درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
1401/09/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/شرائط لباس المصلي /بررسی احتجاب مرئه
بحث و تحقیق در بارهی احتجاب محارم:
گفته شد که مکلف نسبت به بدن محارم خود به استثنای عورت، میتواند نظر کند و همین طور گفته شد که عورت در نسوان و بانوان نسبت به محارم، «ما بین السرة و الرکبه» است. دلیل این مطلب به طور عمده همان آیهی قرآن است که در سوره نور، آیه 30 آمده است:
﴿وَ قُلْ لِلْمُؤْمِنٰاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصٰارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لاٰ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاّٰ مٰا ظَهَرَ مِنْهٰا وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلىٰ جُيُوبِهِنَّ وَ لاٰ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاّٰ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبٰائِهِنَّ أَوْ آبٰاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنٰائِهِنَّ أَوْ أَبْنٰاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوٰانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوٰانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوٰاتِهِنَّ أَوْ نِسٰائِهِنَّ أَوْ مٰا مَلَكَتْ أَيْمٰانُهُنَّ أَوِ اَلتّٰابِعِينَ غَيْرِ أُولِي اَلْإِرْبَةِ مِنَ اَلرِّجٰالِ أَوِ اَلطِّفْلِ اَلَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلىٰ عَوْرٰاتِ اَلنِّسٰاءِ وَ لاٰ يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مٰا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اَللّٰهِ جَمِيعاً أَيُّهَا اَلْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾[1] زن زینت خودش را آشکار نکند. آنچه که از مجموع آیه استفاده میشود این است که تمام بدن زن زینت است و زن نباید زینتش را ابداء کند مگر برای شوهرش، بردارش و ... پس از این آیه استفاده میشود که نظر به بدن زن محرم به استثنای عورت مجاز است.
محقق حلی در کتاب شرایع، ج2، ص269 میفرماید: نظر به جسد محارم به طور کلّ به استثنای عورت جایز است به شرط عدم ریبه و ملاک حرمت نظر ریبه میباشد.
صاحب جواهر در کتاب جواهر، میفرماید: این مطلبی که محقق حلی فرموده، «بلا خلاف في شيء من ذلك»[2] . هیچ اختلافی در این رابطه وجود ندارد «بل هو من الضروريات»[3] . جواز نظر بدون ریبه به بدن محارم به استثنای عورت، از ضروریات فقه است.
سؤال: آیا نظر به زینت اجنبیه به استثنای عورت؛ مثل مو، دست، گردن، بازو و ... جایز است یا نه؟
صاحب جواهر در همان منبع، میفرماید: شیخان و جماعتی فرموده اند که نگاه به اجنبیه اشکال ندارد.
شهید ثانی در مسالک هم این حکم را نسبت به مشهور داده است.
مستند اصلی در این رابطه نصی است که در وسائل، باب 112 از ابواب نکاح و آدابه، حدیث شماره 1 آمده است:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا حُرْمَةَ لِنِسَاءِ أَهْلِ الذِّمَّةِ- أَنْ يُنْظَرَ إِلَى شُعُورِهِنَّ وَ أَيْدِيهِنَّ.[4]
سند این روایت اعتبار دارد برای این که نوفلی و سکونی در سندهای زیادی آمده است. نوفلی از اصحاب امام صادق (ع) است؛ ولی توثیق خاص ندارد؛ اما هم در سند کامل الزیاره آمده و هم در سند تفسیر قمی آمده است. سکونی عامی است؛ ولی توثیق دارد. شیخ میفرماید: «عملت الطائفة بما رواه حفص بن غياث، وغياث ابن كلوب، ونوح بن دراج، والسكونى، وغيرهم من العامة عن ائمتنا عليهم السلام فيما لم ينكروه ولم يكن عندهم خلافه»[5] .
در این روایت نساء اهل ذمه آمده که به تناسب حکم و موضوع، اهل ذمه بودن را الغاء میکند. موضوع غیر مسلمان و حکم نگاه کردن نگاه به مو و دست است. علاوه بر این که قرینه داریم که این قید، قید غالبی است؛ چون اهل ذمه در متناول ید است و محل ابتلا میباشد. اهل ذمه در چشتم انداز است و کفاری که خارج از سرزمین اسلامی اند، در چشم انداز نیستند. اهل ذمه با اهل بلد مختلط اند؛ لذا اهل ذمه بودن خصوصیتی ندارد و حکم همان است که گفته شد.
اهل بوادی کسانی اند که اگر به آن ها تذکر داده شود که مکشوف نباشید، توجه نمیکنند یا موی شان مشکوف است، نگاه به آنها اشکالی ندارد. لا ابالیها که حجاب را رعایت نمیکنند و اگر نهی کنی توجه نمیکنند، رأیی وجود دارد که آنها هر چند تحت لوای اسلام هستند؛ ولی معتقد به حجاب نیستند، نگاه به آنها بدون ریبه اشکالی ندارد.
در نصوص افرادی بادیه نشین از باب مثال است که حجاب در آداب و رسوم آنان نیست و در بارهی اینها، نظر به مو و دست شان طبق قاعده اشکالی ندارد، به شرط این که بدون ریبه باشد.
1 مسألة الظاهر وجوب ستر الشعر الموصول بالشعرسواء كان من الرجل أو المرأة و حرمة النظر إليه.[6]
ظاهر این است که ستر شعر موصول به موی سر واجب است و ظاهرا نظر کردن به آن حرام میباشد؛ مثلا خانمی مویی را به موی سرش وصل میکند و از دور مینماید که موی بلند و پر پشتی دارد، سید میفرماید ستر این موی موصول واجب است. فرق نمیکند که این وصله از موی مرد گرفته شده باشد یا از موی زن، در هر دو صورت نظر کردن به آن هم حرام میباشد.
مویی که وصل شده است، سید میفرماید نگاه به آن اشکال دارد؛ برای این است که زینت به حساب میآید. اگر بگویی که موی خود او نیست؟ جواب این است که الآن زینت او شده است و قرآن از ابدای زینت نهی کرده است.
سیدنا الاستاد میفرماید: این وجوب ستر و حرمت نظر نسبت به موی پیوند شده دلیل و مستندی ندارد؛ برای این که یک روایت داریم که صحیحه بزنطی است از امام رضا (ع)، این روایت در کتاب وسائل، باب 107، حدیث1 آمده:
عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَحِلُّ لَهُ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى شَعْرِ أُخْتِ امْرَأَتِهِ- فَقَالَ لَا إِلَّا أَنْ تَكُونَ مِنَ الْقَوَاعِدِ- قُلْتُ لَهُ أُخْتُ امْرَأَتِهِ وَ الْغَرِيبَةُ سَوَاءٌ قَالَ نَعَمْ- قُلْتُ فَمَا لِي مِنَ النَّظَرِ إِلَيْهِ مِنْهَا- فَقَالَ شَعْرُهَا وَ ذِرَاعُهَا.[7]
حدّ مدلول این روایت موی سر اصلی است و موی اصلی زن اجنبیه باید مستور باشد و نگاه به آن حرام است و دلالت بر موی موصول نمیکند؛ مگر این که بگوییم زنیت است. زینت باید «ما یتزین بها» باشد. زینت اسم مصدر است و تزیین مصدر است. فرق آن دو در این است که مصدر نسبتی به فاعل دارد و اسم مصدر نسبتی به فاعل ندارد. «ما یتزین» به طور دقیق حد اقل انصراف دارد به آن زینتهایی که به طور طبیعی در یک زن وجود دارد و اگر نه، زینت خارجی؛ مثل حلی و قرامل قطعا مورد نهی نیت؛ بنابراین، شعر موصول مشمول آیهی سی و یک سوره نور نمیباشد. پس رأی و استدلال سیدنا الاستاد معلوم شد.
اگر بنا شود که بر اساس شرح سیدنا الاستاد زینت باید طبیعی باشد، عارضی و خارجی نباشد، طبق این نظر آرایش عارضی است.
جواب این است که زنیت اگر به گونهی باشد که موضع زینت را ابداء کند از این جهت نظر به آن ممنوع است.
جمع بین این دو قول این است که وجوب ستر و حرمت نگاه، حکم ظاهری است و میشود احوط لزومی اعلام کرد که در عمل جمع بین هر دو رأی بشود.
و أما القرامل من غير الشعر و كذا الحلي ففي وجوب سترهما و حرمة النظر إليهما مع مستورية البشرة إشكال و إن كان أحوط.[8]
قرامل بافتنیهای از پشم است که در قدیم زنان در ادامهی موهای خود وصل میکردند. حلی زیور مثل انگشتر و گردن بند و دست بند باشد. اینها زیور آلات به حساب میآید. مستور نگه داشتن آن دلیل ندارد، هر چند احوط این است که اینها هم مستور بماند.
اشکال: حلی که در طلا فروشیها زیاد است، آیا باید از نگاه به آن اجتناب کرد؟
جواب: حلی که در دست زن است منظور میباشد و منظور آن حلی است که مرئه متلبس به آن است؛ لذا سید میفرماید در حکم اجتناب از آن اشکال وجود دارد و احوط اجتناب است. اینها زینت به حساب میآید و قسمت زیادی از آن در وضعیتی قرار دارند که جدا از موضوع رؤیت نمیشود؛ بلکه همراه رؤیت آن، موضع هم رؤیت میشود و این ها جلب توجه میکند؛ لذا سید فرموده احوط حرمت نظر است و این احوط طبق قاعده به جا خواهد بود.