< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

1401/12/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/شرائط لباس المصلي /بحث و تحقیق پیرامون شروط لباس مصلی

 

بحث و تحقیق در باره‌ی شرایط لباس مصلی:

گفته شد که ذهب و حریر در لباس نساء اشکال ندارد؛ اما در حال صلاة گفته شده است که لباس حریر برای بانوان هم محل اشکال باشد.

صاحب جواهر در کتاب جواهر الکلام، ج8، ص119 می‌فرماید: اما تلبس نسوان به حریر در غیر صلاة مورد اجماع؛ بلکه مورد ضرورت است؛ اما در حال صلاة هم تلبس به لباس حریر نسبت به نسوان بر اساس نظر مشهور اشکال ندارد و این شهرت هم در حدی است که کاد ان یکون اجماعا.

تحریر محل بحث این است که استفاده بانوان از لباس حریر در غیر صلاة مورد اتفاق، بلکه مورد تسالم است؛ اما در حال صلاة مشهور این است که جایز است؛ ولی نظر مخالفی هم وجود دارد. شیخ صدوق در کتاب فقیه، ج1، ص171 نظر مخالف را بیان کرده است. صاحب حدائق او را در کتاب حدائق، ج7، ص95 متابعت کرده است. شیخ بهائی در کتاب حبل المتین، ص185 با رأی شیخ صدوق موافقت کرده است که لباس حریر نهی دارد و نهی آن اطلاق دارد در صلاة و غیر صلاة؛ اما استثناء برای بانوان در تلبس غیر صلاتی آمده است و در خارج از آن اطلاق تحریم محکّم است؛ لذا مراجعه کنیم به صحیحه محمد بن عبد الجبار در کتاب وسائل، باب یازده از ابواب لباس مصلی، حدیث شماره دو:

وَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي مُحَمَّدٍ ع أَسْأَلُهُ- هَلْ يُصَلَّى فِي قَلَنْسُوَةِ حَرِيرٍ مَحْضٍ أَوْ قَلَنْسُوَةِ دِيبَاجٍ- فَكَتَبَ ع لَا تَحِلُّ الصَّلَاةُ فِي حَرِيرٍ مَحْضٍ.[1]

این اطلاق محکّم است و علاوه بر این اطلاق، نصوص دیگری هم داریم که دلالت دارند بر عدم جواز؛ از جمله حدیث شماره پنج باب سیزده که صحیحه زراره است:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَبَّاسِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَنْهَى عَنْ لِبَاسِ الْحَرِيرِ لِلرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ- إِلَّا مَا كَانَ مِنْ حَرِيرٍ مَخْلُوطٍ بِخَزٍّ لَحْمَتُهُ أَوْ سَدَاهُ خَزٌّ- أَوْ كَتَّانٌ أَوْ قُطْنٌ وَ إِنَّمَا يُكْرَهُ الْحَرِيرُ الْمَحْضُ لِلرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ.[2]

صاحب جواهر سند این حدیث را صحیح اعلام کرده است و سیدنا فرموده موسی بن بکر توثیق خاص ندارد و سند صحیح نیست.

تحقیق این است که موسی بن بکر از مروی عنه مشایخ ثلاث است و صفوان از او در کتاب وافی روایت نقل می‌کند که نقل ایشان توثیق است و در سند تفسیر علی بن ابراهیم قمی آمده است که از خود سیدنا الاستاد یاد گرفته ایم که راویانی که در سند تفسیر قمی باشد موثق اند.

در خود این حدیث تصریح شده است که ینهی عن لباس الحریر للرجال و النساء.

باب 16، حدیث شماره شش:

وَ فِي الْخِصَالِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ الْقَطَّانِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْعَسْكَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زَكَرِيَّا الْبَصْرِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَارَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ لَيْسَ عَلَى النِّسَاءِ أَذَانٌ إِلَى أَنْ قَالَ- وَ يَجُوزُ لِلْمَرْأَةِ لُبْسُ الدِّيبَاجِ- وَ الْحَرِيرِ فِي غَيْرِ صَلَاةٍ وَ إِحْرَامٍ- وَ حُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الرِّجَالِ إِلَّا فِي الْجِهَادِ- وَ يَجُوزُ أَنْ تَتَخَتَّمَ بِالذَّهَبِ وَ تُصَلِّيَ فِيهِ- وَ حُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الرِّجَالِ إِلَّا فِي الْجِهَادِ.[3]

علاوه بر این که قاعده فقهی داریم که می‌گوید: «كل ثوب يجوز للرجال فيه الصلاة يجوز فيه الإحرام».[4] طبق این قاعده نصوصی داریم؛ از جمله مرسله ابن بکیر که از اصحاب اجماع است و مروی عنه آنان اعتبار دارد و لو مرسل باشد. در مرسله ابن بکیر آمده که در حال احرام نباید نسوان از لباس حریر استفاده کند، بر اساس قاعده ملازمه بین صلاة و احرام، نتیجه این می‌شود که نساء نباید از لباس حریر استفاده کند.

این ادله، ادله قول غیر مشهور بود. در برابر آن مشهور قریب به اجماع از جمله علامه حلی در کتاب تذکره، ج2، ص471 می‌فرماید: برای نسوان لباس حریر جایز است اجماعا و صلاة در آن هم درست است، فقط شیخ صدوق منع کرده است که منع او قابل التزام نیست.

شیهد در کتاب ذکری ج3، ص144 می‌فرماید: این مطلب که نسوان در صلاة هم می‌توانند از لباس حریر استفاده کنند مورد فتوای اصحاب است و فتوای اصحاب بر آن است. این چیزی است شبیه اجماع.

سیدنا الاستاد هم در باره‌ی دلالت روایات دال بر عدم جواز، نقدی دارد و در سند هم اشکالی دارد. در نهایت سیدنا در کتاب شرح عروه، ج12، ص345 به بعد می‌فرماید: مستند جواز سیره‌ی متشرعه است. بدون شک یک سیره‌ی محققه‌ی است در نزد متشرعه که بانوان در حال صلاة از لباس حریر استفاده کرده اند بدون شک و این سیره مورد ردع هم قرار نگرفته است.

تحقیق این است که بعکس ذاک استعملوه فانتبه. شهرت عظیمه است؛ اما پس از تحقیق حکمی که برای جواز صادر شده است، دلیلش فقط سیره و استحسان است که می‌گوید مسأله‌ی استفاده از لباس حریر برای نسوان در حال صلاة نیازی به بیان نداشته و بیان نشده است و در باره‌ی رجال که نیاز بوده، بیان شده است، این استحسان است. در برابر این قول مشهور، قول غیر مشهور، هم نصوص دارد و هم قاعده ملازمه را دارد، متأسفانه قول مشهور یک روایت هم ندارد. رأی غیر مشهور سه روایت و قاعده دارد. تنها شیخ صدوق نیست و صاحب حدائق و شیخ بهائی هم قائل به آن است؛ بنابراین اگر ما باشیم و مستند حکم در بحث فقهی، آن حکمی که مستند فقهی دارد، این حکم غیر مشهور است. قول مشهور مستند ندارد. ما نمی‌توانیم بر اساس استحسان مستند اعلام کنیم. سیره متشرعه باید بین مؤمنین و مؤمنات باشد و سیره‌ی بین مؤمنات سیره متشرعه به معنای کلمه نیست. پس اصل سیره ترک دارد.

اشکال: ممکن است عسر و حرج باشد و ممکن است خرافات باشد.

جواب از عسر و حرج: حرجی نیست در حال صلاة یک لباسی که داشته باشی حرجی نیست.

اما خرافات نیست برای این که بانوان از حریر استفاده کنند در جای دیگر و در حال نماز که استفاده و نمایش و زیبا نمایی نیست، پس نه خرافات است و نه عسر و حرج و خلاف مشهور، اگر مشهور با این شدت و حدت که صاحب جواهر مشهور فرموده تکاد ان تبلغ حد الاجماع، اگر این نبود فتوا اعلام می‌شد و الآن می‌گوییم احوط این است. در این صورت مخالفت با مشهور نیست و احوط در دین است و خوف و هراسی نداریم.

قال الامام المهدی (ع): «فَإِنَّا نُحِيطُ عِلْماً بِأَنْبَائِكُمْ‌ وَ لَا يَعْزُبُ عَنَّا شَيْ‌ءٌ مِنْ أَخْبَارِكُمْ- ...‌ إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ».[5]

ما به اخبار و گزارش های شما احاطه داریم و چیز کوچکی هم از ما مخفی نیست. ما در باره‌ی مراعات شما سهل انگاری نمی‌کنیم و شما را همیشه مورد عنایت داریم و از یاد شما غافل نیستیم شما را فراموش نمی‌کنیم.

در بین فقهای اخیر کسی که بیشترین تشرف را داشته است سید بحر العلوم است. ایشان در زمان شرفای مکه، به مکه رفت و دیر رسید، ایام حج گذشت. آن وقت مسافرت با استر و الاغ بود، برگشتن مشکل بود؛ لذا آنجا ماند تا سال آینده مراسم حج فرا برسد. او درس می‌گفت و مقدار حد طواف را هم خط کشی کرد. سید بحر العلوم خادمی داشت و هزینه و خرج تمام شد. خادمش می‌گوید ایشان مشغول درس و بحث بود که یک روزی یک سید جوانی وارد شد، سید بحر العلوم خود را گم کرد و دست و پاچه شد، دو زانو در جلوی او نشسته و تعابیری مثل سیدی و مولای می‌گوید. بعد از مراسم آن آقا رفت و سید بحر العلوم کفش او را جفت کرد. بعد از رفتن او ما جرئت نداشتیم که از سید بحر العلوم سؤال کنیم. سید حواله‌ی داد و فرمود در بازار صرافان مغازه حاج حسن برو و این حواله را بده. این خادم آنجا رفت و حواله را نقد کرد و آورد. پس از آن این خادم در فکر فرو رفت که این آقا چه کسی بود؟ به خاطر هیمنه سید بحر العلوم، جرئت نداشت که از خود او سؤال کند؛ لذا گفت باید بروم از حاج حسن سؤال کنم. رفت بین صفا و مروه دید که بازار و حاج حسنی نیست و صرافی را سؤال کرد گفتند صرافی کجا بود. این یک عنایت، بصیرت و کشفی بود که برای سید بحر العلوم صورت گرفت.

ریشه‌ی قلب جهان بسته به موی مهدی جان عشاق فدای گل روی مهدی

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo