درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
1401/09/13
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/شرائط لباس المصلي /ستر عورت در حال نماز
بحث و تحقیق در باره ی ستر عورت در نماز:
گفته شد که اصل ستر واجب است اجماعا و نصوصی هم در این رابطه داریم. برای تکمیل مطلب یا اظهار فهم یا فتوایی که صحیح به نظر میرسد، گفته شد که احوط استحبابی اکید این است که مردان در حین صلاة ستر بین السرة و الرکبة داشته باشند. اما ستر قبل و دبر کافی است؛ منتها نه در حال اختیار.
محقق حلی در کتاب شرایع، ج1، ص69-70 میفرماید: برای رجال ستر قبل و دبر کفایت میکند علی کراهیة. بنابراین سخن محقق حلی تأیید بر مطلب شد که فقط با ستر قبل و دبر، اقامهی صلاة علی کراهیة است.
شیخ طائفه در کتاب مبسوط، ج1، ص131 میفرماید: برای رجال در حال صلاة ستر قبل و دبر کافی است «و الفضل في ستر ما بين السرة إلى الركبة»[1] فضل یعنی رجحان و استحباب این است که ستر بین رکبه و سره باشد.
سیرهی متدینین که از بیان صاحب جواهر، در کتاب جواهر، ج8، ص85 فهمیده میشود هم همین است.
در بارهی ستر عورت برای رجال گفتم که مستحب است ستر بین رکبه و سره که شیخ طوسی در مبسوط، ج1، ص131 همین مطلب را اعلام کرده است که فضل در ستر بین السرة و الرکبة است و این افضلیت احوط استحبابی میشود.
محقق حلی در شرایع، ج1، ص70 فرمود ستر قبل و دبر کافی است علی کراهیة.
صاحب جواهر در شرح این مطلب اشارتهایی به نصوص دارد که از جملهی آن میتوان حدیث 5 باب 22 از ابواب لباس مصلی را یادآور شویم:
وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عِبْدِيلٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جُنْدَبٍ عَنْ سُفْيَانَ بْنِ السِّمْطِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الرَّجُلُ إِذَا اتَّزَرَ بِثَوْبٍ وَاحِدٍ إِلَى ثُنْدُوَتِهِ صَلَّى فِيهِ.[2]
سیدنا الاستاد فرموده که عبد الله بن جندب توثیق ندارد. در این حدیث آمده که تا زیر سینه را بپوشاند.
در مرسله رفاعه هم همین مضمون آمده است:
وَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ رِفَاعَةَ قَالَ حَدَّثَنِي مَنْ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يُصَلِّي فِي ثَوْبٍ وَاحِدٍ مُتَّزِراً بِهِ- قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ إِذَا رَفَعَهُ إِلَى الثُّنْدُوَتَيْنِ.[3]
سیدنا الاستاد در مستند عروه، ج12، ص90-102 این دو حدیث را به همین مناسبت نقل میکند که ستر بین سره و رکبه لاز نیست و این دو حدیث از لحاظ سند اعتبار ندارد.
با توجه به استناد فقهاء و با توجه به ذکر این احادیث در کتب معتبرهی روایی و با توجه به فتوای شیخ طوسی مطابق با مضمون این نصوص و همین طور فتوای محقق حلی، میتوان اعلام کرد که استحباب در حال اختیار اکیدا این است که ستر بین السرة و الرکبه انجام بگیرد.
صاحب جواهر در کتاب جواهر، همان منبع، ص79-85 بحثی دارد و در انتهای بحث میفرماید: این کراهیتی که اعلام شده است بر اساس استحباب و افضلیتی است که در ستر وجود دارد سیرتا و سنتا. آنگاه در ختام این مطلب میفرماید: باید بگوییم که کراهیت در حال اختیار است و اما اگر اضطرار بود و ساتری نداشت به ستر قبل و دبر اکتفا شود کراهتی هم در کار نخواهد بود.
پس احتیاط مستحب اکید، برادر احتیاط واجب است.
سید طباطبائی یزدی در ادامه میفرماید:
و إن كان الأحوط ستر العجان أي ما بين حلقة الدبر إلى أصل القضيب و أحوط من ذلك ستر ما بين السرة و الركبة و الواجب ستر لون البشرة و الأحوط ستر الشبح الذي يرى من خلف الثوب من غير تميز للونه و أما الحجم أي الشكل فلا يجب ستره.[4]
ستر حجم واجب نیست و این مواردی را که صاحب عروه ذکر کرده به طور خاص دلیل ندارد. ستر وجود دارد و ستر بشره وجود دارد. آنچه که از ادله استفاده میشود ستر بشره است و ما زاد بر آن دلیل ندارد و احوط این است که این امور رعایت شود.
ستر را یک وقت عرفی در نظر میگیریم و یک وقت با دقت عقلی. در این مورد که فتوا آمده است منظور ستر با دقت عقلی است. اما ستر عرفی که شکل و اندازه و رنگ پیدا باشد، عرف آن را ستر نمیداند. پس احوط اکید این باشد که حجم مستور باشد.
و أما المرأة فيجب عليها ستر جميع بدنها حتى الرأس و الشعر إلا الوجه المقدار الذي يغسل في الوضوء و إلا اليدين إلى الزندين و القدمين إلى الساقين ظاهرهما و باطنهما و يجب ستر شيء من أطراف هذه المستثنيات من باب المقدمة.[5]
در بارهی ستر مرئه گفته میشود که جمیع بدنش حتی سر واجب است بدون خلاف. در این رابطه شیخ طوسی در همان منبع میفرماید: «فأما المرأة الحرة فإنه يجب عليها ستر رأسها و بدنها من قرنها إلى قدمها، و لا يجب عليها ستر الوجه و الكفين و ظهور القدمين».[6]
شهید در ذکری میفرماید: ستر تمام بدن برای مرئه در حال صلاة واجب است اجماعا.
محقق حلی در معتبر، ج2، ص72 میفرماید: ستر بدن مرئه در حال صلاة به طور کامل واجب است «أما المرأة الحرة فجسدها عورة خلا الوجه بإجماع علماء الإسلام».[7]
اما نصوص در این رابطه: وسائل، باب 28 از ابواب لباس مصلی،
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: صَلَّتْ فَاطِمَةُ ع فِي دِرْعٍ وَ خِمَارُهَا عَلَى رَأْسِهَا- لَيْسَ عَلَيْهَا أَكْثَرُ مِمَّا وَارَتْ بِهِ شَعْرَهَا وَ أُذُنَيْهَا.[8]
اسناد شیخ به فضیل بن یسار درست است. فضیل بن عثمان هم ثقه است و اگر مطلق بیاید انصراف به فضیل بن یسار دارد که مشهور میباشد.
سند صحیح است و طبق این حدیث وجه مصلی بدون ستر است و بقیهی بدن مستور است که هم نص است و هم عمل معصوم.
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ أَدْنَى مَا تُصَلِّي فِيهِ الْمَرْأَةُ- قَالَ دِرْعٌ وَ مِلْحَفَةٌ فَتَنْشُرُهَا عَلَى رَأْسِهَا وَ تَجَلَّلُ بِهَا.[9]
در بارهی ستر رأس به یک اشکالی بر میخوریم که باید رفع شود. اشکال این است که در روایت معتبری آمده است که مرئهی مسلمه در حال صلاة میتواند مکشوفة الرأس باشد. وسائل، باب 29 از ابواب لباس مصلی، موثقه عبد الله بن بکیر:
وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا بَأْسَ بِالْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ الْحُرَّةِ أَنْ تُصَلِّيَ- وَ هِيَ مَكْشُوفَةُ الرَّأْسِ.[10]
وَ عَنْهُ عَنْ أَبِي عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا بَأْسَ أَنْ تُصَلِّيَ الْمَرْأَةُ الْمُسْلِمَةُ- وَ لَيْسَ عَلَى رَأْسِهَا قِنَاعٌ.[11]
این حدیث با نصوص و اجماعی که یادآور شدیم تضاد و اصتکاک دارد. شیخ در بارهی جمع بین این نصوص فرموده احتمال دارد که این دو روایت مربوط به صغیره باشد.
سیدنا الاستاد میفرماید در خود متن مرئه آمده است. مرئه اگر نگوییم صریح، حد اقل ظاهر در بالغه است و با صغیره تطبیق نمیکند.
صاحب حدائق توجیه کرده که حمل بر امه شود که اماء اگر مشکوفة الرأس در اطاق خلوت نماز بخواند اشکالی ندارد. این هم خلاف ظاهر و خلاف صریح است که در آن المسلمة الحرة است.
این حملها، راه را برای ما هموار نمیکند. حمل دیگری گفته میشود که تا حدودی بهتر خواهد بود. و آن این است که منظور از مکشوفة الرأس مکشوفة الوجه باشد؛ برای این که در برابر یک حکم کلی قرار گرفته ایم که اعلام میشود مرئه تمام بدنش عورت است که شیخ گفت از قرن تا قدم که این اطلاق، وجه را هم در بر میگیرد و در برابر این توهم ذهنی که صورت چه میشود؟ فرموده باشد که مکشوفة الرأس (وجه) اشکال ندارد. وجه جزء رأس هست و حمل بر امر خارج از مدلول نیست و حمل شیئ بر جزء با قرائن اشکالی ندارد. خلاصه رأس را حمل بر وجه کنیم در مقام یک دفع دخل مقدر که گفته میشود سراپا پوشش باشد و وجه استثناء شود.
سیدنا الاستاد میفرماید در اینجا غیر از تعارض توجیه دیگری وجود ندارد. تعارض بین موثقه و نصوص صحیحه صورت میگیرد که نصوص صحیحه با اجماعات رحجان دارد بر موثقه و با این وضعیت گفته میشود که موثقه معرض عنها در میآید. پس مطلب همان است که در نصوص باب 28 آمده و این دو مورد بر اساس شاذ بودن از صحنه خارج میشود.
پس ما حمل را اگر بر وجه در نظر بگیریم، خالی از وجه نخواهد بود.