< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

1401/07/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/القبلة /مسائل جزئی مربوط به قبله

 

بحث در مسأله شماره شانزده بوده، سید می‌فرماید:

الظاهر جريان حكم العمل بالظن مع عدم إمكان العلم‌ و التكرار إلى الجهات مع عدم إمكان الظن في سائر الصلوات غير اليومية بل غيرها مما يمكن فيه التكرار كصلاة الآيات و صلاة الأموات و قضاء الأجزاء المنسية و سجدتي السهو و إن قيل في صلاة الأموات بكفاية الواحدة عند عدم الظن مخيرا بين الجهات أو التعيين بالقرعة و أما فيما لا يمكن فيه التكرار كحال الاحتضار و الدفن و الذبح و النحر فمع عدم الظن يتخير و الأحوط القرعة‌.[1]

علم، ظن اجتهادی و اتیان نماز به چهار جهت، به ترتیب وظیفه‌ی شرعی است در همه‌ی نمازها؛ مثل نماز آیات، اموات، یومیه و ... در باره‌ی نماز اموات اشکال شده است که در حقیقت ذکر و دعا است و بدنه متشکل از حمد و ثنای الهی و طلب مغفرت و دعا است و جزء نماز به حساب نمی‌آید. در جواب گفته شده که نماز میت بر اساس سیره‌ی شرعیه مستقبلا انجام شده است؛ هر چند عموم صلاة شامل آن نشود؛ ولی بر اساس سیره رو به قبله خوانده می‌شود.

قضای اجزای فراموش شده از دو جهت است: یکی این که همان طوری که خود نماز باید مستقبل باشد، باید اجزای آن هم چنین باشد. وجه دوم صحیحه زراره و محمد بن مسلم است که در کتاب وسائل آمده:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ: يُجْزِي الْمُتَحَيِّرَ أَبَداً أَيْنَمَا تَوَجَّهَ- إِذَا لَمْ يَعْلَمْ أَيْنَ وَجْهُ الْقِبْلَةِ.[2]

در این روایت نماز موضوع حکم قرار نگرفته و هر چیزی که نیاز به استقبال داشته باشد؛ چه نماز باشد و چه اجزای آن، این اطلاق شامل آن می‌شود. در این حدیث نماز به شکل معین نیامده است و در هر عبادتی که انسان متحیر است و نمی‌تواند قبله را تشخیص دهد، اطلاق این حدیث شامل آن می‌شود. این استدلال کامل به نظر نمی‌رسد ولی در حد یک مؤید می‌تواند باشد.

سید الحکیم این گونه استدلال می‌کند که در این حدیث صلاة قید نشده تا اشکال کنید اجزای منسیه صلاة نیست. هر عبادتی که مستقبلا انجام شود، اگر قبله معلوم نبود اطلاق این حدیث شامل آن می‌شود.

ما این حدیث را در جمع بین مرسله صدوق و مرسله خداش حمل بر ضیق وقت کردیم.

در این مسأله حد اقل احوط این است که سجده هم باید به جهات اربع انجام شود؛ چون از توابع نماز است و حکم نماز را دارد و ترتیب علم، ظن و جهات اربع در آن رعایت شود.

در مورد دو سجده‌ی سهو سیدنا الاستاد در کتاب مستند عروه، ج11، صفحات انتهایی می‌فرماید: سجدتی سهو دلیل ندارد هر چند که بتوانیم اجزای فراموش شده را تابع نماز بدانیم؛ ولی این دو سجده دلیل ندارد. روایتی مربوط به سهو نبی سندا و دلالة و اعتقادا درست نیست؛ چون شیعه معتقد است که سهو نسبت به پیامبر (ص) راه ندارد و حدیث از اساس اشتباه است. در عین حالی که مدرک نداریم اما فقهاء گفته که سجده سهو رو به قبله باشد.

صاحب جواهر در کتاب جواهر، ج8، ص2 می‌فرماید: اقوا این است که سجده سهو رو به قبله انجام گیرد؛ برای این که سجده است هر چند که خارج از ماهیت نماز است، ولی سیره بر این است که سجده سهو رو به قبله باشد و همین ترتیب در آن رعایت شود. احوط هم آن را اقتضا می‌کند و جهات اربع در حقیقت یک نوع احتیاط است که برای حصول یقین به امتثال می‌باشد؛ به عبارت دیگر، اگر سجده سهو رو به غیر قبله انجام شود، شک در تحقق عبادت حاصل می‌شود که مساوی با عدم آن است.

گفته شده ترتیب در نماز اموات وجود ندارد و به یک جهت به صورت تخییر انجام شود؛ برای این که در بین چهار جهت، ترجیحی وجود ندارد. جایی که احتمالات متعدد است و ترجیحی در کار نیست، تخییر است یا بین چهار جهت قرعه بیاندازد.

تحقیق این است که در اینجا قرعه جا ندارد؛ برای این که اولا از اطلاق قرعه اصحاب اعراض کرده اند. ثانیا خود قرعه یک عمل است و عمل اطلاق ندارد. عمل همیشه در حد قدر متیقن اخذ می‌شود. ثالثا قرعه برای رفع مشکل است و تحقیق اگر در موراد قرعه صورت گیرد، روشن می‌شود که قرعه در جایی است که اختلاف باشد؛ مثل اختلاف مالی که نه شاهدی باشد، نه بینه‌ای و نه صلحی، آن وقت حاکم شرع قرعه را پیشنهاد می‌کند که روح آن تسالم است و طرفین سازش می‌کنند و هم جنبه‌ی عقلائی دارد که خود عقلاء در تعاملات و معاملات شان به قرعه اعتماد می‌کنند و برای حل مشکل از قرعه استفاده می‌کنند. اگر دقت کنیم قرعه یک توافق و یک قانون عقلائی است در جهت رفع مخاصمه. قرعه عبادت را تعیین نمی‌کند، مشرع نیست؛ بلکه رفع مشکل می‌کند.

توجیهاتی برای قرعه گفته شده اقناعی است که گفته شده قرعه ممکن است در واقع درست باشد؛ ولی درست این است که قاعده اصطیادیه از تتبع در موارد به دست می‌آید و قرعه قاعده اصطیادیه و در حقیقت از سنخ تصالح است که عقلائی می‌باشد.

و أما فيما لا يمكن فيه التكرار كحال الاحتضار و الدفن و الذبح و النحر فمع عدم الظن يتخير و الأحوط القرعة‌.[3]

جایی که تکرار ممکن نیست مثل حال احتضار، دفن، ذبح و نحر، اگر ظنی باشد، مکلف مخیر است و استقبال ساقط می‌شود؛ چون مکلف معذور و عاجز است. قدرت ندارد. معنای اختیار در اینجا این است که استقبال شرط نیست و به هر طرفی که خواست انجام دهد.

اشکال شده که در باره‌ی نماز قبله از ارکان است و در موارد مثل احتضار، دفن و ... قبله رکن نیست. جواب این است که گفتیم در مورد نماز، در صورتی که ترتیب را رعایت کردیم، قبله رعایت شده است و مخالفتی به وجود نیامده است، منتها امتثال اجمالی است؛ ولی در بقیه‌ی موارد مثل حال احتضار، دفن و ... وجوب استقبال ساقط است؛ چون مکلف عاجز است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo