درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
1401/12/13
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/شرائط لباس المصلي /شرط پنجم: طلا باف نبودن لباس مردان
بحث و تحقیق در بارهی مسأله شماره بیست:
الخامس أن لا يكون من الذهب للرجالو لا يجوز لبسه لهم في غير الصلاة أيضا و لا فرق بين أن يكون خالصا أو ممزوجا.[1]
لبس ذهب برای مردان اجماعا جایز نیست و در این رابطه اختلافی بین فقهاء دیده نمیشود. نصوصی هم در این رابطه داریم.
در عدم جواز فرق نمیکند خالص باشد یا ممزوج. فتوایی که در متن آمده، مربوط است به ممزوجی که در عرف صدق کند که این ذهب است و اگر اغلب با فلز دیگری باشد که در عرف ذهب حل بشود، در آن صورت ممزوج اشکال ندارد. اگر شک به وجود بیاید که آیا این مورد صدق ذهب میکند یا نه؟ طبق قاعده برائت جاری میشود؛ ولی تحقیق این است که این موارد از موارد برائت نیست زیرا موضوعی که با فحص قابل تحقیق باشد، جایی برای برائت نیست؛ علاوه بر این که اصول عمدتا در مورد احکام است یا در مورد موضوعاتی است که ربطش با احکام شرعا اعلام شده باشد. اگر یک موضوع دارای واقعیتی است و شک میکنیم که این موضوع الآن به چه صورت است؟ جریان برائت خالی از اشکال نخواهد بود. بنابراین در این مورد، طبق قاعده به خبره باید مراجعه کرد، اهل خبره هر نظری که در بارهی امتزاج دهند معتبر است به شرط این که اولا خبرویت داشته باشند. دوم این که مورد اتهام نباشند و وثاقت داشته باشند؛ اما عدالت و ایمان شرط نیست.
بنابراین، در صورتی که شک در ذهبیت داشته باشیم و جا برای اصل نباشد، قاعده احتیاط و اشتغال است.
بل الأقوى اجتناب الملحم به و المذهب بالتمويه و الطلي إذا صدق عليه لبس الذهب.[2]
اگر صدق ذهب کند درست است و اگر نکند لبس اشکال ندارد. تمویه لایهی نازکی از طلا باشد. طلی آب طلا است.
و لا فرق بين ما تتم فيه الصلاة و ما لا تتم كالخاتم و الزر و نحوهما نعم لا بأس بالمحمول منه مسكوكا أو غيره كما لا بأس بشد الأسنان به بل الأقوى أنه لا بأس بالصلاة فيما جاز فعله فيه من السلاح كالسيف و الخنجر و نحوهما و إن أطلق عليهما اسم اللبس لكن الأحوط اجتنابه.[3]
تتم الصلاة با ذهب چنین چیزی واقعیت ندارد؛ ولی سید از باب احتمال ضعیفی مطرح کرده است.
زر چیزی جهت زینت مثل سکهی یا گلی از طلا باف است که برای زیبایی در لباس الصاق شود.
سیدنا الاستاد نقدی دارد و آن این است که در بارهی خاتم نصوصی داریم که بیان میکنند خاتم ذهب برای مردان جایز نیست و لبس صدق میکند و برای زنان و صبیان اشکالی ندارد؛ اما ازرار در حقیقت که به لباس پیوند زده میشود و جزء لباس نیست و از مدلول نصوص خارج است، بر مبطلیت آن دلیل نداریم و فقدان دلیل کافی است برای این که بگوییم بودن ازرار در لباس اشکالی ندارد و احوط برای مردان اجتناب است.
محمول جدای از لباس است مثلا در جیب گذاشته شده است.
در نصوص دلیلی دال بر عدم جواز حمل ذهب در حال صلاة نداریم، ما در حرمت و مبطلیت نیاز به دلیل داریم و دلیل فقط در مورد ما یلبس آمده است نه در مورد ما یحمل. ثانیا سیره وجود دارد که عقلا و مسلمین ذهب و فضه را با خود حمل میکردند و با آن معاملات انجام میداند. در سابق نقود ذهب و فضه بوده است که در حال صلاة و غیر صلاة و زمان حضور و غیبت حمل میشده است. این سیره دلیل بر جواز حمل ذهب در حال عادی و حال صلاة است.
یک وقت با سیم طلایی دندان را سیم پیچی میکنند، این کار اشکال ندارد؛ بلکه سیدنا میفرماید پوشش طلایی دندان هم اشکال ندارد هر چند که حمل حساب نمیشود ولی مصداق لبس نیست و دلیل حرمت شامل آن نمیشود. اصل اباحه هم جای خودش را دارد هر چند از سیره اگر استفاده شود قابل التزام نخواهد بود؛ برای این که سیره متشرعه مستقر نیست و سیره حادثه است؛ اما دلیلی بر حرمت نداریم، پس مانعی ندارد نه نصا و نه فتوا.
بلکه نماز در شمشیر و خنجر طلایی جایز است، هر چند لبس صدق کند و دلیلی از سیره و اجماع بر منع نداریم؛ اما احوط اجتناب است در صورت صدق لبس. وجه احوط این است که این امور در حال ضرورت جایز است، نه در حال اختیار.
و أما النساء فلا إشكال في جواز لبسهن و صلاتهن فيه و أما الصبي المميز فلا يحرم عليه لبسه و لكن الأحوط له عدم الصلاة فيه.[4]
برای زنان پوشیدن لباس ذهبی اشکالی ندارد و نماز در آن هم اشکالی ندارد. صبی ممیز هم همین گونه است.
نصوص:
وسائل، باب سی از ابواب لباس مصلی، حدیث شماره یک:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ غَالِبِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ رَوْحِ بْنِ عَبْدِ الرَّحِيمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع لَا تَخَتَّمْ بِالذَّهَبِ فَإِنَّهُ زِينَتُكَ فِي الْآخِرَةِ.[5]
روح بن عبدالرحیم را شیخ نجاشی توثیق کرده است.
موثقه عمار، حدیث شماره چهار همین باب:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: لَا يَلْبَسُ الرَّجُلُ الذَّهَبَ وَ لَا يُصَلِّي فِيهِ- لِأَنَّهُ مِنْ لِبَاسِ أَهْلِ الْجَنَّةِ.[6]
صححیه علی بن جعفر:
وَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ هَلْ يَصْلُحُ لَهُ الْخَاتَمُ الذَّهَبُ قَالَ لَا.[7]
علاوه بر آن روایت دیگری داریم:
وَ فِي الْخِصَالِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ الْقَطَّانِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْعَسْكَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زَكَرِيَّا الْبَصْرِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَارَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ لَيْسَ عَلَى النِّسَاءِ أَذَانٌ إِلَى أَنْ قَالَ- وَ يَجُوزُ لِلْمَرْأَةِ لُبْسُ الدِّيبَاجِ- وَ الْحَرِيرِ فِي غَيْرِ صَلَاةٍ وَ إِحْرَامٍ- وَ حُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الرِّجَالِ إِلَّا فِي الْجِهَادِ- وَ يَجُوزُ أَنْ تَتَخَتَّمَ بِالذَّهَبِ وَ تُصَلِّيَ فِيهِ- وَ حُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الرِّجَالِ إِلَّا فِي الْجِهَادِ.[8]
در این روایت هم تحریم برای رجال است و هم تجویز برای نساء.
برای صبی که لبس ذهب جایز است دلیلش روایات ذیل اند:
باب 63 از ابواب احکام ملابس:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الذَّهَبِ يُحَلَّى بِهِ الصِّبْيَانُ فَقَالَ كَانَ عَلِيٌّ ع- يُحَلِّي وُلْدَهُ وَ نِسَاءَهُ بِالذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ.[9]
وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ جَمِيعاً عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الذَّهَبِ يُحَلَّى بِهِ الصِّبْيَانُ فَقَالَ إِنْ كَانَ أَبِي لَيُحَلِّي وُلْدَهُ وَ نِسَاءَهُ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ فَلَا بَأْسَ بِهِ. [10]