن استلزمت للصلاة جلوسا و أمكنهم الصلاة مع الانفراد قياما فيجلسون و يجلس الإمام وسط الصف و يتقدمهم بركبتيه و يومئون للركوع و السجود إلا إذا كانوا في ظلمة آمنين من نظر بعضهم إلى بعض فيصلون قائمين صلاة المختار تارة و مع الإيماء أخرى على الأحوط.[4]
مسألهی عجیبی است و تقریبا محل ابتلا هم نیست. طبق نصوص و اقوال و فتوای فقهاء افرادی که عریان باشند، میتوانند نمازشان را جدا و منفردا بخوانند و میتوانند به جماعت بخوانند. مثلا ده نفر مسافر بود و گرفتار دزد شد و آنان را برهنه کردند. فتوا میگوید میتوانند نماز را به جماعت بخوانند. نصی داریم که بر اساس آن این حکم اعلام شده باشد.
وسائل، باب 51 از ابواب لباس مصلی، ح1، صحیحه عبد الله بن سنان:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْمٍ صَلَّوْا جَمَاعَةً وَ هُمْ عُرَاةٌ- قَالَ يَتَقَدَّمُهُمُ الْإِمَامُ بِرُكْبَتَيْهِ- وَ يُصَلِّي بِهِمْ جُلُوساً وَ هُوَ جَالِسٌ.[5]
امام وسط جماعت قرار گیرد و فقط دو زانویش جلوتر از مأمومین باشد.
جماعت الزام ندارد و بین فقهاء اختلاف نظری هم هست که این جماعت با بعضی از نصوصی که آمده است عریانها باید با فاصله نماز بخواند، تطبیق نمیکند. سیدنا الاستاد فرموده احوط این است که در این صورت نماز فرادا انجام شود و به صورت جماعت اتیان نشود. این فرمایش دقیق و متین و مطابق با احتیاط به نظر میرسد.
﴿ادْعُ إِلِى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ﴾[6]
این آیه برای همهی مردم است به طور عام و قدر متیقن آن اهل علم است. مبلغ و روحانی دین هر کجا مجادله شود و بحث علمی صورت گیرد باید به نحو احسن باشد و آن این گونه است که اگر توانش را دارید وارد شوید یا اگر طرف قابلیت ندارد و قبول نمیکند وارد نشوید. به علامه حلی گفته شد که جواب ابن تیمیه را بدهید فرمود اگر قبول میکرد و لجاجت نمیکرد جوابش را مینوشتم.
حکمت با توجه به تناسب حکم و موضوع یعنی با یک برخورد فرزانگی و تواضع و چهرهی باز و متبسم و با گوش دادن سؤال و اشکال طرف تا آخر. در فرهنگ طلبگی بیانی همراه با خشونت به ثبت نرسیده است و جواب نمیدهد.