درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
1401/03/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/القبلة /علائم شناخت قبله
علامات قبله:
بحث ما در بارهی استقبال بود. بیانات علماء گفته شد. شیخ طوسی در مبسوط فرمودند که قبله به اعتبار حالات به سه صورت است و این سه صورت را در خلاف و محقق حلی در شرایع و فقهای دیگر نیز آورده اند. فرمایش شیخ طوسی به این جا رسید که علامات قبله چهار تاست: یکی این که جدی را پشت شانهی راست قرار دهد.
دیگری این است که شفق را موازی با منکب ایسر قرار دهد. شفق یعنی حالت طلوع فجر که موازی سمت چپ مصلی باشد. آنگاه غروب یا انتهای شفق را موازی با منکب ایمن قرار دهد.
اصل این علامات همان جعل جدی است که ملازم با این خصوصیات میباشد. این ها لوازم طبیعی قرار گرفتن جدی در خلف منکب ایمن است.
شیخ میفرماید اگر این علامات نبود، نماز گزار میتواند قبله را از طریق پرسیدن از اهل بلد به دست آورد و از آبادی اهل نماز سؤال کند که قبله کدام طرف است.بعد میفرماید اگر آن هم نبود، خبر عادل در این رابطه اعتبار دارد.
شهید و علامه، علائم دیگری را به طور مفصل نقل کرده است.
تا اینجا لب مطلب و جوهر حرف در کلا شیخ طائفه، برگرفته از نصوص، این است که علامت جدی است و اگر نبود خبر عادل و بعد اجتهاد کند تا قبله را به دست آورد.
توضیح و تحقیق:
گفته شد که قبله حدودش از عمق زمین تا دل آسمان است، نصا و قولا یا فتوا که فقهاء اقوالش ذکر شد. بعد گفته شد که استقبال برای مکلفین به سه حالت است، برای افراد داخل مسجد، بیت و خارج آن (کسانی که داخل حرم هستند) خود مسحد و خارج حرم، جهت آن، قبله است و در بارهی جهت هم نصوصی داریم.
حرم که برای نائی و افراد دور در حقیقت جهت آن را قبله قرار دهد، این جهت چیست؟
محقق حلی در کتاب مختصر النافع، ص23 و 24 میفرماید: جهت همان سمت مکه است.
شهید در کتاب ذکری، ج3، ص160 میفرماید: جهت سمت مکه است.
محقق حلی دلیل این مطلب که برای نائی و کسانی که از حرم دور هستند، جهت باید قبله حساب شود، میفرماید: برای بعید آیهی ﴿وَ حَيْثُ مٰا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ[1] ﴾ حکم را مشخص کرده که اگر فاصله دارید جهت قبله را پیدا کنید. پس جهت از این آیه استفاده میشود.
نصی که داریم در باب 2 از ابواب قبله، حدیث 9 آمده:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ: لَا صَلَاةَ إِلَّا إِلَى الْقِبْلَةِ- قَالَ قُلْتُ: وَ أَيْنَ حَدُّ الْقِبْلَةِ- قَالَ مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ قِبْلَةٌ كُلُّهُ الْحَدِيثَ.[2]
تفصیل این بیان را شهید در ذکری ج3، ص160 آورده و میفرماید: این روایت نص در بیان جهت است.
در بارهی حالات که سه حالت بود (داخل مسجد، حرم و خارج حرم) نصوص آن در باب 3 از ابواب قبله، حدیث 1و 2 و 3 و 4 است:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ «10» بْنِ مُحَمَّدٍ الْحَجَّالِ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى جَعَلَ الْكَعْبَةَ قِبْلَةً لِأَهْلِ الْمَسْجِدِ- وَ جَعَلَ الْمَسْجِدَ قِبْلَةً لِأَهْلِ الْحَرَمِ- وَ جَعَلَ الْحَرَمَ قِبْلَةً لِأَهْلِ الدُّنْيَا.[3]
این روایت مرسله است و سند دیگری دارد که شیخ صدوق آن را در علل آورده است.
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي الْعَبَّاسِ بْنِ عُقْدَةَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ تَغْلِبَ بْنِ الضَّحَّاكِ عَنْ بِشْرِ بْنِ جَعْفَرٍ الْجُعْفِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ الْبَيْتُ قِبْلَةٌ لِأَهْلِ الْمَسْجِدِ- وَ الْمَسْجِدُ قِبْلَةٌ لِأَهْلِ الْحَرَمِ وَ الْحَرَمُ قِبْلَةٌ لِلنَّاسِ جَمِيعاً[4] .
بعضی از روات این حدیث توثیق ندارد؛ ولی شیخ طوسی وقتی مطلب را بیان کرده و فرموده که ابن عقده آن را روایت کرده و این توثیق عملی است؛ چون خودش بر این روایت اعتماد کرده است.
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: قَالَ الصَّادِقُ ع إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى جَعَلَ الْكَعْبَةَ قِبْلَةً لِأَهْلِ الْمَسْجِدِ- وَ جَعَلَ الْمَسْجِدَ قِبْلَةً لِأَهْلِ الْحَرَمِ- وَ جَعَلَ الْحَرَمَ قِبْلَةً لِأَهْلِ الدُّنْيَا.[5]
شیخ صدوق فرموده قال الصادق (ع). اگر شیخ صدوق چنین بگوید به آن اعتماد میشود.
وَ فِي الْعِلَلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي الْبِلَادِ عَنْ أَبِي غُرَّةَ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع الْبَيْتُ قِبْلَةُ الْمَسْجِدِ وَ الْمَسْجِدُ قِبْلَةُ مَكَّةَ- وَ مَكَّةُ قِبْلَةُ الْحَرَمِ وَ الْحَرَمُ قِبْلَةُ الدُّنْيَا.[6]
این اضافهی که در این حدیث وجود دارد، یک توضیح است و اختلافی ایجاد نمیکند. پس متن این روایات یکی است.
سیدنا الاستاد در مستند، ج11، ص414 میفرماید: ابی غره مشکل دارد.
تحقیق این است که ابی غره دو نفر است: یکی ابو غره انصاری و دیگری خراسانی و خوش بختانه هر دو مدح دارد. توثیق عام و خاص ندارد و بر اساس مسلک سیدنا الاستاد کنار گذاشته میشود. در صورتی که مدح داشته، سند حسنه میشود. از طرف دیگر این باب چهار تا حدیث دارد که یکی از راههای وثوق به صدور کثرت روایات بود. فتوا طبق آن است و اصحاب بر آن اعتماد کرده اند. پس این امتیازات هست و از مجموع آن وثوق حاصل میشود. علاوه بر این که مضمون مطابق واقع است که تحقق استقبال برای اهل مسجد، بیت است و برای خارج از مسجد، حرم است و برای افراد خارج از حرم، خود حرم است.
اما سیدنا الاستاد اشکالی دارد و آن این است که این دو مجموعه از روایات را میفرماید از لحاظ سند تمام نیست نه آن روایاتی که در بیان حدود حرم است و نه این دسته از روایات که مربوط میشود به تعدد استقبال با توجه به حالات متعدد.
در بارهی مطلب اول که گفته شد قبله از تخوم ارض تا عنان سماء است فی نفسه بعید است برای این که اگر بگوییم تا دل آسمان است کرهی زمین حرکت میکند و ستونی که در دل آسمان است هر آنی تغییر میکند و به تبع آن قبله تغییر میکند. پس قبله اگر تا عنان آسمان است، قبله متحرک میشود و در طول سال فقط چند بار سر جایش است؛ بنابراین قبلهی ثابتی نداریم و فضای متحرک هر آنی قبله را در حال حرکت قرار میدهد.
جواب: خود ایشان در صفحه 419 میفرماید: باید بگوییم کعبه که از عمق زمین تا دل آسمان است، آن فضای عرفی است. این تعاریف (دل زمین تا سینهی آسمان) کنایه از این است که منحصر به خود بیت نیست. این تعریف بلاغی است و کنایه از این است که فضای کعبه تا بلندای که عرف آن را فضای کعبه تشخیص میدهد کعبه و قبله است و نزاع لفظی میشود. پس آن جو لا یتناهی مراد نیست. این تعریف بلند و بالا، کنایه از یک قدر متیقنی است که باید به آن ملتزم شویم و اگر نه معنی ندارد که شرع چیزی را قبله قرار دهد که در معرض استفادهی آنان نیست.