درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
1401/03/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/أحكام الأوقات /عدم جواز عدول از سابقه به لا حقه
تحقیق تکمیلی نسبت به ذیل مسأله شماره 10:
در ذیل مسأله شماره ده چنین آمده: «و أما إذا كان احتياطيا فلا يكفي العدول[1] ».
گفته شد عدول نصی ندارد؛ اما سیدنا الاستاد فرمودند که طبق قاعدهی ثانویه (مقتضای جمع بین دلیلین یا نتیجهی ادله در مجموع)، در قواعد هم عدول باید صورت گیرد، در صورتی که تخلف در ترتیب صورت گرفته باشد و مکلف در اثنا متوجه شود. دو وجه در این مورد اثر گذار است که جمع بین آن دو این است که عدول صورت گیرد. وجه اول این است که ترتیب تخلف شده است و تخلف ترتیب اگر از روی عمد نباشد، اشکال ندارد؛ ولی الآن که التفات پیدا کرده، اگر نماز را ادامه دهد تخلف عمدی است و این تخلف عمدی جایز نیست. از طرف دیگر حدیث «لا تعاد» اعلام میکند این نمازی که تا به اینجا انجام گرفته و ترتیب از روی غفلت تخلف شده است، اعاده ندارد؛ نتیجهی جمع بین این دو وجه، این میشود که عدول کند و نمی تواند ادامه دهد؛ چون تخلف ترتیب عمدی میشود و باطل هم نیست؛ چون حدیث لا تعاد میگوید این نماز با این تخلف در ترتیب، اعاده ندارد، نتیجهی جمع بین این دو تا دلیل، عدول اعلام میکند.
اما در بارهی نماز احتیاطی توضیحی لازم است که داده شود. در قضای فوائت در صورتی که معدول عنه معلوم باشد؛ ولی اگر احتیاطی باشد، جایی برای عدول وجود ندارد. «فلا یکفی فی البرائة عن السابقة[2] » عدول برائت از نماز سابق به وجود نمیآورد؛ «لاحتمال اشتغال الذمة واقعا بالسابقة دون اللاحقة[3] » هر دو را اعاده کند تا امتثال قطعی حاصل شود. در نماز عصر اگر یادش بیاید که ترتیب را به هم زده است نمیتواند عدول کند. هر چند عدول طبق نص جایز بود؛ ولی اینجا چون احتیاطی است، نمیتواند عدول کند. یک نماز قطعا از دست رفته؛ ولی مردد بین ظهر و عصر است، احتمال میدهیم که آن سابقه واقعا فائته بوده، نه لاحقه و از لاحقه به سابقه عدول از نماز به نماز نمیشود، ما که احتمال میدهیم این نماز، همان سابقه بوده، لاحقه اصلا نماز نیست تا عدول از نماز به نماز صورت گیرد.
سید یزدی در مسأله شماره 11 میفرماید: لا يجوز العدول من السابقة إلى اللاحقة في الحواضر و لا في الفوائت و لا يجوز من الفائتة إلى الحاضرة و كذا من النافلة إلى الفريضة و لا من الفريضة إلى النافلة إلا في مسألة إدراك الجماعة و كذا من فريضة إلى أخرى إذا لم يكن بينهما ترتيب و يجوز من الحاضرة إلى الفائتة بل يستحب في سعة وقت الحاضرة[4] .
عدول خلاف اصل و خلاف حکمت توقیت است و در عدول جایی میتوانیم اکتفا کنیم که نص باشد؛ ولی اینجا موارد مشابهی است و مورد نص نیست.
کسی که مشغول نماز ظهر شد و در حین آن متوجه شد که نماز ظهر را خوانده است، عدول از آن به عصر جایز نیست؛ چون خلاف قاعده و نص است. عدول از فائته به حاضره هم جایز نیست. شخص مشغول فائته است و وقت برای حاضره است؛ لذا نمیتواند عدول کند. از حاضره به فائته میتواند عدول کند؛ چون نص داریم و خلاف قاعده هم هست.
در مورد درک نماز جماعت میشود عدول داشت. در این رابطه نصوصی داریم از جمله کتاب وسائل، باب 34 از ابواب صلاة الجماعة، ح4 صحیحه سلیمان بن خالد:
سؤال شده است که من مشغول نماز در مسجد بودم که مؤذن اذان گفت و نماز جماعت برقرار شد. حضرت فرمود: «فَلْيُصَلِّ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ لْيَسْتَأْنِفِ الصَّلَاةَ مَعَ الْإِمَامِ وَ لْتَكُنِ الرَّكْعَتَانِ تَطَوُّعاً.[5] ». اینجا نص خاص داریم که بر خلاف قاعده است و به همان مورد اکتفا میشود.
اگر گفته شود که مورد مخصص نمیشود؛ چنانکه که محقق نائینی فرموده اعتبار به عمومیت مورد است نه خصوصیت وارد، اینجا مورد مخصص نیست و اصل دلیل، حدّش تا این جا است.
اگر ترتیب نباشد بین فرائض؛ مثل نماز آیات و فرائض یومیه که بین آن ترتیب نیست، عدول جایز نیست؛ چون خلاف قاعده است و قاعده ادامه دادن است و قطع نمازی که شروع شده خلاف قاعده میباشد.
سید یزدی در مسأله شماره 12 میفرماید: إذا اعتقد في أثناء العصر أنه ترك الظهر فعدل إليها ثمَّ تبين أنه كان آتيا بها فالظاهر جواز العدول منها إلى العصر ثانيا لكن لا يخلو عن إشكال فالأحوط بعد الإتمام الإعادة.[6]
اگر مشغول نماز ظهر شد و یادش آمد که ظهر را نخوانده، عدول نماید و بعد یادش بیاید که ظهر را خوانده بود؛ لذا بار دوم عدول به عصر نماید، در این صورت، ظاهرا جواز عدول خالی از اشکال نیست؛ به این دلیل که مشغولیت ذمه به ظهر ندارد و نماز عصر را که انجام داده در حقیقت یک جابجایی در نیت است و عدول نیست. احوط اتمام و اعاده است.
سیدنا الاستاد در کتاب مستند، ج11، ص402-404 میفرماید این مسأله سه صورت دارد:
صورت اول این است که کسی که به نماز ظهر مشغول شد، بعد یقین کرد که نماز ظهر را خوانده است، اگر چیزی از افعال نماز را انجام نداده، برگردد به عصر درست است بدون اشکالی و یک تخلف کوچکی در حد یک سهو انجام گرفته است و کم و زیادی در ماهیت نماز انجام نشده است و تبدل نیت از روی اشتباه ضرری ایجاد نمیکند.
صورت دوم این است که مقداری از افعال نماز را انجام داده؛ مثل قرائت، ذکر و ... در این صورت هم عدول درست است و اشکالی در کار نیست؛ به خاطر این که اذکار و قرائت در نماز که در جای خودش نباشد مبطل نیست و نهایتش یک سجدهی سهو میخواهد.
صورت سوم این است که رکنی را انجام داده باشد در این صورت حکم به صحت جا ندارد؛ به دلیل حدیث ارکان که اعلام می کند اگر رکن عمدا و سهوا تخلف شود، موجب بطلان نماز است.