< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

1401/08/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/شرائط لباس المصلي /بررسی جواز نظر بدون ریبه به وجه و کفین اجنبیه

 

بحث و تحقیق تکمیلی در باره‌ی جواز نظر بدون ریبه نسبت وجه و کفین اجنبیه:

گفته شد که در این رابطه به طور عمده دو قول وجود دارد: قول اول عبارت است از قول به جواز که قائلان و ادله‌ی آن گفته شد.

قول دوم عبارت است از قول به عدم جواز که قائلان آن به صورت مشهور و برجسته از بین متقدمان علامه حلی است و از بین متأخرین صاحب جواهر می‌باشد. ادله‌ی این قول گفته شد؛ از جمله آیات 30 و 31 و 60 سوره نور که این آیات بر مطلوب دلالت دارند و تمسک به آن به عمل آمده است.

علامه حلی در کتاب تذکرة، می‌فرماید: «فاما الوجه والكفان فان خاف الفتنة حرم أيضا ... وان لم يخف الفتنة قال الشيخ (ره) انه يكره وليس ... وهو قول أكثر الشافعية ولهم قول اخر انه يحرم ... و هو الاقوى عندى»[1] و برای این مطلب به یک روایتی تمسک می‌کند که عبارت است از سؤالی که در حجة الوداع در سرزمین منی از رسول خدا (ص) صورت گرفته و در آن جلسه فضل بن عباس حضور داشت. حضرت مشاهده کرد که او به طرف زن خثعمیه نگاه کرد و آن زن هم به او توجه داشت. حضرت ممانعت فرمودند که نگاه نکیند «وكان الفضل بن العباس رديف رسول الله صلى الله عليه وآله فاخذ ينظر إليها وتنظر إليه فصرف النبي صلى الله عليه وآله وجه الفضل عنها وقال رجل شاب وامرأة شابه فخشيت ان يدخل بينهما الشيطان».[2] این روایت دلالت دارد بر عدم جواز نظر به وجه اجنبیه. سند این روایت کتاب مبسوط، ج3، ص185 است. شیخ این روایت را نقل کرده است. اگر یک روایت در مقنع یا مقنعه یا مبسوط آمده باشد، مصدر اصلی به حساب می‌آید و وسائل از آنجا گردآوری کرده است.

صاحب جواهر، در کتاب جواهر، ج29، ص75 تا 80 این مطلب را بیان می‌کند و بعد می‌فرماید: ادله‌ی که دال بر عدم جواز است متعدد می‌باشد؛ از جمله از آیه‌ی حجاب می‌شود استفاده کرد که در آیه 31 نور آمده است:

﴿وَ لاٰ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاّٰ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبٰائِهِنَّ أَوْ آبٰاءِ بُعُولَتِهِنَّ﴾[3] از اطلاق این آیه استفاده می‌شود که ابداء برای ازواج، اخوان، اولاد و ... باشد و این زینت به تناسبی که در آیه آمده، زینت باطن نیست؛ زیرا برای ابناء اخوه زینت باطن جایز نیست؛ بلکه همان صورت بانوان است.

آیه‌ی دیگر آیه 60 نور است:

﴿وَ اَلْقَوٰاعِدُ مِنَ اَلنِّسٰاءِ اَللاّٰتِي لاٰ يَرْجُونَ نِكٰاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنٰاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيٰابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجٰاتٍ بِزِينَةٍ وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَ اَللّٰهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾.[4] قبل از همه چیز باید یادآور شویم که حجاب برای قواعد هم استحبابش استفاده می‌شود که از جمله‌ی پایانی آیه استفاده می‌شود. طبق این آیه قواعد و زنانی که در حد یائسه رسیده اند اشکالی ندارد که جامه‌های خود را کنار بگذارند و در روایت جلباب و در برخی از روایت جلباب و خمار آمده است. از این آیه هم استفاده می‌شود که غیر قواعد باید حجاب داشته باشد.

سؤال: در باره‌ی این قواعد این مسأله را گفتیم ولی قواعدی که در سنین پنجاه سالگی یائسه می‌شود قسمتی از آنان در یک وضعیت نشاط اند و تمایل به مسائل جنسی دارند و ممکن است برای طرف مقابل جازبه‌ی هم ایجاد کند.

جواب: اولا گفتیم که حجاب برای این‌ها مستحب است و منظور از حجاب جلباب است که الآن مساوی با چادر یا پالتو باشد. ثانیا در خود آیه مطلب کامل بیان شده است و فرموده آن قواعدی که لا یرجون نکاحا آنانی که از کار افتاده اند و نه خودشان به کسی تمایل دارند و نه دیگران به آنان تمایل دارند. قواعد با این وصف که تمایل به نکاح ندارند موضوع حکم است.

علاوه بر آن صاحب جواهر به یک روایت دیگری هم تمسک کرده است. کتاب وسائل، باب 104 از ابواب مقدمات نکاح و آداب آن، حدیث شماره 4:

وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ سَعْدٍ الْإِسْكَافِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: اسْتَقْبَلَ شَابٌّ مِنَ الْأَنْصَارِ امْرَأَةً بِالْمَدِينَةِ- وَ كَانَ النِّسَاءُ يَتَقَنَّعْنَ خَلْفَ آذَانِهِنَّ- فَنَظَرَ إِلَيْهَا وَ هِيَ مُقْبِلَةٌ فَلَمَّا جَازَتْ نَظَرَ إِلَيْهَا- وَ دَخَلَ فِي زُقَاقٍ قَدْ سَمَّاهُ بِبَنِي فُلَانٍ فَجَعَلَ يَنْظُرُ خَلْفَهَا- وَ اعْتَرَضَ وَجْهَهُ عَظْمٌ فِي الْحَائِطِ أَوْ زُجَاجَةٌ فَشَقَّ وَجْهَهُ- فَلَمَّا مَضَتِ الْمَرْأَةُ- نَظَرَ فَإِذَا الدِّمَاءُ تَسِيلُ عَلَى ثَوْبِهِ وَ صَدْرِهِ- فَقَالَ وَ اللَّهِ لآَتِيَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ لَأُخْبِرَنَّهُ- فَأَتَاهُ فَلَمَّا رَآهُ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ مَا هَذَا- فَأَخْبَرَهُ فَهَبَطَ جَبْرَئِيلُ ع بِهَذِهِ الْآيَةِ قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصٰارِهِمْ- وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذٰلِكَ أَزْكىٰ لَهُمْ- إِنَّ اللّٰهَ خَبِيرٌ بِمٰا يَصْنَعُونَ.[5]

این حدیث از نظر سند بر اساس مسلک ما اعتبار دارد. اگر در یک سندی کل راوی ها معتبر باشد و راوی آخر معتبر نباشد، این سند خالی از اعتبار نیست؛ چون کل راوی های دیگر او را شناخته و به او اعتماد کرده اند.

منظور از وجه در نظر، همان مقداری است که در وضو شستن آن مقدار لازم است. عامه گوش‌ها را هم مسح می‌کنند.

در تفسیر این آیه شیخ طبرسی در کتاب مجمع البیان، می‌فرماید: معنای یغضوا من ابصارهم «و المعنى ينقصوا من نظرهم فلا ينظروا إلى ما حرم»[6] نظر نکیند به آنچه خدا حرام کرده است. این آیه با این شأن نزول و تفسیر، مستندی است برای عدم جواز نظر بر وجه اجنبیه.

هر دو قول ادله‌ی داشتند و آن استناد به آیات و روایات و تحلیل ها بود و احیانا گفته می‌شود که جا برای تمسک به ادله اربعه باقی است. الآن نوبت رسیده که نسبت به این دو قول انتخابی یا فهمی اعلام بشود.

در این رابطه صاحب جواهر بعد از ذکر این نص و بعد از تمسک به آیات و تحلیل‌ها، در نهایت اعلام می‌دارد که « فلا ريب في أن ترك النظر أحوط و أقوى».[7]

آنچه که تحقیق نشان می‌دهد این است که بگوییم هر دو رأی مشهورند یا یکی مشهور و دیگری اشهر است.

عملیات جمع بین این دو قول:

چهار راه و شیوه برای جمع اعلام می‌شود:

1- روایات جواز را بر مدلولش حمل کنیم و روایات عدم جواز را حمل بر کراهت کنیم که نتیجه اش حمل بر کراهت بشود. این جمع از لحاظ مدلول، جمع عرفی به حساب می‌آید و شیخ طوسی در مبسوط، این جمع را بیان کرده و فرموده که نظر به عورت زنان ممنوع است و به غیر آن مکروه: «فنظره إلى ما هو عورة منها محظور، و إلى ما ليس بعورة مكروه، و هو الوجه و الكفان»[8] وجه و کفین جزء عورت به حساب نمی‌آید و نظر به غیر عورت مکروه است. چه بسا خلاف تقوا باشد و از ذیل حدیث سعد الاسکاف این کراهت استفاده می‌شود؛ زیرا فرموده: «قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ»[9] در صورتی که ازکی باشد جا برای کراهت وجود دارد. در این رابطه که قرآن فرمود ﴿وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾[10] کفین و وجه ما ظهر است. علام طبرسی می‌فرماید: «الزينة زينتان ظاهرة و باطنة فالظاهرة لا يجب سترها و لا يحرم النظر إليها».[11] زینت ظاهره آن است که ستر آن واجب نیست و نگاه به آن حرام نمی‌باشد، ممکن است مکروه باشد. اگر گفته شود که ستر واجب نیست جواز نظر از کجاست؟ از این تفسیر است. مقصد دوم از نقل این تفسیر این است که نظر حرام نیست اما ممکن است مکروه باشد.

2- محقق در شرایع، این جمع را اعلام کرده این جمع عبارت است از این که «ولا ينظر الرجل إلى الأجنبية أصلا إلا لضرورة، ويجوز أن ينظر إلى وجهها وكفيها على كراهية فيه مرة، ولا يجوز معاودة النظر»[12] وجه جمع این است که نظر به اجنبیه که بار اول اتفاق بیافتد اشکال ندارد و ادله‌ی جواز حمل بر آن می‌شود و ادله‌ی دال بر عدم جواز حمل بر این بشود که نگاه دومی و تکرار اشکال دارد. در کتاب وسائل، باب 104 هفت روایت در این رابطه آمده؛ از جمله:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ الْكَاهِلِيِّ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع النَّظْرَةُ بَعْدَ النَّظْرَةِ تَزْرَعُ فِي الْقَلْبِ الشَّهْوَةَ- وَ كَفَى بِهَا لِصَاحِبِهَا فِتْنَةً.[13]

کاهلی مروی عنه ابن ابی عمیر است و اعتبار دارد.

از این روایت درست استفاده می‌شود همان جمع و تفسیری که محقق حلی بیان فرمود و آن این بود که نظر اولی اشکال ندارد و نظر دوم اشکال دارد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo