< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

1401/09/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/شرائط لباس المصلي /بررسی اقوال پیرامون ترتیب و عدم ترتیب نسبت به ساتر

 

سید طباطبائی یزدی در باره‌ی ستر صلاتی فرمودند: و أما الستر بالورق و الحشيش فالأقوى جوازه حتى حال الاختيار لكن الأحوط الاقتصار على حال الاضطرار.[1]

گفتیم ستر صلاتی با ستر عورت به طور کلی فرق دارد. ستر صلاتی دارای خصوصیاتی است و گفته شد که ستر صلاتی ثیاب و بعد گیاهان خشک و برگ درخت است. در این باره دو رأی وجود دارد؛ رأی اول این شد که احتجاب با برگ درخت و گیاهان خشک با احتجاب به وسیله‌ی ثیاب در یک رتبه اند. مکلف در حال اختیار می‌تواند از ثوب استفاده کند و می‌تواند از برگ درخت و گیاهان خشک استفاده کند. قائلین به این قول مورد یادآوری قرار گرفت و متن عروه هم همین مطلب را اعلام می‌کند که ستر صلاتی به حشیش هم در حال اختیار جایز است. قول دوم قائل به ترتیب بود که ابتدا ثیاب باشد و اگر نبود ورق و حشیش باشد. در نیتجه استتار با ورق و حشیش در حال اضطرار جایز است که دست رسی به ثیاب وجود نداشته باشد. قائلین به این قول محقق حلی، در کتاب شرایع، ج1، ص70 است که ترتیب را اعلام کرده است. علامه حلی در قواعد، ج1، ص255 همین مطلب را اعلام میکند که ترتیب بین ثیاب و ستر به وسیله‌ی برگ درخت و گیاهان لازم است. این ترتیب را سیدنا الاستاد در کتاب مستند عروه، ج12، ص125-129 اعلام می‌فرماید. شهید در مسالک ج1، ص167 همین ترتیب را در نظر دارد.

بنابراین قائلین به ترتیب بین ستر به لباس و ستر به گیاهان به طور نمونه گفته شد. اما ادله‌ی ترتیب به طور عمده از این قرار است که سیدناالاستاد در همان منبع می‌فرماید: این مسأله در مرحله‌ی اول از جهت اقتضای اصل عملی بررسی می‌شود و در مرحله‌ی دوم از جهت اقتضای نصوص. اما نسبت به اصل عملی می‌فرماید: شبهه‌ی نیست که در این مورد بحث از شرطیت و خصوصیت ثیاب است و هر کجا در یک عبادتی شک در شرطیت و خصوصیت کنیم، اصل برائت است. پس هر کجا شک در شرطیت شیئ یا خصوصیت زائد برذات عمل داشته باشیم، مقتضای اصل برائت است. ما علم داریم که متعلق طلب، طبیعت ستر است و این کفایت می‌کند در امتثال امر؛ آنگاه اگر شک کنیم که آیا خصوصیتی برای لباس وجود دارد، مقتضای اصل برائت است و برائت از شرطیت یا برائت از خصوصیت.

سؤال و جواب: اگر گفته شود که اینجا امر دائر بین تعیین و تخییر است که ستر با ثیاب، حالت متعین دارد و در هر دو صورت ستر با لباس جایز است، آیا تخییری هم هست که در عین حالی که ستر با لباس امکان دارد، ستر با برگ درخت و گیاهان صورت گیرد؟ در شک بین تعیین و تخییر، قاعده تقدّم تعیین است؛ برای این که امتثال قطعی آنجا صورت می‌گیرد و در عدل آن شک در امتثال است، آن هم دلیل اگر لفظی باشد و اگر لبّی باشد، به تعیین اکتفا می‌شود از قبیل حمل دلیل بر قدر متیقن.

سیدنا الاستاد می‌فرماید: بر اساس همان مسلک و مشی خودش که متعلق طلب و مطلوب طبیعت ستر است و غیر از آن چیز دیگری در متعلق طلب نیست، نه شرطیت نه خصوصیت و نه تعیین. هر امر زائد بر متعلق طلب مقتضای اصل برائت است و در تعیین هم اصل برائت جاری می‌شود. در نتیجه مقتضای اصل، رأی اول شد که تخییر است و تقدمی نیست.

می‌فرماید: نسبت به روایات و نصوص که برسیم به دو دسته اند: دسته‌ی اول اصل ستر را اعلام می کنند که در باب 22 و 28 ابواب لباس مصلی آن نصوص خوانده شد که دلالت دارند بر این که باید ستر در حال صلاة و حال اختیار همان ثیاب باشد. خمار و قمیص و درع در نصوص آمده است. دسته‌ی دوم از روایات در باب 50 و 52 ابواب لباس مصلی آمده است. روایت اول صحیحه علی بن جعفر است:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَمْرَكِيِّ الْبُوفَكِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ قُطِعَ عَلَيْهِ- أَوْ غَرِقَ مَتَاعُهُ فَبَقِيَ عُرْيَاناً- وَ حَضَرَتِ الصَّلَاةُ كَيْفَ يُصَلِّي- قَالَ إِنْ أَصَابَ حَشِيشاً يَسْتُرُ بِهِ عَوْرَتَهُ- أَتَمَّ صَلَاتَهُ بِالرُّكُوعِ وَ السُّجُودِ- وَ إِنْ لَمْ يُصِبْ شَيْئاً يَسْتُرُ بِهِ عَوْرَتَهُ أَوْمَأَ وَ هُوَ قَائِمٌ. [2]

در این روایت ثیاب در دست رس نیست و لباس در اختیار مصلی نیست؛ چون متاع او غرق شده یا قطاع الطریق برده است. این فرد عریان است و ثوب ندارد. در صورتی که ثیاب وجود نداشت و حالت اختیاری در کار نبود، در حالت اضطرار اگر به حشیش رسید با آن عورت خود را مستور کند.

روایت دوم در باب 52 آمده:

عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنِ السِّنْدِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي الْبَخْتَرِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ ع أَنَّهُ قَالَ: مَنْ غَرِقَتْ ثِيَابُهُ فَلَا يَنْبَغِي لَهُ أَنْ يُصَلِّيَ- حَتَّى يَخَافَ ذَهَابَ الْوَقْتِ يَبْتَغِي ثِيَاباً- فَإِنْ لَمْ يَجِدْ صَلَّى عُرْيَاناً جَالِساً يُومِئُ إِيمَاءً- يَجْعَلُ سُجُودَهُ أَخْفَضَ مِنْ رُكُوعِهِ- فَإِنْ كَانُوا جَمَاعَةً تَبَاعَدُوا فِي الْمَجَالِسِ- ثُمَّ صَلَّوْا كَذَلِكَ فُرَادَى.[3]

از متن این حدیث استفاده می‌شود که کسی که ثیابش غرق شده، بحثی از حشیش هم به میان نیامده و فرموده باید صبر کند تا ثیابی به دست آورد و اگر وقت وفا نکرد و وقت ضیق بود، عریاناً نماز را انجام دهد. دلالت این روایت هم بر مطلوب در حدی است که می‌فرماید ثیاب اصل است و باید منتظر بماند تا به آن دست رسی پیدا کند و اگر نه عریاناً صلاة را اتیان کند. اما این حدیث مؤید می‌شود؛ برای این که ابی البختری توثیق ندارد.

در جلسات قبل گفتم که ابو البختری در سند روایات مشایخ ثلاث آمده است و ابن ابی عمیر از او به سند صحیح روایت نقل کرده است و نقل او از توثیقات عام است.

رأی و نظر سیدنا الاستاد این شد که تخییر باید در کار باشد ابتدا ثیاب و اگر نبود آنگاه در حال اضطرار نوبت به ستر به وسیله‌ی برگ درخت و گیاهان فرا می‌رسد.

آنچه که از این ادله و از عرف متشرعه (سیره‌ی متشرعه) استفاده می‌شود این است که تقدم ستر به وسیله‌ی ثیاب نسبت به ستر به وسیله‌ی گیاهان یک امر واضحی است و جزء مرتکزات متشرعه هست. بنابراین در نصوص هم همان طوری که سیدنا اشاره کردند، حشیش بعد از فقدان ستر ثیابی مورد استفاده قرار می‌گیرد. علاوه بر این که در این مسأله امر از لحاظ نصوص و سیره‌ی متشرعه و آن هم در حد ارتکاز و مناسبت حکم و موضوع که عبادت باید با وضعیت بهتر انجام شود، اولویت قطعی و مقتضای اصل هم همین است ؛چون در حقیقت امر دائر است بین تعیین و تخییر.

منظور از تعیین و تخییر این است که اگر یک امر یا طلب شرعی، امرش دائر بین دو چیز باشد که یک مورد قطعا مطلوبیت شرعی دارد و مورد دیگر در عرض مورد اول مشکوک است و این خود مصداق بارز برای تعیین و تخییر است. صلاة با ستر ثیابی متعین است و قدر متیقن است در عرض آن ستر با گیاهان و برگ درخت حد اقل شک در إجزاء آن در عرض ستر ثیابی است. پس امر دائر بین تعیین و تخییر می‌شود که قاعده اخذ به تعیین است به جهت امتثال قطعی و به جهت شک در امتثال نسبت به عدل مشکوک. به عبارت دیگر حجیت نسبت به تعیین محرز و قطعی است و با حشیش اگر در حال اختیار نماز بخواند شک در اعتبار می‌کنیم که مساوی با عدم اعتبار است. در نتیجه ترتیبت باید رعایت شود؛ چنانکه سیدنا الاستاد، محقق حلی، علامه حلی، شهید ثانی فرموده اند.

ستر به طین:

در ادامه آمده اگر ستر به ثیاب، برگ درخت و گیاهان خشک ممکن نبود ستر به طین صورت گیرد. در این رابطه هم دو رأی است یکی این که ستر به طین ستر صلاتی است و رأی دوم این است که ستر صلاتی نیست؛ بلکه ستر در برابر ناظر محترم است. قائلین به قول اول می‌گویند از ظاهر کلام شیخ در مبسوط، ج1، ص133 استفاده می‌شود که بدون شرح فرموده: اگر ستری نیافت، باید مبادرت به ستر به ورق، حشیش و طین داشته باشد که طین را هم جزء ستر صلاتی آورده است.

محقق حلی در کتاب معتبر، ج2، ص103 و 104 ستر به طین را ستر صلاتی به حساب آورده و فرموده صلاة بدون ستر جاییز نیست و در صورتی که ستر به حشیش ممکن باشد، اجماعا نماز درست است و بعد می‌فرماید: ستر به طین هم جایز است؛ برای این که در نصوص ما در کتاب وسائل، باب 18 از ابواب آداب حمام، آمده است:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ الْمُرَافِقِيِّ فِي حَدِيثٍ أَنَّهُ دَخَلَ حَمَّاماً بِالْمَدِينَةِ- فَأَخْبَرَهُ صَاحِبُ الْحَمَّامِ أَنَّ أَبَا جَعْفَرٍ ع كَانَ يَدْخُلُهُ- فَيَبْدَأُ فَيَطْلِي عَانَتَهُ وَ مَا يَلِيهَا- ثُمَّ يَلُفُّ إِزَارَهُ عَلَى أَطْرَافِ إِحْلِيلِهِ- وَ يَدْعُونِي فَأَطْلِي سَائِرَ بَدَنِهِ «4»- فَقُلْتُ لَهُ يَوْماً مِنَ الْأَيَّامِ- إِنَّ الَّذِي تَكْرَهُ أَنْ أَرَاهُ قَدْ رَأَيْتُهُ- قَالَ كَلَّا إِنَّ النُّورَةَ سُتْرَةٌ.[4]

در این روایت ستر به نوره در حد ستر به طین است.

علامه حلی در تذکره، عین همین مطلب محقق حلی را ارائه کرده که ستر با طین هم درست است «قال الصادق عليه السلام. " النورة سترة "».[5]

فرمایش فاضلان این شد که ستر به طین ستر صلاتی است.

رأی دوم را شهید در کتاب ذکری می‌فرماید: ستر به طین به عنوان ستر صلاتی قابل التزام نیست و به وسیله‌ی طین اصلاً ستر صلاتی محقق نمی‌شود. ستر در برابر ناظر آن هم که بگوییم ستر در تغییر لون بشره بشود و اگر نه آنجا هم مشکل به نظر می‌رسد که بگوییم ستر به طین ستر به حساب بیاید. لفظ ستر به این گونه استتار صدق نکند و این گونه ستر، ستر صلاتی نیست.

فقیه همدانی و سیدنا الاستاد این مطلب را به طور کامل بیان می‌کنند. فقیه همدانی در مصباح الفقاهه، ج10، ص255 می‌فرماید: با طین بدون شک ستر صلاتی محقق نمی‌شود و عرف مساعدت بر اینگونه ستر نمی‌کند.

صاحب جواهر در جواهر، ج8، ص190 می‌فرماید: ستر به طین ستر صلاتی نیست.

سیدنا الاستاد در همان منبع، ص129 می‌فرماید: ستر به طین مشکل است که بر آن ستر صلاتی صدق کند.

فقیه همدانی می‌گوید طین ستر نمی‌شود؛ مگر این که طین را آن قدر زیاد بگیرد که عورت مدفون شود.

در نتیجه طین ستر صلاتی نیست و در بیان شیخ طوسی، محقق حلّی و علامه حلّی که آمده است، شاید منظور این باشد که اگر گل در حد زیادی باشد که صدق ستر کند، لا بأس به و اگر نه صدق ستر بر آن نمی‌کند و وجدان بر آن شهادت می‌دهد. اگر ورق و حشیش نبود با طین ستر نیست و باید به صورت عریان نماز خوانده شود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo