< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

1402/02/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: كتاب الصلاة/شرائط لباس المصلي /بررسی حکم تلبس به لباس شهرت و لباس جنس مخالف

 

حکم لباس شهرت و لباس جنس مخالف

در مسأله 42 حرمت لباس شهرت و حرمت لباس جنس مخالف که مرد متلبس شود به لباس زن و بر عکس عنوان شده است. سید طباطبائی می‌فرماید:

يحرم لبس لباس الشهرة‌بأن يلبس خلاف زيه من حيث جنس اللباس أو من حيث لونه أو من حيث وضعه و تفصيله و خياطته كأن يلبس العالم لباس الجندي أو بالعكس مثلا و كذا يحرم على الأحوط لبس الرجال ما يختص بالنساء و بالعكس و الأحوط ترك الصلاة فيهما و إن كان الأقوى عدم البطلان‌.[1]

سید طباطبائی لباس شهرت را حرام و لباس غیر جنس را علی الاحوط حرام اعلام می‌کند؛ اما سیدنا الاستاد کراهت اعلام کرده است.

دلیلی که مستند برای فتوای سید طباطبائی وجود دارد نصوص است و به آن اشاره شد. صاحب جواهر هم به قول مطلق حرمت لباس شهرت را در جواهر، ج8، ص118 اعلام کرده است. اما سیدنا الاستاد در کتاب مستند، ج12، ص387 به بعد می‌فرماید: نصوصی که در این رابطه آمده است اولا از لحاظ سند فقط یک روایت صحیحه داریم که همان روایت اول است و بقیه سندش ضعیف اند. از لحاظ دلالت دو معنا برای لباس شهرت اعلام شد؛ یکی این که خلاف زیّ لابس باشد و این معنا را صاحب عروه گفت و سیدنا الاستاد فرمود لباس شهرت لباسی است که باعث انگشت نمایی شود. صحیحه دلالت بر حرمت لباس شهرت دارد؛ چون تعبیر «یبغض الله» در آن آمده که ظهور در حرمت دارد؛ اما فرمودند که اصحاب به این حکم عمل نکرده اند و اگر نظر اصحاب بر این بود دیده می‌شد و از آنجا که اصحاب به این حکم عمل نکرده اند و یک نوع معرض عنهای فرعی است و معرض عنها از مفاد الزامی این روایت است. سندش هم درست است در نتیجه تلبس به آن مکروه است.

اما این که در باره‌ی اصل حکم کراهت باشد علی الظاهر درست به نظر می‌رسد؛ ولی گفتیم که این روایات به طور کل لحن اخلاقی دارد. لحن اخلاقی اولا خود استفاده از نصوص قواعد اصلی و فرعی دارد. قواعد اصلی آن همان اصالة الصدور، اصالة الظهور و اصالة الجهة است. قواعد دیگری هم دارد مثل فهم ظهورات، تناسب حکم و موضوع و شم الفقاهة (ذوق فقهی). موارد بحث‌های اخلاقی با فهم متشرعه و با فهم فقهائی عبارت است از دستوراتی که متعلق است به آداب و رسوم؛ مثل رنگ لباس، نحوه‌ی لباس و ... این‌ها مصلحت ملزمه در آن نیست هم از لحاظ متعارف شرع می‌دانیم که این‌ها مربوط به آداب و رسوم است و ثانیا در احکام وضعیه گاهی مصلحت و مفسده قابل درک است. لباس بلند نباشد، سیاه نباشد، بین رکبه و ساق باشد و ... کیفیت این‌ها معلوم است که مصلحت و مفسده ملزمه ندارد و مربوط به آداب و رسوم است. نصوصی که این گونه باشد اخلاقی است و در حد مستحب و مکروه خواهد بود. لذا نصوص مربوطه دال بر کراهت است.

اما این که مرد لباس زن را بر تن کند یا بر عکس، فرموده است علی الاحوط حرام است. در این رابطه هم نصوصی داریم و باید ببینیم که آیا از آن حرمت استفاد می‌شود یا نه؟

وسائل، باب 13 از ابواب احکام ملابس، حدیث 1 موثقه سماعة بن مهران:

الْحَسَنُ الطَّبْرِسِيُّ فِي مَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ أَوْ أَبِي الْحَسَنِ ع فِي الرَّجُلِ يَجُرُّ ثِيَابَهُ- قَالَ إِنِّي لَأَكْرَهُ أَنْ يَتَشَبَّهَ بِالنِّسَاءِ.[2]

سند این حدیث معتبر است و موثقه سماعه است. در باره‌ی مردی که لباسش بلند است و به زمین کشیده می‌شود سؤال شد حضرت فرمود برای من مکروه است که لباسش مشابه زن باشد.

وَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَزْجُرُ الرَّجُلَ أَنْ يَتَشَبَّهَ بِالنِّسَاءِ- وَ يَنْهَى الْمَرْأَةَ أَنْ تَتَشَبَّهَ بِالرِّجَالِ فِي لِبَاسِهَا.[3]

دلالت این حدیث واضح است اما سند آن مرسل است.

وَ عَنْهُ ع قَالَ: خَيْرُ شَبَابِكُمْ مَنْ تَشَبَّهَ بِكُهُولِكُمْ- وَ شَرُّ كُهُولِكُمْ مَنْ تَشَبَّهَ بِشَبَابِكُمْ.[4]

این روایت با اطلاقش یا با قرینه‌ی دو روایت قبلی شامل لباس غیر هم جنس می‌شود.

استدلالی که شده است در باره‌ی حرمت تشبه همین نصوص است. روایت اول که سندش معتبر است اکره دارد و دو روایت دیگر که سندش کامل نیست مؤید می‌شود. متن عروه حرمت علی الاحوط بود برای این که در روایت اول که سندش درست است اکره آمده که محتمل الوجهین باشد؛ یکی کراهت و دیگری تحریم لذا مستند می‌شود برای یحرم علی الاحوط.

سیدنا الاستاد در این رابطه می‌فرماید: روایت اول سندش درست است ولی دلالتش اکره است و محتمل الوجهین است. آنگاه می‌فرماید: به دو روایت دیگر استدلال شده: باب 87 از ابواب ما یکتسب به، حدیث شماره 1:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الْقَاسِمِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي قَتَادَةَ جَمِيعاً عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِي حَدِيثٍ لَعَنَ اللَّهُ الْمُحَلِّلَ وَ الْمُحَلَّلَ لَهُ- وَ مَنْ تَوَلَّى غَيْرَ مَوَالِيهِ- وَ مَنِ ادَّعَى نَسَباً لَا يُعْرَفُ- وَ الْمُتَشَبِّهِينَ مِنَ الرِّجَالِ بِالنِّسَاءِ- وَ الْمُتَشَبِّهَاتِ مِنَ النِّسَاءِ بِالرِّجَالِ- وَ مَنْ أَحْدَثَ حَدَثاً فِي الْإِسْلَامِ أَوْ آوَى مُحْدِثاً وَ مَنْ قَتَلَ غَيْرَ قَاتِلِهِ- أَوْ ضَرَبَ غَيْرَ ضَارِبِهِ.[5]

عمرو بن شمر توثیق خاص ندارد ولی عمرو بن شمر هم در سند کامل الزیارة آمده است و هم در سند تفسیر قمی که دو توثیق عام معادل یک توثیق خاص است. دلالت آن هم کامل است.

روایت شماره دو باب 87 از ابواب ما یکتسب به:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي الْعِلَلِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي الْجَوْزَاءِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُلْوَانَ عَنْ عَمْرِو بْنِ خَالِدٍ عَنْ زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ ع أَنَّهُ رَأَى رَجُلًا بِهِ تَأْنِيثٌ فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ ص- فَقَالَ لَهُ اخْرُجْ مِنْ مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ‌ ص- يَا مَنْ لَعَنَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص- ثُمَّ قَالَ عَلِيٌّ ع سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ- لَعَنَ اللَّهُ الْمُتَشَبِّهِينَ مِنَ الرِّجَالِ بِالنِّسَاءِ وَ الْمُتَشَبِّهَاتِ مِنَ النِّسَاءِ بِالرِّجَالِ.[6]

در این روایت تشبه در حقیقت یک تشبه خاصی است و آن عبارت است از تشبه زن به مرد و بر عکس از حیث تأنیث و تذکیر که مرد خود را زن نشان دهد و زن خود را مرد نشان دهد. این تشبه است؛ زیرا در این حدیث آمده است که فرد خنثی وارد مسجد شد و امام (ع) امر به اخراج کرد بعد گفته شد که این فرد تشبه به رجال کرده است باید بیرون برود و در ذیل آن متنی آمده که بر مصداق خاص تطبیق شده است.

سیدنا الاستاد می‌فرماید سند حدیث دوم ضعیف است لذا نمی‌تواند حدیث اول را که حدیث جابر است به تشبه خاص تقیید کند؛ لذا حدیث جابر محکم است ولی در این حدیث بیان طوری است که تشبه از روی قصد باشد یعنی قصد تشبه مرد به جنس زن و بر عکس باشد اما اگر از روی غرض عقلائی باشد و از روی قصد نباشد و مدت هم مدت کمی باشد اشکالی ندارد. مثلا اگر کسی کفش خانمش را بپوشد و چند قدمی راه برود این تشبه نیست. در آخر می‌فرماید بر اساس موثقه سماعه حکم کراهت است و حرمت ثابت نمی‌شود.

تحقیق این است که این روایت درست مثل همان دسته از روایاتی که در باره‌ی لباس شهرت گفته شد، از روایات اخلاقی است و تلبس به لباس زن حرمت و مفسده اش چه باشد؟ کسی که در داخل خانه اش لباس زنش را بپوشد مفسده دارد؟ یا بر عکس شود؟ مصحلت و مفسده‌ی در کار نیست و روایات هم مربوط به آداب و رسوم است و قراینی در این روایات وجود دارد یکی از قراین این است که شیخ طبرسی روایت سماعه را در بحث مکارم الاخلاق آورده است. مؤید دوم خیر شبابکم من تشبه بکهولکم است که نشان می‌دهد حد اقل اختصاص به تشبه به لباس نباشد بلکه یک آداب و رسوم است که رعایت شود قطعا رجحان دارد و عدم رعایتش مرجوح است و علی الظاهر مکروه باشد. مسلک این شد که در اجتهاد دسته بندی روایات وقتی صورت گیرد و روایات اخلاقی تشخیص داده شود، مطلب روشن می‌شود.

سؤال: در همین مورد و مورد قبلی اگر یک مفسده یا یک نقص برجسته‌ی اجتماعی دیده شود مثلا لباس شهرت و تفاخر یا تلبس به لباس غیر جنس یک نوع کار خلاف آداب و رسوم باشد، چه کار باید کرد؟ شیخ صدار یک مطلبی را در مورد عرف داشتند و آن این بود که عرف هر جامعه فرق می‌کند. خود عرف بالا و پایین دارد که یک زمان چیزی را خوب می‌بیند و زمان دیگر خیر. عرفی که مستقر باشد و برای مؤدای خودش بدون اختلاف و اشکال یک معنایی را تشخیص دهد، اعتبار دارد. محدوده‌ی اعتبارش این است که یک لفظی و عنوانی از سوی شرع آمده باشد و آن عرف آن را معنا کند، اعتبار دارد؛ اما مصحلت و مفسده‌ی احکام کار عرف نیست. کسی که بگوید عرف می‌گوید مصلحت دارد اشتباه است. عمل مصحلت شرعیه در نزد شارع دارد. اما اگر دیدیم یک افساد واقعی یا یک خدمت و کمک واقعی وجود داشت عرفی نیست واقعی است که کل عقلاء می‌بیند و در حقیقت درک واقع است. این گونه رفتار افساد است مثل گران فروشی و از طرف دیگر تعاون در جامعه حسن دارد عرف اعلام می‌کند این بیان مصحلت واقعی است که عرف درک کرده است، نه این که عرف آن تشخیص دهد و اعلام نماید.

در نتیجه در باره‌ی لباس شهرت و تلبس به لباس غیر جنس همان حکم مکروه و مرجوح بر اساس تحلیل نصوص درست به نظر می‌رسد؛ اما حکم حرمت شرعی برای آن اعلام شود قابل التزام نیست.

اگر فرض کردیم که تحریم برای آن دو مورد محقق شد، صلاة با آن باطل است یا نه؟ در ادامه خواهد آمد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo