درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
1401/09/15
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/شرائط لباس المصلي /بررسی ستر قدمین در حال صلاة
موضوع بحث ما ستر قدمین در حین صلاة:
در این رابطه دو قول وجود دارد؛ مشهور و غیر مشهور. قول مشهور مطابق با متن عروه این است که در حال صلاة برای بانوان ستر قدمین لازم نیست؛ برای این که قدمین از مصداق ما ظهر منها است و این شهرت را شهیدان، شهید اول در ذکری بیان میفرماید: «وأما القدمان فالمشهور عندنا انهما ليستا من العورة لبدوهما غالبا ولقضية الاصل».[1]
شهید ثانی در مسالک میفرماید: «المشهور استثناء القدمين، و حدهما مفصل الساق. و الظاهر عدم الفرق بين ظاهرهما و باطنهما».[2]
محقق ثانی در کتاب جامع المقاصد، ج2، ص96 همین مطلب را بیان کرده است.
صاحب جواهر در کتاب جواهر، ج8، ص171 میفرماید: مشهور نقلا و تحصیلا این است که ستر قدمین واجب نیست.
فقیه همدانی در کتاب مصباح الفقیه، ج10، ص389 و 390 میفرماید: مشهور عند الاصحاب عدم وجوب ستر قدمین است.
همین طور سید الحکیم در مستمسک، ج5، ص258 میفرماید: مشهور عند الاصحاب عدم وجوب ستر قدمین است.
سیدنا الاستاد در مستند عروه، ج12، ص102-105 میفرماید: فتحصل که صحیح همان است که مشهور گفته است.
اما ادلهی که در این رابطه اقامه میشود عمدتا همان نصوصی است که در بارهی درع و مقنعه آمده است:
وسائل، باب 28 از ابواب لباس مصلی، صحاح شماره 1 و 7 و 8 و 9 که حدّ ستر را بیان داشته اند. حد ستر در عرف مقنعه است که شامل ستر پا نمیشود.
صاحب جواهر میفرماید در عین حالی که این مطلب مشهور است، در آن نصوص جایی تفصیل وجود داشت و ترک استفصال صورت گرفته که از آن به دست میآید که قدمین در حال صلاة ستر لازم ندارد.
یک دلیلی را این بنده حقیر خدا اضافه کرد و آن حدیث شماره دو باب 109 ابواب مقدمات نکاح و آدابه است. در آن حدیث از امام صادق (ع) نقل شده: «وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مَرْوَكِ بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا يَحِلُّ لِلرَّجُلِ أَنْ يَرَى مِنَ الْمَرْأَةِ- إِذَا لَمْ يَكُنْ مَحْرَماً قَالَ الْوَجْهُ وَ الْكَفَّانِ وَ الْقَدَمَانِ».[3] این حدیث مرسل است ولی سه تا خصوصیت دارد: یکی این که در این مرسل آمده عن بعض اصحابنا که این مرسل با مرسلی که عمن ذکر و عمن سمع دارد فرق دارد. دوم این که رجال سند در این روایت همگی ثقات اند؛ چنانکه در سند آمده: «مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مَرْوَكِ بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا» رجال سند درست و یک راوی در آخر اسم برده نشده است. خصوصیت سوم این است که این حدیث مضمونش مورد عمل اصحاب است و عمل مشهور همین است که قدمان ستر لازم ندارد.
در دلالت روایت باید گفت که در آن آمده حلال است و جایز است که مرد نامحرم به وجه و قدم و کفین اجنبیه نگاه کند. اطلاق بلکه اولویت آن دلالت دارد که ستر این سه موضع در حال نماز هم واجب نیست.
سیدنا الاستاد و سیدنا الحکیم و شهید بعد از استفاده از روایات به یک اصل اشاره میکنند و منظور از آن اصل این است که آنچه که ثابت است در بارهی ستر قمیص و مقنعه است و در بارهی ستر قدم شک میکنیم، مقتضای اصل برائت است.
سید الحکیم در کتاب مستمسک ج5، ص258 تصریح دارد: مستند این حکم؛ یعنی مستند عدم وجوب ستر قدمین، در حال صلاة برای بانوان فقط اصالة البرائة است و از نصوص چیز خاصی گویا استفاده نمیشود.
سیدنا الاستاد در آخر میفرماید: صحیح همان است که مشهور فرموده اند.
صاحب جواهر و فقه همدانی میفرمایند که عدم ستر قدمین اقوا میباشد.
قول دوم دو تا روایت دارد:
روایت اولی در بارهی ستر قدم عبارت است از روایت شماره دو باب 28 ابواب لباس مصلی و سند این روایت صحیح میباشد:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَخَاهُ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع عَنِ الْمَرْأَةِ- لَيْسَ لَهَا إِلَّا مِلْحَفَةٌ وَاحِدَةٌ كَيْفَ تُصَلِّي- قَالَ تَلْتَفُّ فِيهَا وَ تُغَطِّي رَأْسَهَا وَ تُصَلِّي- فَإِنْ خَرَجَتْ رِجْلُهَا وَ لَيْسَ تَقْدِرُ عَلَى غَيْرِ ذَلِكَ فَلَا بَأْسَ.[4]
در این روایت جملهی شرطیه آمده که مفهومش این است: اگر قدرت دارد باید قدمش مستور باشد.
روایت دوم حدیث شماره 9 همین باب صحیحه زراره:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ أَدْنَى مَا تُصَلِّي فِيهِ الْمَرْأَةُ- قَالَ دِرْعٌ وَ مِلْحَفَةٌ فَتَنْشُرُهَا عَلَى رَأْسِهَا وَ تَجَلَّلُ بِهَا.[5]
عموم تجلل که پوشاندن کامل است، شامل پا هم میشود.
صاحب حدائق در کتاب حدائق، ج8، ص8 و 9 میفرماید: گویا مستند مشهور روایت قمیص و مقنعه است و آن روایات دلالت بر مطلوب ندارد؛ چون شما از آن روایت استفاده کردید که پیراهن و مقنعه در آن زمان بلند بوده که به زمین کشانده میشده و پا را میپوشانده است. پس از آن حدیث، چیزی به دست نمیآید.
فقیه همدانی در مصباح الفقیه، ج10، ص389 میفرماید: پیراهن آن گونه نیست که از جلو به زمین کشیده شود و از پشت سر به زمین کشیده شود و قدمها میتواند مستور نباشد. حد اقل شک میکنیم و مقتضای شک عدم وجوب ستر است بر اساس اصل برائت.
این دو قول گفته شد. اما در بارهی ستر اولا قبل از بیان شهید طبق تتبع به عنوان مشهور هم نیامده و شیخ طوسی فقط اشارتی دارد که ستر قدم واجب نیست. میتوان گفت که قول غیر مشهور هم قائلی دارد. باید توجه کرد که فقهای عصر اخیر مثل آیت الله بروجردی و سید ابوالحسن اصفهانی و خوانساری فتوا داده اند که احوط وجوبی ستر قدمین است و مناسبت به حال عبادت هم دارد و دلیلی که در این رابطه داشتیم برائت بود. گفته میشود در این رابطه اصل عملی برائت است؛ ولی ما اطلاق لفظی داریم که میفرماید: ﴿ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾[6] که هر کجا که از قلمرو این اطلاق بیرون برود، باید به شکل قطعی بیرون برود و احراز شود وا گر احراز نشود اطلاق این آیه آن را میگیرد و آن ستری که در حال غیر صلاة لازم است، در حال صلاة به طریق اولی لازم خواهد بود.
دو روایت صحیحه دلالتش هم خالی از کمال و خالی از التزام نیست؛ بنابراین در نتیجه همان فتوای احوط سید ابوالحسن اصفهانی در کتاب وسیلة النجاة و سید بروجردی، به نظر میرسد که این احوط به جا درست باشد.
اگر گفته شود که مشهرو ستر قدمین را وجب نمیداند. جواب این است که مشهور اجماع نیست و به ادله که مراجعه شد، طوری دیگری به ما اعلام میشد و احوط که اعلام شود، احوط در دین و در فقه است و مخالفت نیست.