< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

1401/07/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/القبلة /بررسي علائم و امارات قبله

 

بحث در تعیین قبله به وسیله‌ی علامات آن بود که گفته شد طبق نصوص علامت مرکزی کوکب جدی است و نصی در آن آمده که اعتبار سندی و دلالی آن را بیان کردیم.

اشکالی شده که گفته می‌شود این جدی علامت دقیقی نیست مثلا در کوفه در حدّ چند درجه اختلاف دارد پس اين كه جدی علامت مستقری باشد نیست. سیدنا الاستاد در جواب فرموده اختلافی که صورت گیرد علامت بودن جدی را برای تعیین قبله زیر سؤال نمی‌برد؛ زیرا اختلاف در حدی نیست که ضرری وارد کند.

محقق نائینی در کتاب صلاة، ج1، ص140 می‌فرماید: دو تا دائره در نظر بگیرید یکی کوچک به عنوان قبله و دیگری بزرگ برای مردمی که در مسافت بعید قرار دارند، وانگهی آن نسبت بین آن دو دایره را در نظر بگیرید و خواهید دید که هر نقطه‌ی از دایره‌ی بزرگ با دایره‌ی کوچک ارتباط دارد و همین مقدار برای استقبال کافی است.

سیدنا الاستاد بحث جغرافیایی دارد که خط استوا، اعتدال و نسبتی برای جبهه و کل دایره‌ی رأس الساجد در نظر می‌گیرد که دایره رأس الساجد 360 درجه است و سبع آن جبهه است که 52 درجه می‌شود و بعد اختلافی که با کعبه به وجود بیاید در حد 28 درجه است که اشکالی ایجاد نمی‌کند.

در ادامه‌ی علائم قبله سید طباطبائی یزدی می‌فرماید: «و منها سهيل و هو عكس الجدي»[1] عکس جدی این گونه است که سهیل را مقابل سینه قرار دهد.

و منها الشمس لأهل‌العراق إذا زالت عن الأنف إلى الحاجب الأيمن عند مواجهتهم نقطة الجنوب و منها جعل المشرق على اليمين و المغرب على الشمال لأهل العراق أيضا في مواضع يوضع الجدي بين الكتفين كموصل و منها الثريا و العيوق لأهل المغرب- يضعون الأول عند طلوعه على الأيمن و الثاني على الأيسر و منها محراب صلى فيه معصوم فإن علم أنه صلى فيه من غير تيامن و لا تياسر كان مفيدا للعلم و إلا فيفيد الظن.[2]

جوهر گیری از بیان شیخ طوسی و علامه حلی:

شیخ طائفه در کتاب نهایه، ص64 -66 می‌فرماید: اقالیم تقسیم شده است به ارکان کعبه.

علامه حلی در کتاب تذکره، ج3، ص12 می‌فرماید: «كل إقليم يتوجهون إلى سمت الركن الذي يحاذيهم ويقابلهم، وقد وضع الشارع لهم علامات يستدل بها على القبلة».[3] بعد می‌فرماید: سمت قبله‌ی عراق تعیین شده است رکن حجر الاسود و قبله شام به رکن شامی تعیین شده است. برای اهل مغرب و مناطق غرب رکن غربی تعیین شده است که سمت و جهت برای اهل مغرب است و برای یمن سمت قبله و جهت آن تعیین شده است رکن یمانی. رکن یمانی همان رکنی است که برای ولادت علی (ع) باز شده است و ترک خوردگی آن تا الآن هم هست و هر چه ترمیم می‌کنند باز ترک خوردگی هست.

تتبع در کلام فقهاء می‌نماید که شهرت یا اجماع بر این مطلب باشد و علامه حلی می‌فرماید شرعا تعیین شده است.

آنگاه به بیان علامت می‌پردازد و می‌فرماید: برای عراق علامت قبله این است که جدی را پشت منکب قرار دهد و برای اهل شام این است که جدی را خلف کتف ایسر قرار دهد. اهل مغرب جدی را در حال ارتفاع و انخفاض بر گونه‌ی چپ قرار دهد. اهل یمن جدی را در حال ارتفاع و انخفاض بین العینین قرار دهند.

این مطلبی را که علامه فرموده شرعا تعیین شده به توسط همین علامت جدی است که نص دارد و بر اساس آن، سمت‌ها مشخص شده است.

این بحث تا به حال مربوط می‌شد به نجوم قدیم. باید گفت که تمامی قواعد اعتبار و حجیتش تا جایی است که با علم مخالفت نکند؛ برای این که شک و قاعده موضوعش شک است و وقتی علم بیاید آن دو زمینه ندارند و سفره شان جمع می‌شود؛ به عبارت دیگر، اگر علامت و اماره‌ی باشد که در برابر آن کشف علمی باشد بالضرورة نوبت به آن علامت و اماره نمی‌رسد.

تا به اینجا ما با اتباع از سلف صالح کوکب جدی را علامت اعلام کردیم اما تحقیق این است که در عصر ما کشف قبله از طریق علم و دستگاه‌های علمی مثل قطب نما و قبله نما بسیار قطعی است که نیازی به این امارات ظنی ندارد. مثلا نرم افزار بلد و نشان روی موبایل نصب می‌شود و تمام کوچه‌ها و ترافیک‌ها را لحظه‌ی گزارش می‌کند. الآن تشخیص قبله از طریق ابزار علمی مثل کف دست است و قطعی می‌باشد.

احیانا مکلف مسافر است و دستگاه در دست رسش نیست، چه کند؟ احوط این است که به چهار جهت نماز بخواند.

و منها قبر المعصوم فإذا علم عدم تغيره و أن ظاهره مطابق لوضع الجسد أفاد العلم و إلا فيفيد الظن.[4]

قبر معصومین اگر چنانچه در دست رس باشد و استقبال آن معلوم باشد، علامتی است که باید به آن اعتماد شود.

و منها قبله بلد المسلمين في صلاتهم و قبورهم و محاريبهم إذا لم يعلم بناؤها على الغلط إلى غير ذلك كقواعد الهيئة و قول أهل خبرتها‌.[5]

علامه حلی در کتاب تذکره، ج3، ص25 می‌فرماید: اعتماد به قبله‌ی بلد مسلمین اجماعی است (وهو اجماع).

صاحب جواهر در کتاب جواهر الکلام، ج7، ص394 می‌فرماید: این مطلب مورد اجماع است و معتضد به کلمات اصحاب می‌باشد و سیره‌ی مؤمنین بر اعتماد بر آن می‌باشد.

امام خمینی: هیئت مورد اعتماد است به شرط آن که مقدمات آن قطعی باشد یعنی اگر نظر هیئت برخواسته از علم باشد مورد اعتماد است.

2 مسألة عند عدم إمكان تحصيل العلم بالقبلة يجب الاجتهاد في تحصيل الظن‌ و لا يجوز الاكتفاء بالظن الضعيف مع إمكان القوي كما لا يجوز الاكتفاء به مع إمكان الأقوى و لا فرق بين أسباب حصول الظن فالمدار على الأقوى فالأقوى سواء حصل من الأمارات المذكورة أو من غيرها و لو من قول فاسق بل و لو كافر فلو أخبر عدل و لم يحصل الظن بقوله و أخبر‌ فاسق أو كافر بخلافه و حصل منه الظن من جهة كونه من أهل الخبرة يعمل به‌.[6]

چون مناط حصول ظن است و لو این که ظن از قول کافر یا فاسق حاصل شده که طریق حصول ظن مهم نیست و مهم خود حصول ظن می‌باشد.

3 مسألة لا فرق في وجوب الاجتهاد بين الأعمى و البصير‌ غاية الأمر أن اجتهاد الأعمى هو الرجوع إلى الغير في بيان الأمارات أو في تعيين القبلة.[7]

اعمی با کمک از دیگری امارات را مورد توجه قرار می‌دهد.‌

4 مسألة لا يعتبر إخبار صاحب المنزل إذا لم يفد الظن‌ و لا يكتفى بالظن الحاصل من قوله إذا أمكن تحصيل الأقوى‌.[8]

مناط حصول ظن است و خبر صاحب منزل اگر موجب حصول ظن بشود فهو المطلوب و اگر نه اخبار او بما هو صاحب منزل اعتبار ندارد.

تحقیق این است که اخبار صاحب منزل طبق سیره اعتبار دارد. ثانیا از باب حجیت قول خبره است و اهل منزل مسلمان خبرویت در تعیین قبله‌ی منزلش دارد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo