درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
1401/07/09
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/القبلة /جزء قبله نبودن حجر اسماعیل (ع)
بحث ما در بارهی قبله بود. تعریف قبله و دلیل وجوب استقبال بیان شد. توضیحی در بارهی قبله از بیان فقهاء و نصوص اعلام شد که قبله حدّ و حدودش تا کجاست؟
جمع بندی این شد که صاحب جواهر در کتاب جواهر فرمودند: علی التحقیق قبله مکانی است که بیت در آن قرار دارد «وهو عند التحقيق المكان الواقع فيه البيت شرفه الله الممتد من تخوم الأرض إلى عنان السماء لا نفس البناء[1] ». معنای من تخوم الارض الی عنان السماء را هم گفتیم که در مثل چنین تعبیرات معنای مطابقی مراد نیست. تعبیر، کنایی و مبالغهی است؛ یعنی دقیقا تا عنان سماء مراد نیست. معنای تخوم ارض آن طرف کره زمین است. عنان سماء صفایح آسمانهاست. معنایش این است که همان ساختمان مراد نیست اگر چند طبقه بالا یا پایین برود باز قبله است.
سیدنا الاستاد در مستند عروه، ج11، ص420 میفرماید: این عنان السماء و تخوم الارض قسمت علوی و سفلی قبله مطابق با فهم عرف است.
شیخ صدرا میفرمودند عرف فرق میکند. عرف هر بلدی و هر شهری و هر مردمی برای خود آنهاست. در عرف امروزی تا طبقات ده و دوازده میسازند و چند طبقه زیر زمین میسازند همه مسجد اند.
اگر مکلف در منطقهی باشد که فاصله زیادی از قبله داشته باشد، فاصله ضرری برای استقبال وارد نمیکند و معنای گفته شده برای تخوم و عنان مشکل او را حل میکند.
وسائل، باب 18 از ابواب قبله، در این روایات این باب گفته شده که اگر قبله در مکانی بالاتر یا پایین تر از مکان مصلی قرار داشته باشد اشکال ندارد.
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الطَّاطَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلَهُ رَجُلٌ قَالَ صَلَّيْتُ فَوْقَ أَبِي قُبَيْسٍ الْعَصْرَ- فَهَلْ يُجْزِي ذَلِكَ وَ الْكَعْبَةُ تَحْتِي- قَالَ نَعَمْ إِنَّهَا قِبْلَةٌ مِنْ مَوْضِعِهَا إِلَى السَّمَاءِ.[2]
این روایت مورد عمل مشهور قدما و متأخرین است و متسالم علیه میشود و لذا ضعف سند را جبران میکند.
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: قَالَ الصَّادِقُ ع أَسَاسُ الْبَيْتِ مِنَ الْأَرْضِ السَّابِعَةِ السُّفْلَى- إِلَى الْأَرْضِ السَّابِعَةِ الْعُلْيَا.[3]
در تعابیر شاعرانه هفت آسمان و هفت زمین شنیده اید. در این حدیث هم معنای مطابقی مراد نیست بلکه تعبیر کنایی از اعلا و اسفل است که در حد زیادی از جهت های بالا و پایین قبله است.
پس مشهور و نصوص بر وسیع بودن قبله است که تمام افراد مستقبِل را تحت پوشش قرار میدهد.
آیا حجر اسماعیل جزء قبله است یا نه؟
علامه حلی در کتاب نهایه، ج1، ص392 و شهید در ذکری، ج3، ص169 میفرماید: حجر جزء قبله است و در ابتدا جزء آن بوده است. حکایتی است به این مضمون که حجر جزء بیت المعمور بوده و قریش آن را تغییر داده که بعد پیامبر (ص) آن را جزء قبله کرده است. پس حجر جزء قبله است؛ اما در فتوا آمده که جزء قبله نیست. ثمره نزاع اینجا آشکار میشود که اگر داخل مسجد الحرام باشی، اگر رو به روی حجر قرار بگیری در صورتی که حجر جزء قبله باشد نماز درست است و اگر نه، نماز بدون استقبال است و باطل.
فاضل هندی (محقق اصفهانی) صاحب کشف اللثام، ج3، ص130 مطلب ظریفی دارد محققانه و آن این است که علامه حلی و شهید مطلبی را بیان کرده اند که عین آن در منابع عامه وجود دارد. یکی از منابع معتبر آنان المغنی ابن قدامه است که در ج3، ص397 حکایت مذکور آمده است و روایات ما بر خلاف آن است.
سید حکیم در مستمسک میفرماید اکثر بر این اند که حجر جزء قبله نیست و صحیحه معاویة بن عمار بر آن دلالت دارد که در کتاب وسائل، باب 30 از ابواب طواف آمده:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْحِجْرِ- أَ مِنَ الْبَيْتِ هُوَ أَوْ فِيهِ شَيْءٌ مِنَ الْبَيْتِ فَقَالَ لَا- وَ لَا قُلَامَةُ ظُفُرٍ- وَ لَكِنَّ إِسْمَاعِيلَ دَفَنَ أُمَّهُ فِيهِ فَكَرِهَ أَنْ يُوطَأَ- فَجَعَلَ عَلَيْهِ حِجْراً وَ فِيهِ قُبُورُ أَنْبِيَاءَ.[4]
از لحاظ ادله و مستند تا به اینجا رسیدیم که تحقیق هم همین است که حجر جزء قبله نیست و مستندی را که علامه حلی و شهید ارائه داده، اینجا مخالفت اشکال ندارد. مخالفت رأی قدمای از فقها بسیار خطر ناک است؛ زیرا آنان سه خصوصیت دارند: ورع، قدمت و احاطه و اشراف و تبحر. اعتبار آن در حدی است که گفته میشود آیه و اجماع و روایت و قول الشیخ؛ اما استثناء دارد و آن این است که اگر مخالفت مطابق احتیاط بود اشکال ندارد و مورد دیگر جواز مخالفت، مخالفت در موضوعات است و این وصف موضوعی است که حجر جزء قبله است یا نه؟ از لحاظ تاریخ و روایت حجر جزء بیت نیست. حضرت ابراهیم که هاجر و اسماعیل را آنجا گذاشت این حجر خالی بوده، پس حجر علی التحقیق و بر اساس نص جزء قبله نیست و آنچه در متن عروه آمده درست است.
این قول که حجر جزء قبله نباشد مطابق با احتیاط است و باید استقبال نسبت به عین کعبه صورت گیرد.
نکتهی دیگر این است که شهرت هم مدرکی است و شهید که این فتوا را علی المشهور اعلام کرده مدرکی است و مدرکش مغنی ابن قدامه است و شهرتی اعتبار دارد که مدرکی نباشد.