درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
1401/02/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/أحكام الأوقات /ورود در نماز و کشف خلاف
توضیحی نسبت به ذیل مسأله شماره سه:
«و إن تبين دخول الوقت في أثنائها و لو قبل السلام صحت»
اگر شخصی وارد در نماز شود بر اساس علم و یا حجت شرعی معتبر، سپس کشف خلاف شود و در نهایت بعضی از آن در داخل وقت اگر واقع شده باشد نماز درست است. اما اگر ورود در نماز بر اساس علم و حجت معتبر نباشد و در نهایت کشف شود که قسمتی از آن نماز در وقت بوده، نماز درست نیست. در این مسأله توضیح داده شد که آن کشف خلاف و وقوع در اثناء بین ورود مکلف در نماز از روی حجت و ورود بدون حجت فرق دارد؛ امّا اصل دلیل همان دلیل و همان استنادی است که گفته شد و سیدنا الاستاد همان ردّی که داشت اطلاقا، اینجا هم همان ردّ را دارد که نماز در وقت که قرار نگرفته باشد، هر چند ورودش از روی حجت هم باشد کافی نیست؛ براساس حدیث لا تعاد و روایت اسماعیل بن ریاح که مستند شماست، از نظر سند تمام نیست.
«و أما إذا عمل بالظن الغير المعتبر فلا تصح و إن دخل الوقت في أثنائها».
علت بطلان این است که ورود در نماز، ورود معتبر نیست. علامه حلی در کتاب تذکره، ج2، ص381 و 382 فرمود اگر قسمتی از دخول وقت در اثناء نماز باشد، نماز درست است به شرط این که ورود بر اساس حجت معتبر باشد و کسانی که درست نمیدانند به خاطر این است که ورود بر اساس حجت معتبر نیست.
اگر اشکال کنید که وقت بتمامه معیار است و باید تمام نماز در وقت باشد. جواب این است که روایت اسماعیل بن ریاح تبصره نسبت به این امور خواهد بود که اگر از روی ورود شرعی وارد شده باشد و قسمتی از نماز در داخل وقت واقع شود، کافی است.
و كذا إذا كان غافلا على الأحوط كما مر و لا فرق في الصحة في الصورة الأولى بين أن يتبين دخول الوقت في الأثناء بعد الفراغ أو في الأثناء- لكن بشرط أن يكون الوقت داخلا حين التبين
در مورد حکم به صحت در صورت اوّلی که با حجت معتبر وارد نماز شده است، فرق نمیکند که دخول وقت تبین شود و دخول آن در اثناء بعد از فراغ احراز شود یا در خود اثناء احراز شود. حکم مستند به قاعده فراغ نیست؛ بلکه مستند به معتبره اسماعیل بن ریاح است که ورود بر اساس حجت معتبر است و قاعدهی إجزاء شامل آن میشود. صاحب جواهر فرمود در این مورد تمسک به قاعده اجزاء ممکن است.
و أما إذا تبين أن الوقت سيدخل قبل تمام الصلاة فلا ينفع شيئا.
این تبین فایدهی ندارد؛ چون شرط اصلی که خود وقت است، هنوز محقق نشده و برای مکلف روشن شده که به زودی وقت در داخل نماز محقق میشود، در صورتی که وقت هنوز محقق نیست و لذا اثر ندارد، وقت واقعی اثر دارد نه وقت احتمالی.
سید یزدی در مسأله شماره چهار میفرماید:
«إذا لم يتمكن من تحصيل العلم أو ما بحكمه لمانع في السماء من غيم أو غبار. أو لمانع في نفسه من عمى أو حبس أو نحو ذلك فلا يبعد كفاية الظن لكن الأحوط التأخير حتى يحصل اليقين بل لا يترك هذا الاحتياط».
اگر کسی تمکّن از تحصیل علم نداشته باشد و هم چنین حجت و طریق معتبر (اطمینان به دخول وقت) نداشته باشد به خاطر مانعی؛ مثل ابر در آسمان یا مانع نفسی دارد؛ مثل نابینایی و حبس، در این صورت بعید نیست که ظن به دخول وقت کافی باشد؛ ولی احتیاط لزومی این است که نماز را مقداری به تأخیر بیاندازد تا یقین به دخول وقت حاصل بشود.
آن احتیاطی که قریب به فتوا هست کجاست؟ آنجایی است که گفته شود: «لا یترک هذا الاحتیاط» که در حقیقت فتوای به احتیاط است.
شرح مسأله کفایت ظن:
شیخ طوسی در کتاب مبسوط، ج1، ص114 میفرماید: اعمی و محبوس میتواند به قول غیر اکتفا کند. هر چند در یک سطر قبل خبر عادل گفته است.
محقق حلی در کتاب معتبر، ج2، ص64 میفرماید: اگر مانعی وجود داشته باشد در جهت کشف وقت به خاطر ابری بودن یا به خاطر کوری و حبس نفس، فرد میتواند به خبر فرد دیگر اعتماد کند؛ ولی بهتر است که استظهار کند تا خود آن فرد به گمان قوی یا به اطمینان برسد، صبر کند تا اطمینان به دخول وقت پیدا بشود.
شهید در کتاب ذکری، ج2، ص391-394 فروعاتی را بحث میکند؛ از جمله بحث عمی و ابری بودن آسمان و میفرماید: میتوان به قول فردی که عادل باشد اکتفا کرد.
این قولی که گفته شده است که اکتفا به ظن بشود یک تعبیر مطلق است و شرح داده نشده است. ظنّی که قبل از تطور گفته میشود اماره معتبر است و امروزه اماره میگوییم و نزاع لفظی است و حتی کلمه اماره در کلام شیخ طوسی هم آمده است.
سید آملی در کتاب مدارک الاحکام، ج3، ص99 میفرماید: هذا اجماع.
علامه طباطبائی استاد صاحب جوهر، در کتاب الدرة النجفیة میفرماید ظن برای صاحبان عذر کافی است (الظن کاف لذوی الاعذار).
سیدنا الاستاد در کتاب مستند (شرح عروه) ج11، ص385 میفرماید: مستند این مسأله که اکتفا به ظن بشود میتواند موثقه سماعه باشد. کتاب وسائل، ج3، باب 6 از ابواب قبله، حدیث شماره 2 موثقه سماعه بن مهران:
وسائل الشيعة؛ ج4، ص: 308
وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الصَّلَاةِ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ- إِذَا لَمْ يُرَ الشَّمْسُ وَ لَا الْقَمَرُ وَ لَا النُّجُومُ- قَالَ اجْتَهِدْ رَأْيَكَ وَ تَعَمَّدِ الْقِبْلَةَ جُهْدَكَ.
این حدیث موثق است.
صاحب حدائق در کتاب حدائق، ج6، ص301 و سید حکیم در مستمسک ج5، ص158 میفرمایند: این حدیث دلالتش بر مطلوب کامل نیست؛ برای این که این حدیث مربوط است به شبههی در قبله و به وقت کار ندارد.
سید حکیم میفرماید فرض کنیم مربوط به قبله هم به طور صریح نباشد، ظهور در بیان وقت ندارد و مجمل میشود و لذا قابل استناد نیست.
اما سیدنا الاستاد با قاطعیت تمام می فرماید شبههی نیست که این روایت دلالت بر تعیین وقت دارد؛ برای این که سؤال از نماز یومیه و لیلیه است و عدم وجود شمس و قمر، معلوم میشود که این مسائل مربوط به وقت است نه قبله و در جواب که آمده دو احتمال دارد یکی این که فقط جواب از وقت داده که شما تلاش کن تا جایی که رأیت برسد و به اطمینان برسی و به سمت قبله تلاشی بکنی که راهی است برای تعیین وقت. انسان که رو به قبله باشد میتواند تشخیص دهد که آفتاب الآن و لو با شعاع کم بالای سر انسان رسیده یا نه؟ برداشت و تلقی دوم این است که ممکن است در این حدیث دو مطلب بیان شده باشد که جملهی اول مربوط به وقت باشد و جملهی دوم مربوط به قبله باشد. پس این حدیث از حیث سند و دلالت کامل است و میتواند مستند قرار بگیرد.