درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
1402/02/17
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/شرائط لباس المصلي /حکم نماز با لباس شهرت و لباس جنس مخالف
بحث و تحقیق فرضی در بارهی جواز صلاة با لباس شهرت و لباس غیر جنس
اصل مسأله گفته شد و در متن ما هم آمده است که صلاة در آن دو گونه لباس حکمش از این قرار است که باید اجتناب شود.
و الأحوط ترك الصلاة فيهما و إن كان الأقوى عدم البطلان.[1]
شیخ کاشف الغطاء بزرگ، شیخ جعفر در کتاب کشف الغطاء، ص201 میفرماید: در صورت حرمت استفاده از لباس شهرت و لباس غیر جنس، نماز اگر در این گونه لباس اتیان شود باطل است و دلیل آن ملازمه بین حرمت شرط و بطلان صلاة است. اگر شرط، شرط عبادی باشد؛ یعنی جزئی از عبادات و ماهیت عبادت یا از ارکان باشد، اگر نهی به آن تعلق گیرد، بدون شک موجب فساد عبادت میشود. قاعدهی معروف این است که نهی در عبادت موجب فساد عبادت است؛ چون نهی مبغوضیت ایجاد میکند و عمل مبغوض صلاحیت برای مطلوبیت ندارد؛ اما اگر جزء واجبات اصلی نبود و جزء شرایطی بود که شرط کمال برای عبادت به حساب آید، مورد بحث است.
سیدنا الاستاد میفرماید: این مسأله به دو صورت است، صورت اول این است که مکلف ساتری دارد ولی با وجود ساتر شرعی لباس شهرت یا نسوان را استفاده میکند، در این صورت حکم به صحت صلاة یک حکم درستی است و اشکالی در صحت این صلاة در کار نیست؛ چون شرط ساتر که باید رعایت شود و شرط هم مباح باشد محقق است؛ اما در حین صلاة یک فعل حرامی مقارن شود، مثل این که فرد در حال صلاة نگاه به اجنبیه کند، به صحت صلاة صدمه نمیزند هر چند که اثم و گناه سر جای خودش محفوظ است. اگر ساتر همین لباس شهرت باشد، در این صورت مسأله مربوط میشود به مبنا که مبنا در این رابطه فرق میکند؛ مبنای مشهور این است که شرط محرم در حین صلاة اگر نهی به آن تعلق گرفته باشد، آن ممنوعیت و آن منع سرایت میکند به مشروط که خود صلاة است و من قبلا مبنایم این بود که منهی عنه بودن شرط موجب منهیعنه شدن مشروط میشود؛ ولی در دورهی جدید و پس از تبدیل رأی و نظر، بر این شدم که اگر شرط از شرط کمال بود، موجب بطلان صلاة نمیشود؛ برای این که صلاة به عنوان صرف الوجود و طبیعت صلاة مطلوب است و مکلف باید یک فرد از صلاة را اتیان کند و این لباس شهرتی که ستر شده است، تعلق گرفته به یک حصهی از طبیعت و این حصه ملاحظه میشود نسبت به خود طبیعت و جزء آن طبیعت است، و قتی جزء طبیعت شد انجام میشود و یک حرمتی که نسبت به ستر آمده اشکالی ایجاد نمیکند و خود مطلوب انجام شده است و در کنار آن یک حرمت هم انجام گرفته است.
این مسأله با لباس غصبی فرق میکند. غصب تعلق میگیرد به خود اجزای اصلی صلاة. غصب تعلق میگیرد به قیام و قعود و نهی تعلق میگیرد به جزء اصلی عبادت و موجب فساد عبادت میشود و جدا از شرط کمال است.
در بارهی این مسأله که سیدنا الاستاد فرموده اند معروف این است که شرط اگر مورد نهی قرار گرفت ساتر هم باشد موجب فساد مشروط میشود. سیدنا الاستاد که در بارهی عدم افساد شرط شرحی داده و طبیعت را شرح داده و حصهی از طبیعت را مورد امتثال اعلام کرده است، یک مطلبی است برخواسته از دقت عقلی و خارج از فهم عرف است. در فقه و ظهورات ما آن چیزی که متفاهم است و از ظهورات و از ظاهر بیان استفاده میشود را اخذ میکنیم و آن دقت های تحلیلی عقلی را به فقه راه نمیدهیم.
43 مسألة إذا لم يجد المصلي ساترا حتى ورق الأشجار و الحشيش فإن وجد الطين أو الوحل أو الماء الكدر أو حفرة ينج فيها و يتستر بها أو نحو ذلك مما يحصل به ستر العورة صلى صلاة المختار قائما مع الركوع و السجود و إن لم يجد ما يستر به العورة أصلا فإن أمن من الناظر بأن لم يكن هناك ناظر أصلا أو كان و كان أعمى أو في ظلمة أو علم بعدم نظره أصلا أو كان ممن لا يحرم نظره إليه كزوجته أو أمته فالأحوط تكرار الصلاة بأن يصلي صلاة المختار تارة و مومئا للركوع و السجود أخرى قائما و إن لم يأمن من الناظر المحترم صلى جالسا و ينحني للركوع و السجود بمقدار لا يبدو عورته و إن لم يمكن فيومئ برأسه و إلا فبعينيه و يجعل الانحناء أو الإيماء للسجود أزيد من الركوع و يرفع ما يسجد عليه و يضع جبهته عليه و في صورة القيام يجعل يده على قبله على الأحوط.[2]
سید برای ستر شرحی میدهد. این مواردی از ستر ترتیب دارد بر اساس این متن که مصلی اگر ساتری از پارچه و قماش نداشته باشد، از برگ درخت و گیاه استفاده کند و اگر آن هم نبود از گل و لای استفاده کند یا از آبی که کدر و تیره است و بدن نما نیست. مرحلهی سوم حفره و گودی است که ناظری بر مصلی دید نداشته باشد و داخل آن برود و نماز بخواند. به این موارد به ترتیب ستر صورت گیرد. در این صورت صلاة مختار انجام دهد. صلاة مختار در بارهی ستر صلاة با رکوع و سجود است. اگر این موارد نبود، ناظری نبود یا اعمی بود یا نظرش حرام نبود؛ مثل زوجه یا امه، در این صورت باید احتیاط کند هم صلاة مختار را انجام دهد و هم صلاة با اشاره به رکوع و سجود. هم صلاة مختار وجه دارد و هم صلاة معذور. صلاة مختار وجه دارد چون ناظر محترمی نیست. اگر از ناظر محترمی در امن نبود باید نماز را نشسته بخواند و در رکوع و سجود به اندازهی خم شود که عورتش کشف نشود و اگر ناظر محترم کنارش بود و با انحناء هم خطر رؤیت بود، با سرش اشاره کند و اگر با سر ممکن نبود با چشم اشاره کند. اشاره با چشم ربط به بیمار دارد نه مکشوف. اگر وظیفه اش قیام بود با دست خود قبل را مستور بدارد.
شیخان یعنی شیخ مفید و شیخ طوسی به ترتیب در کتاب مقنعه، ص216 و مبسوط، ج1، ص31 فرمایشی دارند که همان رأی مشهور اعلام میشود و آن این است که اگر ناظر محترم نبود صلاة را قائما و ایمائا اتیان کند و اگر بود جالسا اتیان کند.
محقق حلی در کتاب معتبر، ج2، ص104 میفرماید: شیخان این مطلب را فرموده اند و «هذا التأويل حسن معتمد يشهد به رواية ابن مسكان».[3] بعد میفرماید: دلیل این مطلب روایت عبد الله بن مسکان است. وسائل، باب 50 از ابواب لباس مصلی، حدیث شماره 3:
وَ عَنْهُ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الرَّجُلِ يَخْرُجُ عُرْيَاناً فَتُدْرِكُهُ الصَّلَاةُ- قَالَ يُصَلِّي عُرْيَاناً قَائِماً إِنْ لَمْ يَرَهُ أَحَدٌ- فَإِنْ رَآهُ أَحَدٌ صَلَّى جَالِساً.[4]
صحیحه علی بن جعفر، باب 50، حدیث 1:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَمْرَكِيِّ الْبُوفَكِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ قُطِعَ عَلَيْهِ- أَوْ غَرِقَ مَتَاعُهُ فَبَقِيَ عُرْيَاناً- وَ حَضَرَتِ الصَّلَاةُ كَيْفَ يُصَلِّي- قَالَ إِنْ أَصَابَ حَشِيشاً يَسْتُرُ بِهِ عَوْرَتَهُ- أَتَمَّ صَلَاتَهُ بِالرُّكُوعِ وَ السُّجُودِ- وَ إِنْ لَمْ يُصِبْ شَيْئاً يَسْتُرُ بِهِ عَوْرَتَهُ أَوْمَأَ وَ هُوَ قَائِمٌ.[5]
محقق حلی میفرماید: جمع بین این دو روایت این است که تخییر اعلام شود چون هر دو روایت تعارض دارند.
تحقیق این است که جمع دیگری هم امکان دارد؛ برای این که این دو روایت بیان شان از قبیل مجمل و مبین است. مجمل بر مبین حمل میشود همان طوری که مطلق بر مقید حمل میشود. بیان اولی فقط قائما گفته که مجمل است، ناظر وجود دارد یا نه؟ حدیث عبد الله بن مسکان بیان میکند که اگر ناظر محترم نبود قائما و اگر بود جالسا نماز بخواند. پس رأی مشهور درست به نظر میرسد و اشکالی در کار نخواهد بود.
اشکالی در بارهی سند روایت ابن مسکان است که عن بعض اصحابه گفته است. عن رجل و عن بعض و عن بعض اصحابه فرق دارد و عن بعض اصحابه یک امتیاز است و با دیگر مراسیل فرق دارد. امتیاز دوم این است که عبد الله بن مسکان از اصحاب اجماع است و مروی عنه اول او اعتبار دارد. امتیاز سوم این است که مشهور بخصوص شیخان بر اساس این روایت فتوا اعلام کرده اند. پس اعتبار این روایت در حد زیادی دیده میشود.