درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
1401/12/15
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/شرائط لباس المصلي /بحث و تحقیق پیرامون شروط لباس مصلی
بحث و تحقیق در بارهی شروط لباس مصلی:
رسیدیم به شرط پنجم و ششم که لباس ذهبی و لباس حریری بود. در این بحث چند نکته را به ذهن بسپاریم و آن این است که بحث در بارهی تحریم لباس مذهب و لایؤکل فرق میکند و بدنهی بحث فرق دارد. در بارهی حریر و ذهب چند مسأله داریم: جواز لبس و عدم جواز آن، جواز در صلاة و عدم آن، ادله تحریم لبس و حرمت تزیین. این نکتههای اصلی و مستندات ما در این رابطه بود؛ لذا اگر فرعی را برخوردید که مالا تتم به الصلاة است باز ادله تحریم شامل آن میشود؛ چون حرمت متعلق به لبس است، نه متعلق به ستر. اگر برخوردید به مواردی که لبس نیست، ولی استفاده از ذهب است؛ مثل دندان طلا که دو صورت دارد: یک صورت این است که در دندان آسیاب است و در داخل دهن است و برای مخاطب قابل رؤیت نیست، این گونه استفاده اشکال ندارد؛ چون نه تلبس است و نه تزیین و اگر در قسمت جلوی دهان باشد که با صحبت با دیگران آن طلا دیده شود، حرام است بر اساس قول به حرمت تزیین که گفتیم احوط و اجماع و نصوص بر حرمت تزیین دلالت دارد و تحقیق سیدنا الاستاد در بارهی عدم حرمت تزیین برگرفته از دقت است و در فقه دقت را راهی نیست.
اما برای خانمها و آقایان مسأله فرق دارد.
آن مواردی که گفتیم استفاده از ذهب است ولی مرئی نیست این هم اشکال دارد نه از جهت تزیین؛ بلکه از جهت حرمت تلبس.
در بارهی نساء استفاده از طلا و حریر در لباس بدون اشکال است و مورد اجماع کافهی علماء میباشد؛ اما در بارهی صلاة بانوان مشهور بلکه قریب به اجماع این است که برای بانوان در صلاة هم اشکال ندارد. یک رأی مخالف داریم و آن رأی منسوب است به شیخ صدوق (ره) که ایشان فرموده اند در حال صلاة برای بانوان استفاده از لباس ذهبی خالی از اشکال نیست.
25 مسألة لا بأس بافتراش الذهبو يشكل التدثر به.[1]
افتراش به ذهب اشکالی ندارد؛ یعنی جایی پیدا شود که فرش زربافت باشد. لحمه باشد (نخ های عرضی) یا نخ های دیگر. برای این که نه تلبس است که مورد نهی باشد و نه تزیین جسمی فرد است. ممکن است زینت باشد ولی زینت خانه و اطاق است. فرق است بین زینت متعلق به خود فرد و زینت متعلق به اطاق.
تدثر و دثار یا به معنای لحاف و پتو است ﴿يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ﴾[2] ای کسی که خود را در یک لباس پوشاندهای. این لباس یا مثل لحاف است که مستقیما مورد تلبس قرار میگیرد و انسان در حال خواب آن را بر خود میکشد. یا مثل ملافه است که روی پتو قرار میگیرد. اگر روی پتو باشد و اضافی باشد و صدق تلبس نکند، اشکال ندارد و اگر صدق تلبس کند اشکال دارد.
در این مورد، تشخیص فقیه تمام معیار نیست و هر چه را خود مکلف تشخیص دهد، تلبس صدق میکند یا نه؟ کافی است. در صورت شک قاعده برائت و اصل عدم تحقق حرمت است. اما احتیاطی که ما داریم اجتناب از هر چیزی است که شبهه است. خود اجتناب از شبهات در هر موردی که زندگی آدم با آن رو به رو شود، هم به درد دین میخورد و هم به درد دنیا.
اجتناب از شبهه اگر برای همه یک فرهنگ شود زندگی رونق میگیرد، اقتصاد رونق میگیرد. اجتناب از شبهات در معاملات، مسائل زندگی و ... اگر میلیون ها جمعیت برای خرید چوب بروند، چوب طلا میشود و امروزه مردم زیادی برای خرید دلار میرود، معلوم است که دلار بالا میرود. این کار شبهه ناک است و اجتناب از شبهه کار ساز است.
تزیینی که تفاخر باشد خودش یک ضربهی اقتصادی است.
فقه کاری میکند که اساس دین یعنی یک جامعه که به طور دینی اداره شود و عدالت و اخلاق محقق شود، ریشه اش فقه است و فقه باید رونق کامل داشته باشد.
و لا بأس به للنساء بل تجوز صلاتهن فيه أيضا على الأقوى بل و كذا الخنثى المشكل و كذا لا بأس بالممتزج بغيره من قطن أو غيره مما يخرجه عن صدق الخلوص و المحوضة و كذا لا بأس بالكف به و إن زاد على أربع أصابع و إن كان الأحوط ترك ما زاد عليها و لا بأس بالمحمول منه أيضا و إن كان مما تتم فيه الصلاة.[3]
برای زنان استفاده از حریر اشکالی ندارد. فقهاء مطلب را در حد تسالم اعلام می کنند. قبلا اشاره شد که محقق حلی فرمودند لبس حریر برای بانوان بدون اشکال است عند علماء الاسلام و علامه حلی هم این مطلب را در تذکره، ج2، ص171 بیان فرمودند. در بارهی صلاة با حریر هم فرمود اشکالی ندارد مگر این که از سوی شیخ صدوق مخالفتی آمده است.
نصوص:
وسائل، باب 16 از ابواب لباس مصلی، 2، صحیحه ابو بصیر:
وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ عَنْ لَيْثٍ الْمُرَادِيِّ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَسَا أُسَامَةَ بْنَ زَيْدٍ حُلَّةَ حَرِيرٍ- فَخَرَجَ فِيهَا فَقَالَ مَهْلًا يَا أُسَامَةُ- إِنَّمَا يَلْبَسُهَا مَنْ لَا خَلَاقَ لَهُ فَاقْسِمْهَا بَيْنَ نِسَائِكَ.[4]
اسامه لباس حریر بر تن کرده بود و پیامبر (ص) فرمود آن را از تنت بیرون کن.
مرسله ابن بکیر:
وَ بِالْإِسْنَادِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: النِّسَاءُ يَلْبَسْنَ الْحَرِيرَ وَ الدِّيبَاجَ إِلَّا فِي الْإِحْرَامِ.[5]
حدیث شماره شش:
وَ فِي الْخِصَالِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ الْقَطَّانِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْعَسْكَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زَكَرِيَّا الْبَصْرِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَارَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ لَيْسَ عَلَى النِّسَاءِ أَذَانٌ إِلَى أَنْ قَالَ- وَ يَجُوزُ لِلْمَرْأَةِ لُبْسُ الدِّيبَاجِ- وَ الْحَرِيرِ فِي غَيْرِ صَلَاةٍ وَ إِحْرَامٍ- وَ حُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الرِّجَالِ إِلَّا فِي الْجِهَادِ- وَ يَجُوزُ أَنْ تَتَخَتَّمَ بِالذَّهَبِ وَ تُصَلِّيَ فِيهِ- وَ حُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الرِّجَالِ إِلَّا فِي الْجِهَادِ.[6]
شیخ صدوق در روایت شماره هفت میفرماید:
قَالَ الصَّدُوقُ قَدْ وَرَدَتِ الْأَخْبَارُ بِجَوَازِ لُبْسِ النِّسَاءِ الْحَرِيرَ- وَ لَمْ تَرِدْ بِجَوَازِ صَلَاتِهِنَّ فِيهِ.[7]
حتی شیخ صدوق میتواند اضافه کند چون خودش نقل کرده است فی غیر صلاة که در روایت شماره شش آمده و این فی غیر صلاة به قرینه روایت شماره هفت احتمال دارد کلام خود صدوق باشد.
فرمایش صدوق اولا در کتاب فقیه، ج1، ص171 هم آمده است و این فرمایش قابل التزام نیست. سیدنا الاستاد میفرماید اولا کلام شیخ صدوق مربوط است به بیان سائل است نه به بیان امام. ثانیا این عدم ورود روایت به طور صریح دلیل بر عدم جواز نمیشود؛ چون که ادله عدم جواز شامل نساء نخواهد شد. ادله عدم جواز اختصاص دارد به صلاة رجال. دلیلی از نصوص بر نهی نیامده است تا بگوییم جایز نیست؛ اما جواز طبق قاعده و اصل است.