< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

1401/08/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: معافیت خون کمتر از درهم در نماز؛ مستثنیات معافیّت خون کمتر از درهم: «دماء ثلاثه؛ خون حیوان نجس العین...»

الثاني: «ممّا يعفى عنه في الصلاة» الدم الأقلّ من الدرهم؛ سواء كان في البدن أو اللباس، من نفسه أو غيره؛ عدا الدماء الثلاثة[1] من الحيض و النفاس[2] و الاستحاضة؛ أو من نجس العين أو الميتة، بل أو غير المأكول ممّا عدا الإنسان على الأحوط، بل لا يخلو عن قوّة.

جهت چهارم: مستثنیات معافیّت خون کمتر از درهم

مورد اول: دماء ثلاثه

الف: خون حیض

بحث ما در معافیت خون کمتر از درهم، منتهی شد به جهت چهارم از این بحث که مستثنیات معافیّت خون کمتر از درهم باشد مورد اول استثناء دماء ثلاثه بود. در مورد خون حیض گفتیم: برخی از فقها مثل ابن ادریس و صاحب غنیه و مرحوم شیخ؛ ادعای اجماع بر عدم معافیت خون حیض کمتر از درهم نموده‌ و علاوه بر آن برخی گفته‌اند: خون حیض چون خون مغّلظ است به جهت احکامی که برای آن ذکر شده از جمله حرمت صلوه و صوم برای حائض؛ لذا از ادله معافیت مستثنی شده و همراه داشتن آن در نماز ولو به مقدار کمتر از درهم، مبطل نماز است ضمن این که روایت ابی‌بصیر هم در دلالت بر عدم معافیت خون حیضِ کمتر از درهم؛ تام است و ضعف سندی آن منجبر به عمل اصحاب است و طبق نظر مرحوم حکیم همین مقدار که مرحوم کلینی در کافی و مرحوم شیخ در تهذیب، متعرض این روایت شده‌اند کافی در اعتبار روایت است و اشکال مرفوعه بودن روایت هم مرتفع است زیرا در برخی از نسخ کافی و تهذیب، ابی‌بصیر روایت را از هر دو امام باقر و امام صادق نقل نموده است.[3]

لکن طبق مبنای مرحوم استاد خویی روایت مزبور ضعف السند است به أبي‌سعيد مكاري که مذهبش واقفی بوده و توقف بر امام کاظم کرده است علاوه در کتب رجالی توثیق نشده است. از این جهت روایت مخدوش است «مگر این که قائل شویم که ضعف سندی حدیث می‌تواند منجبر به عمل اصحاب باشد» ولی این امر مسلّم است که شهرت قائم شده بر عدم معافیت خون حیض به حدی که حتی برخی از فقها مثل مرحوم شیخ طوسی ادعای اجماع نموده‌اند و لذا نمی توان فتوی به معافیت کمتر از درهم نسبت به خون حیض صادر کرد و مرحوم استاد خویی بر اساس مبنای خود بر عدم انجبار ضعف حدیث به عمل اصحاب، احوط عدم معافیت را دانسته‌اند.

ب: خون نفاس

در برخی از روایات آمده است: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى حَبَسَ عَلَيْهِ «الْوَلَدِ» الْحَيْضَةَ» اصحاب به جهت این روایت از خون نفاس تعبیر به حیض محتبس نموده و خون نفاس را ملحق به حیض نموده و حکم به عدم معافیت خون نفاس نموده اند لکن اگر هم این روایت را معتبر بدانیم تسرّی احکامِ خون حیض به خون نفاس صحیح نیست زیرا مانعیت خون حیض تنها برای حیضی که خون غیر محتبس است ثابت است از طرفی خون حیض از نظر برخی از احکام و آثار، با خون نفاس اختلاف دارد لذا معلوم نیست در حکم عدم معافیت خون کمتر از درهم با خون نفاس که خون محتبس و موضوع دیگری است مشترک باشد. هذا یحتاج الی دلیل و لا دليل عليه.

بنابراین اگر هم در روایات از خون نفاس؛ تعبیر به این مضمون شده که «انه حیض محتبس» این کلام اشاره به یک امر تکوینی دارد نه تنزیل خون نفاس به خون حیض در احکام شرعی. لذا دلیلی بر الحاق خون نفاس در حکم به عدم معافیت به خون حیض نداریم ولی با این حال اجماع نقل شده بر الحاق آن به خون حیض. اما دو روایتی که برخی از آن، این کلام را «حیض محتبس» در مورد خون نفاس برداشت نموده اند:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي الْعِلَلِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمِّ عَنِ الْهَيْثَمِ بْنِ وَاقِدٍ عَنْ مُقَرِّنٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلَ سَلْمَانُ عَلِيّاً عَنْ رِزْقِ الْوَلَدِ فِي بَطْنِ أُمِّهِ؟ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى حَبَسَ عَلَيْهِ الْحَيْضَةَ فَجَعَلَهَا رِزْقَهُ فِي بَطْنِ أُمِّهِ.[4]

ترجمه: سلمان فارسى از اميرالمؤمنين علی درباره روزى طفل در شكم مادر پرسيد؟آن حضرت در جواب فرمود: همانا خداى تبارك و تعالى خون حيض را در رحم مادر حبس نمود و آن را روزى طفل در شكم مادر قرار داد.

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ جُعِلْتُ فِدَاكَ الْحُبْلَى رُبَّمَا طَمِثَتْ فَقَالَ نَعَمْ وَ ذَلِكَ أَنَّ الْوَلَدَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ غِذَاؤُهُ الدَّمُ فَرُبَّمَا كَثُرَ فَفَضَلَ عَنْهُ فَإِذَا فَضَلَ دَفَعَتْهُ فَإِذَا دَفَعَتْهُ حَرُمَتْ عَلَيْهَا الصَّلَاةُ.[5]

ج: خون استحاضه

اما در مورد استثناء خون استحاضه از معافیت خون کمتر از درهم؛ از مرحوم شهید اول نقل شده که چون استحاضه مشتق از حیض است در حکم ملحق به آن است. لکن استحاضه اولاً مشتق از حیض نیست. ثانیاً خون استحاضه چنانکه در جلسه قبل هم گذشت در برخی از احکام و خصوصیات متفاوت با خون حیض است از جمله این که خون استحاضه سرد است ولی خون حیض گرم. دیگر این که استحاضه علامت و نشانه بیماری زن است ولی حیض علامت و نشانه سلامتی زن است لذا الحاق این

خون در احکام به حیض ثابت نیست.

در هر حال در مساله مزبور چهار قول مطرح است:

قول اول: مشهور بین متاخرین و بعض قدما آن است که دماء ثلاثه همگی محکوم به عدم معافیت در نماز هستند ولو کمتر از درهم باشند و از برخی از فقها ادعای اجماع بر آن شده است.

قول دوم: دلیلی بر عدم معافیت دماء ثلاثه کمتر از درهم در نماز نداریم ولی چون اجماعات بر خلاف آن است احتیاط در اجتناب از دماء ثلاثه است این قول را مرحوم استاد خویی اختیار نموده‌اند.

قول سوم: تنها خون حیض معاف در نماز نیست و خون استحاضه و نفاس مثل بقیه خون ها است که تنها در صورتی که کمتر از درهم باشد معفو عنه است به نظر ما این قول بعید نیست و صاحب حدائق هم همین قول را اختیار نموده است ولی با این حال احتیاط در اجتناب از هر سه خون است به جهت اجماعات متعددی که در مساله قائم شده است.

قول چهارم: خون حیض و نفاس معاف در نماز نیست ولی خون استحاضه مثل بقیه خون ها است که اگر کمتر از درهم باشد معفو عنه در نماز است و احتیاط در اجتناب از آن است.

مورد دوم از مستثنیات معافیّت خون کمتر از درهم: خون حیوانات نجس العین.

مرحوم سید می‌فرماید: خون حیوانات نجس العین مثل سگ و خوک مستثنای از معافیت خون کمتر از درهم هستند و وجود آنها در نماز مطلقا مانعیت دارد و لو کمتر از درهم باشد. سوال این است که آیا خون حیوانات نجس العین «سگ و خوک و کافر» مثل خون حیض مانعیت در نماز دارند یا این که روایات معافیت خون کمتر از درهم، شامل این حیوانات نیز نمی‌شود؟

ادله مانعیت خون حیوانات نجس العین مطلقا

دلیل اول: انصراف خون حیوانات نجس العین از ادله معافیت خون کمتر از درهم.

توضیح ذلک: روایاتی که حکم به عفو خون کمتر از درهم نموده منصرف به خون متعارف است که معمولاً در اثر جراحت بدن انسان و یا ذبح حیوانات حلال گوشت مثل مرغ و گوسفند به لباس یا بدن فرد اصابت می‌کند. لذا شامل خون حیوانات حرام گوشتی مثل سگ یا خوک نمی‌شود در جلسه قبل اصل استدلال و مناقشه بر آن، به نحو مبسوط گذشت و گفتیم: روایاتی که حکم به معافیت خون کمتر از درهم نموده به اطلاق شامل این مورد هم می‌شود ولو این که خون این حیوانات غلیظ باشد و از بدن نجس العین خارج شود. ضمن این که در هیج یک از روایاتِ معافیت خون کمتر از درهم؛ بین خون حیوانات حلال گوشت و حیوانات نجس العین تفصیلی ذکر نشده است و انصراف به جهت ندرت هم مانع تمسک به اطلاق نیست.

تفصیل بحث آنکه اگر اطلاقی در دلیل باشد از همان اول لفظ مطلق منصرف به بعض افراد طبیعی باشد مثل کلمه عالم که منصرف به عالم دینی است این انصراف مانع از تمسک به اطلاق نسبت به افرادی که لفظ از آنها منصرف است مثل عالم که از عالم غیر دینی منصرف است این نوع از انصراف پذیرفته شده و تمسک باطلاق برای شمول افراد منصرف عنه درست نیست ولی اگر بعض انواع مطلق افراد نادری داشته باشد قلت افراد موجب انصراف نیست بلکه تمسک به اطلاق برای شمول افراد نادر صحیح است در ما نحن فیه اطلاق ادله معافیت خون کمتر از درهم شامل خون مثل سگ و حوک و کافر می‌شود گرچه ملوث شدن خون انسان به آنگونه خونها کم و نادر است..

دلیل دوم: ادله اعافه «معافیت خون کمتر از درهم» شامل خون حیوانات نجس العین نمی‌شود زیرا دو جهتِ نجاست در خون این حیوانات وجود دارد یکی ناشی از نفس خون است و دیگری ناشی از نجاست ذاتی حیوان. اولی بما انه دمٌ نجس است و دومی بما انه جزءٌ من العین النجس، نجس است این امر موجب غلظت خون حیوانات نجس العین در نجاست شده و به منزله خون حیض به شمار می‌آید لذا همچنان که اجتناب از خون حیض مطلقا واجب است اجتناب از خون نجس العین هم مطلقا واجب است.

جواب: این قیاس مع الفارق است زیرا در مورد حیض به جهت روایتی که وارد شده حکم به اجتناب از خون حیض شده است ولی نمی‌توان استنباط کرد که علت اجتناب از خون حیض غلظت حکمی آن بوده تا این که حکم آن را تسری به خون نجس العین دهیم.

دلیل سوم: روایات معافیت خون کمتر از درهم؛ ناظر به نفس خون است یعنی خون بما انه دمٌ؛ که اگر کمتر از درهم باشد معفو عنه است لذا این حکم شامل خون حیوانات نجس العین نمی‌شود زیرا علاوه بر عنوان دم، عنوان ملاقیِ با نجس العین هم به جهت ملاقات خون با حیوان نجس العین؛ صادق است پس کأنّ دو مانع دارد یکی عنوان خون و دوم عنوان ملاقی با نجس العین و دلیلی نداریم که ملاقی نجس العین هم در نماز عفو شده باشد.

اگر خون کمتر از درهم با نجاست خارجی دیگری مثل بول ملاقات کند و یا آب نجسی را از خارج روی خون بریزند؛ دلیلی نداریم که این خون مخلوط شده با بول و آب ملاقی با خون؛ معفو عنه باشد در ما نحن فیه هم این خون با بدن حیوان نجس العین ملاقات کرده و مثل آن است که با نجاست خارجی دیگری مثل بول ملاقات کرده باشد این امر موجب مزید در نجاست خون می‌شود لذا ادله معافیت خون کمتر از درهم شامل این مورد نمی‌شود و تنها در صورتی که نجاست آن ناشی از خود خون باشد معاف است.

جواب مرحوم استاد خویی

خون نجس العین دو نجاست ندارد سگ همه بدنش نجس است و خون هم یکی از اجزای بدن سگ است. نجاست دومی غیر از نجاست ذاتی ندارد تا موجب مزید در نجاست خون شود. بنابراین خون حیوان نجس العین از قبیل بول ملاقی با خون نیست که نجاست دومی با خون ملاقات کرده باشد و تشبیه این دو به یکدیگر صحیح نیست. در اینجا تنها یک نجاست داریم و نمی‌توان استنباط کرد که علت عدم معافیت خون حیض غلظت آن بوده است تا این که حکم آن را تسری به خون نجس العین به جهت غلظت آن دهیم.

ضمن این که نسبتِ بین ادله دال بر نجاست خون نجس العین با ادله دال بر معافیت خون کمتر از درهم، عام و خاص من وجه است. طبق اطلاق روایات معافیت خون کمتر از درهم هر خونی مطلقا معفو عنه است اعم از این که از حیوان نجس العین باشد یا از حیوان طاهر و طبق اطلاق ادله نجاست اجزای حیوانات نجس العین همه اجزای این حیوانات نجس هستند اعم از خون و غیر خون. لذا در ماده اجتماع که خون حیوان نجس العین باشد با هم تعارض و تساقط کرده و بعد از تساقط، داخل در ادله عامه مانعیت خون در نماز خواهد بود.

دلیل چهارم: در خون حیوانات نجس العین دو عنوان وجود دارد: یکی عنوان ما لا یاکل لحمه و دیگری عنوان دم، وجود خون حیوانات نجس العین به عنوان مالا یاکل لحمه مانع دومی است و مقید به کمتر از درهم نشده است بلکه اگر ذره‌ای از اجزای مالا یاکل لحمه ولو کمتر از درهم در لباس یا بدن فرد باشد؛ مانع صحت نماز است.

جواب: این استتدلال در مورد سگ و خنزیر جاری است ولی در مورد انسان جاری نمی‌شود زیرا اجزای انسان کافر در نماز مانعیت ندارد و اگر موی کافر در بدن مصلی باشد مانع صحت نماز نیست لذا این دلیل هم به اطلاق آن پذیرفته نیست و ادله ما لا یاکل لحمه؛ شامل انسان اعم از مسلمان و کافر نمی‌شود.

دلیل پنجم: دلیل معافیت خون کمتر از درهم؛ ناظر به خون بما انه دمٌ است. لکن در مورد حیوانات نجس العین دو حیثیت وجود دارد: اول مانعیت خون و عنوان دوم مانعیت همراه داشتن نجس العین آن در نماز که عنوان مستقلی دیگری است و موجب بطلان نماز می‌شود و چون خون از اجزای نجس العین و مانعیت مستقلی را دارد اگر هم به عنوان انه دم معاف باشد ولی بما انه من اجزاء نجس العین مانعیت برای نماز دارد و از این حیث موجب بطلان نماز است. این استدلال به نظر ما مورد قبول است و می‌توان گفت که حق با مرحوم سید ماتن است و از این جهت ادله معافیت شامل آن نمی‌شود.

 


[1] الخوئي: على الأحوط في الاستحاضة، بل في النفاس و الحيض أيضاً‌مكارم الشيرازي: على الأحوط‌.
[2] الامام الخميني: على الأحوط فيه و فيما بعده، و إن كان العفو عمّا بعد الاستحاضة لا يخلو من وجه‌.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo