درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
1401/09/12
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/شرائط لباس المصلي /وجوب ساتر و مقدار ستر در مردان و زنان
بحث و تحقیق در بارهی وجوب ساتر:
سید طباطبائی یزدی قدس الله نفسه الزکیه میفرماید:
و أماالثاني أي الستر في حال الصلاةفله كيفية خاصة و يشترط فيه ساتر خاص و يجب مطلقا سواء كان هناك ناظر محترم أو غيره أم لا و يتفاوت بالنسبة إلى الرجل أو المرأة فيجب عليه ستر العورتين.[1]
گفته شد که بر وجوب ستر ممکن است به ادله اربعه استدلال کنیم. کتاب گفته شد. سنت هم گفته شد. اجماع هم یادآوری شد. اما دلیل عقل:
شهید اول در کتاب ذکری، ج3، ص6 میفرماید: ابداء و اظهار سوئت قبیح است و ستر قبیح واجب میباشد.
صاحب جواهر در کتاب جواهر، ج8، ص75-77 همین مطلب را بیان میفرماید که اظهار و ابداء و به عبارت دیگر کشف عورت قبیح است و ستر قبیح واجب میباشد.
شهید و صاحب جواهر که میفرمایند اظهار سَوئَت قبیح است و ستر قبیح واجب میباشد. هر دو بزرگوار کلمه واجب را به کار میبرند. ستر قبیح در حال نماز برای نماز گذار واجب اعلام میشود؛ چون حالت قبح و قبیح بودن با حالت عبودیت تطبیق نمیکند. پس این تقبیح قطعی است، وقتی تقبیح عقلی قطعی شود جزء احکام معتبره میشود. مؤید این مطلب این است که بشر به عنوان یک بشر که در یک آبادی یا مدن و بلاد زندگی میکند، در تاریخ مکشوف العورة دیده نمیشود؛ یعنی نوع بشر این گونه است و افراد نادری که حجابی برای خود قائل نیستند، مشکوف العوره از جاهلیت تا تمدن برای نوع بشر، به ثبت نرسیده است.
برای بشر غریزیات، ضروریات و عاداتی ثبت شده است. عادات برگرفته از غرائز و ارتکازات است. بشر که کشف عورت را قبیح میداند، منشأ آن فطرت است. انسان اگر کافر هم باشد، فطرت دارد که یک امر ارتکازی و فطری برای بشر، قبح کشف عورت است.
این که شهدی و صاحب جواهر این مطلب را گفته اند برگرفته از یک واقعیت بین البشری است. در قرآن هم از کشف عورت تعبیر به سوئت شده است.
در نماز که ستر عورت واجب است بین زن و مرد فرق وجود دارد، در مرد ستر قبل و دبر واجب میباشد؛ چنانکه میفرماید:
و يتفاوت بالنسبة إلى الرجل أو المرأة فيجب عليه ستر العورتين أي القبل من القضيب و البيضتين و حلقة الدبر لا غير و إن كان الأحوط ستر العجان أي ما بين حلقة الدبر إلى أصل القضيب و أحوط من ذلك ستر ما بين السرة و الركبة.[2]
سدنا الاستاد میفرماید: این مقدار ستر قدر متیقن است و این مطلب از نظر آراء فقهاء مورد اجماع؛ بلکه مورد تسالم است؛ چنانکه شیخ در مبسوط میفرماید: ستر عورت در رجال «ستر العورتين اللتين هما القبل و الدبر واجب على الرجال ... فأما المرأة الحرة فإنه يجب عليها ستر رأسها و بدنها من قرنها إلى قدمها».[3]
محقق حلی در کتاب معتبر،ج2، ص99-101 میفرماید: ستر واجب صلاتی برای مرد ستر قبل و دبر است «أما الوجوب فعليه علماء الإسلام».[4]
شهید در ذکری میفرماید: برای رجال ستر عورت محل اختلاف است؛ از ستر قبل و دبر تا ستر بین الرکبة و السرة گفته شده است.
سیدنا الاستد در کتاب مستند عروه، ج12، ص90-102 میفرماید: این مقدار ستر (ستر قبل و دبر)، قدر متیقن از ادله است. روایاتی که در این رابطه آمده در احکام تخلی ذکر شد. روایات هر چند از نظر سند کامل دیده نشد؛ ولی کثرت آن در حدی است که گویا وثوق به صدور حاصل میشود.
گفته بودیم که اعتبار روایت منحصر به صحت سند نیست؛ بلکه اعتبار میتواند از طریق کثرت سند هم حاصل شود.
به عنوان مستند، روایتی را که میتوان یادآور شد، روایت ذیل است: وسائل، باب45 از ابواب نجاسات، حدیث شماره 5، صحیحه علی بن جعفر :
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ عُرْيَانٍ وَ حَضَرَتِ الصَّلَاةُ- فَأَصَابَ ثَوْباً نِصْفُهُ دَمٌ أَوْ كُلُّهُ دَمٌ - يُصَلِّي فِيهِ أَوْ يُصَلِّي عُرْيَاناً- قَالَ إِنْ وَجَدَ مَاءً غَسَلَهُ وَ إِنْ لَمْ يَجِدْ مَاءً صَلَّى فِيهِ وَ لَمْ يُصَلِّ عُرْيَاناً.[5]
این روایت دلالت دارد بر این که مرد در حال صلاة باید حد اقل ستر عورت داشته باشد.
همان طوری که شهید اشاره کرد، اصحاب در بارهی ستر رجال در حال صلاة اختلاف نظر دارند که به صورت رأی مشهور و غیر مشهور درآمده است. مشهور همین است که گفته شد. غیر مشهور این است که قاضی ابن براج در کتاب مهذب البارع ص83 و فقیه حلبی در کتاب کافی، ص429 میفرمایند: ستر باید در حد بین السرة و الرکبة باشد. این دو شخصیت از قدما اند.
در این رابطه مستندی که میتوان اعلام کرد در درجهی اول همان معتبرهی حسین بن علوان است که در کتاب وسائل چنین آمده است: «وَ الْعَوْرَةُ مَا بَيْنَ السُّرَّةِ وَ الرُّكْبَةِ».[6] این حدیث اطلاق دارد و محل بحث را هم شامل میشود.
وسائل، باب 29 از ابواب لباس مصلی، حدیث شماره 5 و 6:
وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا بَأْسَ بِالْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ الْحُرَّةِ أَنْ تُصَلِّيَ- وَ هِيَ مَكْشُوفَةُ الرَّأْسِ.[7]
ضمیر عنه در این حدیث با توجه به روایت قبلی بر میگردد به سعد بن عبد الله انصاری. سند این حدیث صحیح است و متن آن هم صریح میباشد.
نظام بحث این بود که اولا بین رجل و مرئه فرق است. آنگاه ستر رجل قدر متیقن در حدّ عورتین است و ستر مرئه بیشتر از آن. در روایت به چیزی که برخوردیم این بود که در روایات ستر، فقط برای رجال بین السرة و الرکبة هم آمده و در مشهور و روایات کثیر و معتبر به طور مطلق ستر آمده است.
در این رابطه سیدنا الاستاد دو روایتی را نقل میکند که در آن آمده: باید ازاری فوق رکبه و نزدیک سینه داشته باشد. سیدنا میفرماید این دو روایت از نظر سند اعتباری ندارد و فقط روایت حسین بن علوان میماند که از بررسی آن فهمیده میشود که مورد خاص اختصاص به نسوان دارد نسبت به نظر محارم که تطبیق شده است و معرفهی مکرر است و در آن رابطه نمیتوانیم تعمیمی در نظر بگیریم.
اما بعد از آن که از این بحث خارج شدیم که آنچه را در متن میگوید قدر متیقن قبل و دبر است وجهی برای احتیاط ذکر کنیم.
در بارهی احوط دو نکته میتواند مورد وجه قرار بگیرد. نکتهی اول مناسبت با مقام عبودیت است. در مسألهی عبودیت خود عبودیت یک حالت و کیفیتی دارد که مناسبت پیدا کند با آن حالت عبادی که در حالت عبادی ستر کامل تر باشد. نکتهی دوم سیرهی متشرعه است که متدینین نماز را با ستری بیشتر از ستر عورتین میخوانند. این احوط را ما احوط لزومی اعلام میکنیم که ستر باید بین السرة و الرکبه باشد. در تتبع به ستر قبل و دبر، إشعار یا اشارتی دیده میشود نسبت به وضع اضطرار و عدم حالت طبیعی؛ علاوه بر این إشعار و سیره و صحیحه علی بن جعفر، ستر بین الرکبه و السره مورد احتیاط لزومی باشد.