درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
1402/02/09
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/شرائط لباس المصلي /مسائل جزئی پیرامون لباس مصلی
بحث در بارهی احکام لباس مصلی بود و رسیدیم به مسأله شماره 30:
سید طباطبائی یزدی میفرماید: مسألة لا بأس بعصابة الجروح و القروحو خرق الجبيرة و حفيظة المسلوس و المبطون إذا كانت من الحرير.[1]
اگر کسی برای جروح و قروح و جبیره و آن مقدار از حفاظی که برای ملسوس و مبطون نیاز است، از حریر استفاده کند اشکالی ندارد؛ برای اینکه قاعده کلی داریم و آن در کتاب وسائل، باب 14 از ابواب لباس مصلی، حدیث شماره دو، صحیحه حلبی آمده است:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ مُوسَى بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كُلُّ مَا لَا تَجُوزُ الصَّلَاةُ فِيهِ وَحْدَهُ فَلَا بَأْسَ بِالصَّلَاةِ فِيهِ- مِثْلُ التِّكَّةِ الْإِبْرِيسَمِ وَ الْقَلَنْسُوَةِ وَ الْخُفِّ- وَ الزُّنَّارِ يَكُونُ فِي السَّرَاوِيلِ وَ يُصَلَّى فِيهِ.[2]
منظور از مالاتجوز الصلاة فیه در این روایت ما لا تتم به الصلاة است.
سید طباطبائی یزدی در مسأله شماره 31 میفرماید: مسألة يجوز لبس الحرير لمن كان قملا على خلاف العادة لدفعه و الظاهر جواز الصلاة فيه حينئذ.[3]
اگر کسی قملی است که لباس عادی را ترک کند و برای فرار از اذیت و آزار قمّل لباس حریر بر تن کند، اشکالی ندارد.
این مطلب در بیان فقهاء هم آمده است. علامه حلی در کتاب تذکره، ج2، ص472 میفرماید: «یجوز الصلاة فی الحریر لقمل»[4] کسی که در معرض اذیت و آزار قمل باشد، استفاده از لباس حریر برای او جایز است و نماز خواندن در آن لباس اشکالی ندارد.
پیامبر (ص) گویا برای فردی که در جبهه بوده اجازه داده که به جهت قمّل لباس را عوض کند؛ چنانکه در کتاب وسائل، باب 12، حدیث 4، به آن اشاره شده و شیخ صدوق در کتاب فقیه ج1، ص82 این روایت را ذکر کرده است:
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: لَمْ يُطْلِقِ النَّبِيُّ ص لُبْسَ الْحَرِيرِ لِأَحَدٍ مِنَ الرِّجَالِ- إِلَّا لِعَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ كَانَ رَجُلًا قَمِلًا.[5]
گویا در طب آن روز لباس ابریشم ضد قمل بوده است.
صاحب جواهر در کتاب جواهر الکلام، ج12، ص116 همین روایت را با یک اضافه ذکر میکند و میفرماید: وجود قمل یا حکه (خارش بیش از حد متعارف) اگر حرجی باشد، بعید نیست که این حالت جزء مصادیق ضرورت هم باشد. بعد حدیث بالا را ذکر میفرماید.
سیدنا الاستاد در کتاب شرح عروه، ج12، ص373 این مسائل را که بحث میفرماید، در بارهی این روایت اشکال سندی دارد که این روایت سند ندارد و راوی آن عامی هم هست. آنگاه میفرماید اگر چه این روایت سند ندارد؛ ولی حکم درست است بر اساس قاعده نفی حرج که در صورت حرج انسان میتواند این کار را انجام دهد.
سیدالحکیم در کتاب مستمسک ج5، ص348 میفرماید: این روایت هر چند سندش عامی است؛ ولی مورد تسالم اصحاب است.
در بحث رجال داریم که اگر یک روایت مورد عمل مشهور قدما باشد، اشکالی در اعتبار آن دیده نمیشود و همین طور است اگر مورد اجماع باشد. نسبت به این روایت سیدالحکیم میفرماید مضمون آن مورد تسالم اصحاب است.
اگر این روایت از اعتبار برخوردار نباشد، قاعده نفی حرج کافی است. در بارهی قاعده نفی حرج و ضرر باید گفته شود که شخصی است، نه نوعی و برای هر کسی عارض شود موجب نفی حکم است.
سید طباطبائی یزدی در مسأله شماره 32 میفرماید: مسألة إذا صلى في الحرير جهلا أو نسيانافالأقوى عدم وجوب الإعادة و إن كان أحوط.[6]
جهل یا موضوعی باشد یا حکمی از روی قصور و فردی از روی چنین جهلی یا از روی نسیان در حریر نماز بخواند، اقوا عدم اعاده است و وجه آن حدیث لاتعاد است که در آن پنج مورد استثناء شده است و تخلف از روی جهل نسبت به لبس حریر از آن پنج مورد است.
محقق نائینی میفرماید در صورت جهل جایی برای حدیث لاتعاد نیست و سیدنا الاستاد و ظاهر نص بر این است که حدیث لاتعاد نفی اعاده میکند در صورتی که لبس حریر از روی جهل صورت گرفته باشد. رأی محقق نائینی برگرفته از یک دقت است که از ظاهر فراتر میباشد.