درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
1401/11/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/شرائط لباس المصلي /حکم همراه داشتن اجزاء میته و نجس در حال نماز
مسأله شماره 11:
سید طباطبائی یزدی میفرماید: «استصحاب جزء من أجزاء الميتة في الصلاة موجب لبطلانها و إن لم يكن ملبوسا».[1]
همراه داشتن یک جزء از اجزاء میته در نماز، موجب بطلان آن نماز است؛ هر چند که این جزء ملبوس نباشد.
در این رابطه صاحب جواهر در کتاب جواهر، ج8، ص61 میفرماید: « وعلى كل حال فلا ريب في أن مقتضى أدلة المنع من الصلاة في الميتة عدم الفرق بين الساتر وغيره ، وبين ما لا تتم الصلاة به وعدمه بلا خلاف صريح أجده فيه»[2] و لو این که جزئی از اجزاء میته، لباس و ما تتم به الصلاة نباشد. «بلا خلاف صريح أجده فيه».[3] خلافی هم در این رابطه بر نخورده ام. مطلب گویا مورد وفاق علماء است. تصریح شده است که اگر جزئی از اجزاء متیه به عنوان لباس هم اگر نباشد، اشکال دارد؛ برای این که در صحیحه ابن ابی عمیر در ابواب لباس مصلی، باب 2، کلمه شیء آمده که نماز در هیچ چیزی از میته جایز نیست و این شیء شامل جزء همراه مصلی هم میشود و مورد نهی قرار میگیرد. متن صحیحه چنین است:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الْمَيْتَةِ قَالَ لَا تُصَلِّ فِي شَيْءٍ مِنْهُ وَ لَا شِسْعٍ.[4]
در کلام صاحب جواهر هم اشارهی به همین حدیث آمده است. بعد میفرماید: اگر جزئی از میته همراه انسان باشد در حقیقت صدق میکند که صلاة در شیء از میته است.
سیدنا الاستاد میفرماید در این احادیث منظور ظرفیت دیده میشود و چیزی که حالت لباس نداشته باشد از نصوص استفاده نمیشود. بنابراین اگر جزئی از متیه همراه انسان باشد، ظرفیت بر آن صدق نمیکند. وسائل باب 41 از ابواب لباس مصلی، حدیث 2:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَيْهِ يَعْنِي أَبَا مُحَمَّدٍ ع يَجُوزُ لِلرَّجُلِ أَنْ يُصَلِّيَ- وَ مَعَهُ فَأْرَةُ الْمِسْكِ فَكَتَبَ لَا بَأْسَ بِهِ إِذَا كَانَ ذَكِيّاً.[5]
استدلال این گونه است که امام فرموده لا بأس به ان کان ذکیا، جمله شرطیه است و مفهومش این است که اگر تزکیه نشده باشد و میته باشد در آن بأس است. فأرة ظرف مسک است و یک جزئی از میته است. مطلب مورد وفاق است و نصوص به طور عام و خاص این مسأله را اعلام کرد.
12 مسألة إذا صلى في الميتة جهلا لم تجب الإعادة نعم مع الالتفات و الشك لا تجوز و لا تجزي و أما إذا صلى فيها نسيانا فإن كانت ميتة ذي النفس أعاد في الوقت و خارجه و إن كان من ميتة ما لا نفس له فلا تجب الإعادة.[6]
اگر کسی از روی جهل در لباس میته نماز بخواند و جهل به موضوع داشته باشد، اعاده واجب نیست؛ برای این که جهل در موضوع است و خطاب متوجه مکلف نمیشود و جهل بر میگردد به جهل از روی قصور و نماز اعاده ندارد. اگر مکلف التفات دارد ولی شک دارد که این متیه است؟ یا این جزء میته مبطل است؟ جایز نیست و مجزی هم نخواهد بود. باید لباس در حال التفات احراز شود.
اگر میته را میدانسته ولی نسیان کند و نماز را با آن بخواند، در وقت و خارج آن باید اعاده کند اگر میته ذی نفس سائله باشد.
سیدنا الاستاد میفرماید به جهت این است که نماز در ثوب و لباس نجس صحیح نیست و روایات از آن سخن گفته اند. در کتاب مستند به روایت اشاره نکرده است.
در بدو نظر میبینید که نسیان است و نسیان هم جزء فرازهای حدیث رفع است و باید اشکالی نداشته باشد؛ لذا بعضی از فقهاء این حکم را احوط اعلام کرده اند. سیدنا الاستاد میفرماید نصوصی که در این رابطه برای اعاده است حدیث رفع را تخصیص زده است که اگر کسی علم به نجاست داشته باشد و بعد فراموش کند و نماز را با آن بخواند باطل است و باید اعاده کند.
طهارت لباس شرط ذکری است و در حال نسیان اشکالی ایجاد نمیکند و فتوای بعضی از مراجع احوط است و مطلب را با مشکل رو به رو نمیکند اما سیدنا الاستاد میفرماید: کسی که نجاست را نسیان کرده و نماز خواند اعاده دارد استثنائی است نسبت به حدیث رفع. پس اول باید نصوص را بررسی کنیم.
وسائل، باب40 از ابواب نجاسات، صحیحه عبدالرحمن بن ابی عبدالله:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ أَبَانٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يُصَلِّي وَ فِي ثَوْبِهِ عَذِرَةٌ- مِنْ إِنْسَانٍ أَوْ سِنَّوْرٍ أَوْ كَلْبٍ أَ يُعِيدُ صَلَاتَهُ- قَالَ إِنْ كَانَ لَمْ يَعْلَمْ فَلَا يُعِيدُ.[7]
این حدیث دلالتش مفهومی است و صحیحه ابی بصیر دلالتش منطوقی است:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنْ أَصَابَ ثَوْبَ الرَّجُلِ الدَّمُ- فَصَلَّى فِيهِ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ فَلَا إِعَادَةَ عَلَيْهِ- وَ إِنْ هُوَ عَلِمَ قَبْلَ أَنْ يُصَلِّيَ فَنَسِيَ وَ صَلَّى فِيهِ فَعَلَيْهِ الْإِعَادَةُ.[8]
هر دو حکم در این صحیحه بیان شده است.
باب 42، ح2، صححیه زراره:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ أَصَابَ ثَوْبِي دَمُ رُعَافٍ أَوْ غَيْرِهِ أَوْ شَيْءٌ مِنْ مَنِيٍّ- فَعَلَّمْتُ أَثَرَهُ إِلَى أَنْ أُصِيبَ لَهُ الْمَاءَ- فَأَصَبْتُ وَ حَضَرَتِ الصَّلَاةُ- وَ نَسِيتُ أَنَّ بِثَوْبِي شَيْئاً وَ صَلَّيْتُ- ثُمَّ إِنِّي ذَكَرْتُ بَعْدَ ذَلِكَ قَالَ تُعِيدُ الصَّلَاةَ وَ تَغْسِلُهُ- قُلْتُ فَإِنِّي لَمْ أَكُنْ رَأَيْتُ مَوْضِعَهُ- وَ عَلِمْتُ أَنَّهُ أَصَابَهُ فَطَلَبْتُهُ فَلَمْ أَقْدِرْ عَلَيْهِ- فَلَمَّا صَلَّيْتُ وَجَدْتُهُ قَالَ تَغْسِلُهُ وَ تُعِيدُ.[9]
بر اساس تحلیل به چه صورت این نسیان استثناء به حساب میآید؛ در حالی که در حدیث رفع نسیان مرفوع اعلام شده است. برخی از فقهاء نکتهی دارند قابل توجه که میفرمایند نسیان در واقع بر میگردد به تقصیر و هر عملی که از روی تقصیر باشد، عذر به حساب نمیآید.
اگر گفته شود که نسیان یک امر غیر اختیاری است. جواب این است که مقدمه اش توجه است و چون توجه قطع شده، نسیان به وجود آمده است و مقدمه (قطع توجه) اختیاری است و از این جهت تقصیر کرده است.
اگر نسیان در جایی باشد که نماز با جزء ما لا نفسه له ایتان شده باشد اعاده ندارد چون این جزء نجس نیست.
13 مسألة المشكوك في كونه من جلد الحيوان أو غيرهلا مانع من الصلاة فيه.[10]
اگر در چیزی شک کنیم که پوست است یا چرم مصنوعی است، مانعی ندارد. در برخودر ابتدائی به نظر میرسد که مورد برائت باشد، سید الحکیم میفرماید: به دلیل اصالة البرائة؛ اما سیدنا میفرماید در اینجا نیاز به اصل برائت نداریم بلکه اصل موضوعی داریم که اصل عدم جلد حیوان است.
اگر کسی قائل به اصل عدم ازلی نباشد، ممکن است از طریق اصل عدم نعتی هم این عدم جلد حیوان را ثابت کند.