< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

1401/09/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/شرائط لباس المصلي /تحقیق تکمیلی در باره‌ی ستر بانوان در حال نماز

 

سید طباطبائی یزدی در باره‌ی ستر قدمین فرمودند: و القدمين إلى الساقين ظاهرهما و باطنهما.[1]

گفته شد که مشهور عدم وجوب ستر قدمین است و غیر مشهور وجوب ستر آن است؛ از جمله‌ی غیر مشهور، رأی و نظر ابو صلاح حلبی است در کتاب الکافی فی الفقه، ص174. رأی سید بروجردی مربوط به باطن قدم است و بنده ظاهر و باطن گفته بودم، الآن اصلاح می‌گردد.

سیدنا الاستاد در کتاب مستند عروه، ج12، ص4 می‌فرماید: این ظاهرهما و باطنهما به خاطر شمول دلیل است. گفته شد که ما دلیل معینی که ظاهر و باطن قدمین را شامل شود در اختیار نداریم و می‌شود از استثناء در آیه ﴿وَ لاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾[2] ظاهر و باطن قدم را به وسیله‌ی قول به عدم فصل استفاده کنیم.

مطلب دیگری که می‌فرماید این است: و يجب ستر شي‌ء من أطراف هذه المستثنيات من باب المقدمة‌.[3]

ستر اطراف این مستثنیات از باب مقدمه علمیه واجب است تا احراز شود مستثنایی که خلاف قاعده است در حد خودش و در حدّ متیقن شرعیت و اعتبار دارد و حدود مستثنیات دقیق رعایت شود.

4 مسألة لا يجب على المرأة حال الصلاة ستر ما في باطن الفم‌ من الأسنان و اللسان و لا ما على الوجه من الزينة كالكحل و الحمرة و السواد و الحلي و لا الشعر الموصول بشعرها و القرامل و غير ذلك و إن قلنا بوجوب سترها عن الناظر‌.[4]

اگر گفتیم کحل و امثال آن زینت به حساب می‌آید و ستر آن واجب است؛ اما دلیلی بر ستر آن در حال صلاة نداریم. نص که نبود و از سوی دیگر از ما ظهر منها هم کمک گرفتیم و در آخر که شک کنیم، مقتضای اصل برائت و عدم وجوب ستر آن است.

5 مسألة إذا كان هناك ناظر ينظر بريبة إلى وجهها أو كفيها أو قدميها يجب عليها سترها ‌لكن لا من حيث الصلاة فإن أثمت و لم تسترها لم تبطل الصلاة و كذا بالنسبة إلى حليها و ما على وجهها من الزينة و كذا بالنسبة إلى الشعر الموصول و القرامل في صورة حرمة النظر إليها‌.[5]

اگر ناظری باشد که به وجه مرئه در حال صلاة از روی ریبه نظر کند یا به کحل و حلی یا شعر موصول اگر از روی ریبه نظر کند، در این صورت برای این مصلّی واجب است که ستر را رعایت کند و آن موارد را مستور کند تا تعاون بر اثم نباشد و از گناه جلوگیری کند. اگر این بانو گناه کرد و ستر را رعایت نکرد و ناظری به آن موارد از روی ریبه نظر داشت، به صحت صلاة صدمه‌ی نمی‌زند؛ زیرا در اینجا مطلوب متعدد است؛ به تعبیر دیگر ما یک واجب شرطی داریم و یک واجب نفسی که ملازمه‌ی بین آن دو وجود ندارد؛ ستر در برابر ریبه واجب نفسی است و ستر در صلاة واجب شرطی است و اگر کسی واجب نفسی را رعایت نکند گناه کرده است ولی باعث نمی‌شود که بگوییم واجب شرطی را هم رعایت نکرده است.

اشاره شد که ستر وجه و ید و ... در صورتی که ناظری باشد، واجب است به خاطر تعاون بر اثم و ناظری که گناه می‌کند، نباید او را کمک کرد. صحت استناد بر تعاون بر اثم دارد.

6 مسألة يجب على المرأة ستر رقبتها حال الصلاة‌ و كذا تحت ذقنها حتى المقدار الذي يرى منه عند اختمارها على الأحوط‌.[6]

این مسأله از مسائل ریز عروة الوثقایی است که ممکن است مصداقی نداشته باشد و آن این است که می‌فرماید: در حال نماز مرئه باید گردن خود را بپوشاند و زیر چانه را که در حال مقنعه زدن دیده می‌شود هم بپوشاند؛ در حالی که می‌بینم زنی که خمار و مقنعه داشته باشد، خود وجود خمار برای ستر گردن و زیر چانه کافی است و دلیل دیگری نیاز نیست.

7 مسألة الأمة كالحرة في جميع ما ذكر‌من المستثنى و المستثنى منه و لكن لا يجب عليها ستر رأسها و لا شعرها و لا عنقها من غير فرق بين أقسامها من القنة و المدبرة و المكاتبة.[7]

به خاطر احترام به کتاب عروة الوثقی این بحث را مطرح می‌کنیم و اگر نه مسأله اماء و عبید امروزه موضوعیت ندارد.

صاحب جواهر در کتاب جواهر، ج8، ص221 بر اساس متنی که در شرایع، ج1، ص70 آمده: الامة و الصبیة تصلیان من دون خمار» در شرح آن می‌فرماید: این مسأله مورد اجماع علمای اسلام است و نصوص در این رابطه در حد استفاضه می‌باشد؛ از جمله احادیث ذیل:

وسائل، باب 29 از ابواب لباس مصلی، روایت شماره 1و 2، صحیحه محمد بن مسلم و صحیحه عبد الرحمن بن حجاج:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: قُلْتُ الْأَمَةُ تُغَطِّي رَأْسَهَا إِذَا صَلَّتْ- فَقَالَ لَيْسَ عَلَى الْأَمَةِ قِنَاعٌ.[8]

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: لَيْسَ عَلَى الْإِمَاءِ أَنْ يَتَقَنَّعْنَ فِي الصَّلَاةِ.[9]

در باره‌ی صبیة آمده:

8 مسألة الصبية الغير البالغة حكمها حكم الأمة‌في عدم وجوب ستر رأسها و رقبتها بناء على المختار من صحة صلاتها و شرعيتها و إذا بلغت في أثناء الصلاة فحالها حال الأمة المعتقة في الأثناء في وجوب المبادرة إلى الستر و البطلان مع عدمها إذا كانت عالمة بالبلوغ.[10]

بر اساس قاعده مشروعیت عبادات صبی که مشهور قائل به مشروعیت عبادات آن هستند، صبیه که نماز بخواند، در حال نماز ستر رأس بر او واجب نیست.

سیدنا الاستاد می‌فرماید: این مسأله مورد اجماع است که در حال صلاة ستر رأس برای صبیه واجب نیست.

محقق حلی در معتبر، ص103، علامه حلی در منتهی ج4، ص274 و شهید در کتاب ذکری ج3، ص9 اجماع اعلام کرده اند و نصوصی هم در این رابطه گفته شده است که سیدنا الاستاد می‌فرماید: این نصوص در این رابطه اثر گذار نیست؛ برای این که در این نصوص می‌بینیم یک روایتی در وسائل باب 29 از ابواب لباس مصلی، حدیث شماره 3 آمده؛ ولی در سند این روایت علی بن ابی حمزه‌ی بطائنی است که از ضعاف است و حتی در حد تکذیب هم متنی در مورد او آمده است. پس سند معتبر نیست؛ هر چند که متن درست است. حدیث چنین است:

وَ عَنْهُ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي‌ بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: عَلَى الصَّبِيِّ إِذَا احْتَلَمَ الصِّيَامُ- وَ عَلَى الْجَارِيَةِ إِذَا حَاضَتِ الصِّيَامُ وَ الْخِمَارُ- إِلَّا أَنْ تَكُونَ مَمْلُوكَةً فَإِنَّهُ لَيْسَ عَلَيْهَا خِمَارٌ- إِلَّا أَنْ تُحِبَّ أَنْ تَخْتَمِرَ وَ عَلَيْهَا الصِّيَامُ.[11]

مفهوم این حدیث این است که اگر بالغ نشده باشد ستر واجب نیست.

باب 28، ح13:

عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنِ السِّنْدِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي الْبَخْتَرِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: إِذَا حَاضَتِ الْجَارِيَةُ فَلَا تُصَلِّي إِلَّا بِخِمَارٍ.[12]

مفهوم شرط این است که خمار در حال صلاة برای صبیه واجب نیست؛ ولی سیدنا الاستاد می‌فرماید: ابی البختری ضعیف است.

باید گفت که ابی البختری مروی عنه ابن ابی عمیر است که در کتاب وافی ابن ابی عمیر بدون واسطه از او روایت نقل کرده، پس سند روایت شبهه‌ی نداشته باشد.

سیدنا الاستاد دو روایت دیگری را هم یادآور شده: روایت 4 و 6 باب 28 که شیخ صدوق آن دو را نقل کرده است:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ- يُصَلِّي فِي ثَوْبٍ وَاحِدٍ قَالَ نَعَمْ- قَالَ قُلْتُ: فَالْمَرْأَةُ قَالَ لَا- وَ لَا يَصْلُحُ لِلْحُرَّةِ إِذَا حَاضَتْ إِلَّا الْخِمَارُ إِلَّا أَنْ لَا تَجِدَهُ.[13]

اسناد شیخ صدوق به یونس بن یعقوب معتبر به ثبت نرسیده است. حکیم بن مسکین در سند این روایت آمده که در سند کامل الزیارة آمده و بر اساس مسلک سیدنا الاستاد اعتبار دارد؛ امّا تحقیق این است که ایشان جزء کسانی است که ابن ابی عمیر از او نقل روایت کرده و بنده او را در سند کامل الزیارة نیافتم. گویا این سند خالی از اعتبار نباشد.

طبق این روایت برای حره‌ی که در حد تکلیف رسیده است، نماز خواندن بدون خمار به صلاح نیست که بر اساس مفهوم حصر استفاده می‌شود که اگر به حد تکلیف نرسیده، می‌تواند بدون خمار نماز بخواند.

قَالَ وَ قَالَ النَّبِيُّ ص ثَمَانِيَةٌ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ لَهُمْ صَلَاةً- مِنْهُمُ الْمَرْأَةُ الْمُدْرِكَةُ تُصَلِّي بِغَيْرِ خِمَارٍ.[14]

هشت طائفه نمازش درست نیست؛ یکی از آن طوائف، زنی است که به حدّ تکلیف رسیده و بدون خمار نماز بخواند.

این روایت را هم سیدنا الاستاد می‌فرماید سندش درست نیست. پس سند این حکم، فقط اجماع است و از نصوص چیزی استفاده نمی‌شود.

این نصوص در اثر کثرت، حد اقل می‌تواند از اعتبار برخوردار باشد و تحقیق این است که در باره‌ی عدم ستر صبیه؛ آن هم در صورتی که در حالت تمییز است و عبادت انجام می‌دهد، ولی هنوز مکلف نشده، این عبادت در حقیقت عبادت است و خود عبادت برای مکلفین و مشروعیت صلاة صبیه که با صلاة بالغه فرق ندارد، بنابراین که صلاة صبیه مشروعه باشد، صلاة احکامش همان است که گفته شد؛ از جمله این که باید رأس مصلی مستور باشد.

تناسب حکم و موضوع و سیره‌ی متشرعه بر این است که صلاة صبیه‌ی نزدیک بلوغ را عبادت تمرینی یا شرعی اعلام می‌کند، قطعا مکشوفة الرأس نیست. پس سیره و تناسب حکم و موضوع و تمرین برای عبادت و تربیت برای فراگیری احکام شرع، این نکته‌ها که همه با هم جمع شود اعلام می‌شود، احوط این است که صبیه در حال تمییز ستر در حال صلاة داشته باشد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo