< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

1401/11/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/شرائط لباس المصلي / مستثنیات لباس مصلی

 

بحث و تحقیق در باره‌ی لباس مصلی:

گفته شد که قواعدی داریم از جمله عدم جواز صلاة در لباسی که متضمن اجزاء میته‌ی یا محرم الاکل باشد. این قاعده عقلی نیست و لذا مستثنیاتی دارد؛ یکی خز بود و مورد دیگر سنجاب، فنک و حواصل است. در مورد سنجاب اشاره‌ی به عمل آمد.

سنجاب یک حیوانی است که کوچک تر از روباه که روی درخت‌ها زندگی می‌کند و علف خوار است و دم پرپشتی دارد.

سمور یک نوعی از روباه یا کوجک تر از آن است.

قاقم یک حیوانی است بزرگ تر از موش در حدی که گفته می‌شود گاهی موش را می‌خورد.

فنک حیوانی است از جنس روباه یا در لغت گربه‌ی صحرائی.

حواصل جمع حوصل است به معنای پرنده‌ی گوشت خواری که در اصطلاح عامیانه به آن لاشخور و در اصطلاح شاعرانه به آن کرکس گفته می‌شود.

و أما السمور و القاقم و الفنك و الحواصل فلا يجوز الصلاة في أجزائها على الأقوى‌.[1]

در این چهار مورد سید می‌فرماید: اقوا عدم جواز صلاة است.

یک قاعده کلی یا یک توضیح کلی یادآور شوم و آن این است که این موارد مصداق عملی ندارد؛ یعنی در عصری که ما زندگی می‌کنیم از پوست و وبر این حیوانات دیده نمی‌شود که استفاده به عمل بیاید و در بازار از خرید و فروش جلود آن خبری نیست؛ مثل مسلک اشاعره منقضی شده و فقط اسمش باقی مانده است. این حیوانات در قدیم مورد خرید و فروش بوده و الآن زمینه ندارد و بحث ما به تأسی از سلف صالح و رعایت متن عروه است.

در مورد این چهار قلاده که گفته شد، قاعده‌ی کلی یا یک کلیاتی در بیان فقهاء آمده است که از آن استفاده کنیم و آن این است که هر حیوان محرم الاکل لا تجوز الصلاة فی اجزائه. این چهار تا محرم الاکل اند و تحت پوشش این قاعده کلی قرار می‌گیرد. از سوی دیگر گفته می‌شود که مشهور بلکه اجماع بر این است که صلاة در اجزاء این چهار تا جایز نیست.

محقق حلی در کتاب معتبر، ج2، ص86 می‌فرماید: فتوای اصحاب بر این است که در محرم الاکل به غیر از وبر خز و سنجاب مورد دیگری جایز نیست که در صلاة به عنوان لباس مصلی یا جزء آن باشد. فتوای اصحاب اختصاص به استثنای وبر خز و سنجاب دارد.

عموم ما همان موثقه ابن بکیر است که محرم الاکل در صوف و وبر و دیگر اجزاء آن، نماز جایز نیست.

علاوه بر آن، در کتاب مفاتیح الشرایع اجماعی بر این مسأله اعلام شده است.

نصوص و روایاتی که در کتاب وسائل، باب سه و چهار و پنج و هفت آمده احیانا جواز صلاة در جلد فنک و حتی سمور را اعلام می‌کنند و این روایات طبق فرمایش شیخ صدرا کلیاتش راهگشای بحث است. در باره‌ی کلیات گفته شده بسیط الحقیقة کل الاشیاء ولیس بشیء منها از دید شیخ صدرا این است که بسیط الحقیقة کل الأشیاء در اعتبارات کلیات است؛ یعنی کل افراد و لیس بشیء منها یعنی کلی عین فرد نیست و کل فرد، کل الاشیاء است و حقیقتا مصداق نیست و مفهوم با مصداق فرق دارد که مفهوما کل است و مصداقا جداست.

در باره‌ی کلیات یکی قاعده‌ی محرم الاکل شد. دیگری استثناء بود که باید قطعی باشد و فقط در قدر متیقن اخذ می‌شود. بعد گفته شد که مواردی که موضوع عملی ندارد گفته می‌شود بحث ثمره عملی ندارد. در باره‌ی روایاتی که آمده است محققین مثل سیدنا الاستاد تا شهید در باره‌ی روایات بحث مفصلی کرده اند.

در باره‌ی نصوص قسمتی از آن حالت تقیه‌ی دارد و قسمتی تعارض دارد و قسمتی که باقی می‌ماند شهید در کتاب دروس بحث لباس مصلی و اجزاء متیه می‌فرماید: روایات جواز متروک است و از حد اعراض بالا تر است. اعراض با متروکه یک طبقه فرق دارد. اعراض این است که روایات ترک نشده و فقهاء از آن بحث می‌کنند؛ ولی به آن اعتماد نمی‌کنند. متروکه این است که کل آن روایات، از آن بحث نمی‌شود.

شهید می‌فرماید: روایت جواز دال بر جواز نماز در جلود این چهار حیوان متروکه است.

سیدنا الاستاد متمماتی دارد در تفصیل که خود سمور شبیه گربه است و از این جهت محرم الاکل است و به تسالم اصحاب استفاده از آن جایز نیست. حواصل جزء سباع به حساب می‌آید و یک نوع درنده و گوشت خوار است. قاعده در مورد سباع این است که در جلود و وبر آن نباید نماز خوانده شود هر چند که استفاده از آن برای کارهای دیگر، در صورت تذکیه جایز است.

از باب مثال در مورد سمور صحیحه ابن راشد و سعد بن سعد تصریح دارد که صلاة در جلد آن جایز نیست.

پس از اعراض که سیدنا می‌فرماید: اگر بگوییم این نصوص معرض عنها است وجهی دارد علی المشهور؛ ولی خودش می‌فرماید ما برای اعراض مشهور اعتبار قائل نیستیم و بر اساس نصوص ممکن است جواز صلاة اعلام شود؛ ولی در فتوا می‌فرماید: ترک احتیاط شایسته نیست؛ چون جزء محرم الاکل است و استثناء قطعا ثابت نیست.

اگر دو دسته از روایت بود و عمل مشهور مثلا مطابق با روایات دسته‌ی اول بود، لازم نیست که روایات دسته‌ی دوم در جایی معرض عنها ذکر شده باشد و خود تان می‌توانید آن را معرض عنها اعلام کنید؛ یعنی اگر یک دسته‌ برخلاف مشهور باشد، معرض عنها است و جاهایی که اگر اتفاق بیافتد که اجماعی بر خلافش باشد، آنجا به تعبیر شهید اول متروک است.

پس آنچه در متن عروه آمده، درست است و اقوا عدم جواز است. اگر فتوای شیخ صدوق نمی‌بود، اجماع محقق اعلام می‌کردیم. شیخ صدوق یک نگاه عمیق به نصوص دارد و فتوای بر جواز داده است که توجیهش اعلام رخصت است. در برابر او شیخ طوسی در کتاب مبسوط، ج1، ص125 اعلام می‌فرماید مقتضای اصل منع است نه جواز. طبیعتا بر اساس مشهور و ادعای اجماع و کلیات و احتیاط در دین؛ یعنی احتیاط در عبادت، عبادت باید به صورتی انجام گیرد که یقین به صحت آن بر اساس ظواهر شرع حاصل شود.

پس احکام این موارد همان است که در متن عروه آمده است و مانع نصوص بود که گفتیم متروک یا معرض عنها است و قاعده کلی و اصل حکم بر منع اعلام کردند. علاوه بر این که مصداق خارجی ندارد.

18 مسألة الأقوى جواز الصلاة في المشكوك كونه من المأكول أو من غيره‌فعلى هذا لا بأس بالصلاة في الماهوت و أما إذا شك في كون شي‌ء من أجزاء الحيوان أو من غير الحيوان فلا إشكال فيه‌.[2]

بحث لباس مشکوک عنوانی است که گفته می‌شود کسی که بیان و نظر محقق نائینی را در مورد لباس مشکوک بفهمد و تجزیه کند و خوب روشن به دست آورد، از هنر بالای اجتهاد برخوردار است. ایشان در کتاب صلاة، لباس مشکوک را مفصل بحث کرده است. هر چند مصداق عملی کمی داشته باشد؛ ولی بحث عمیقی است که در جلسه آینده بیان خواهد شد. ان شاء الله.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo