درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
1400/12/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/أحكام الأوقات /مستثنیات
مستثنیات فضیلت اول وقت:
قاعده این بود که نماز در اول وقت انجام شود و مستثنیاتی وجود داشت که مواردی از آن گفته شد، رسیدیم به مورد دوازدهم که سید طباطبائی یزدی میفرماید: «الثاني عشر المغرب و العشاء لمن أفاض من عرفات إلى المشعر فإنه يؤخرهما و لو إلى ربع الليل بل و لو إلى ثلثه.[1] »
از جملهی موارد جواز تأخیر، نماز مغرب و عشاء است برای کسی که از عرفات به سوی مشعر حرکت میکند و آن را تا ربع یا ثلث شب به تأخیر میانداز.
محقق حلی در کتاب معتبر، میفرماید: « و الأفضل في كل صلاة تقديمها في أول وقتها الا المغرب لمن أفاض من عرفات.[2] »
فاضل هندی در کتاب کشف اللثام ج3، ص75 میفرماید: این حکم؛ یعنی تأخیر انداختن نماز مغرب و عشاء در صورت افاضه از عرفات به سوی مشعر مورد اتفاق فقهاء است.
نصوص:
وسائل، باب 5 از ابواب الوقوف بالمشعر، حدیث 1، صحیحه محمد بن مسلم:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: لَا تُصَلِّ الْمَغْرِبَ حَتَّى تَأْتِيَ جَمْعاً وَ إِنْ ذَهَبَ ثُلُثُ اللَّيْلِ.[3]
منظور از جمع همان مزدلفه و مشعر است.
شیخ صدوق در مقنع، روایتی را نقل میکند که آمده است: «فإذا أتيت المزدلفة ـ وهي الجمع ـ فصلّ بها المغرب والعشاء الآخرة بأذان وإقامتين ، ولا تصلّهما إلاّ بها وإن ذهب ربع الليل.[4] »
این ورایت هر چند مقطوع است؛ ولی در مورد کتاب مقنع یک نکته داریم که اشکال را بر طرف میکند و آن این است که مقنع نقل روایات است یا به نص یا به مضمون.
الثالث عشر من خشي الحر يؤخر الظهر إلى المثل ليبرد بها.[5]
کسی که از گرما در اذیت و آذار باشد، میتواند نماز ظهر را تا حد مثل به تأخیر بیاندازد تا این که هوا خنک شود.
شهید در کتاب ذکری، ج2، ص230 این مطلب را بیان میفرماید و مستند روایی که میتوانیم ارائه دهیم، در کتاب وسائل، باب 42 صحیحه معاویة بن وهب است:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: كَانَ الْمُؤَذِّنُ يَأْتِي النَّبِيَّ ص فِي الْحَرِّ فِي صَلَاةِ الظُّهْرِ- فَيَقُولُ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص أَبْرِدْ أَبْرِدْ.[6]
مؤذن در اول وقت اذان گفته است و پیامبر (ص) فرموده که ابرد، نماز را به تأخیر بیاندازید تا هوا خنک شود. ابرد در برابر حرّ است و حرارت در وقت بوده است و ابرد مربوط به آن میشود به قرینهی تناسب حکم و موضوع و ظهور جمله در این است که اگر وقت در حالتی بود که در آنجا حرارتی بود باید صبر شود تا کمی خنک شود.
از آنجا که این مسأله طبق قاعده است بحثی در آن نداریم؛ چون حرارت ایذائی سلب توجه مینماید. روایتی که مطابق قاعده باشد و آن هم در باب مستحبات و با کمک قاعده تسامح میتواند مستند حکم باشد.
الرابع عشر صلاة المغرب في حق من تتوق نفسه إلى الإفطار أو ينتظره أحد.[7]
مورد چهاردهم نماز مغرب است که آن را به تأخیر بیاندازد در حق کسی که روزه دار است و میل و اشتیاقی به افطار دارد، جاذبهی افطار در او حاکم است و یا این که نماز مغرب را میخواند در حالی که تعدادی از افراد، منتظر او هستند.
این مطلب هم طبق قاعده است برای این که نسبت به خودش سلب اقبال میکند و نماز در حال عادی را از بین میبرد؛ اما نسبت به دیگران که در انتظار بمانند، این هم سلب اقبال از جمع میشود و هم موجب ایذاء میشود.
نصی هم در این رابطه داریم: وسائل، روایت یک تا سه باب 5 که این روایات را شیخ مفید در کتاب مقنعه در باب افطار نقل میکند و مستند اصلی، همان نقل شیخ مفید است که از فضلاء همچون زراره و فضیل نقل کرده است و اسناد شیخ مفید درست است و دلالت هم کامل است.
14 مسألة يستحب التعجيل في قضاء الفرائض و تقديمها على الحواضر و كذا يستحب التعجيل في قضاء النوافل إذا فاتت في أوقاتها الموظفة و الأفضل قضاء الليلية في الليل و النهارية في النهار.[8]
این مطلب را قبلا بحث کرده ایم و در این رابطه گفته شد که اگر فائتهی باشد بر حاضره مقدم شود و در این رابطه آنچه در نص و تفصیل آمده بود را یاد آور شدیم.
در باب 57 از ابواب مواقیت، حدیث شماره شش روایت معاویه بن عمار آمده است که سند صحیح میباشد:
محَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اقْضِ مَا فَاتَكَ مِنْ صَلَاةِ النَّهَارِ بِالنَّهَارِ- وَ مَا فَاتَكَ مِنْ صَلَاةِ اللَّيْلِ بِاللَّيْلِ- قُلْتُ أَقْضِي وَتْرَيْنِ فِي لَيْلَةٍ قَالَ نَعَمْ اقْضِ وَتْراً أَبَداً.[9]
روایت شماره هفت این باب:
وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ الْجُعْفِيِّ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع أَفْضَلُ قَضَاءِ النَّوَافِلِ- قَضَاءُ صَلَاةِ اللَّيْلِ بِاللَّيْلِ وَ صَلَاةِ النَّهَارِ بِالنَّهَارِ- قُلْتُ وَ يَكُونُ وَتْرَانِ فِي لَيْلَةٍ قَالَ لَا- قُلْتُ وَ لِمَ تَأْمُرُنِي أَنْ أُوتِرَ وَتْرَيْنِ فِي لَيْلَةٍ- فَقَالَ ع أَحَدُهُمَا قَضَاءٌ.[10]
حدیث شماره هشت مطلب را کامل تر بیان کرده و سند آن هم صحیح میباشد:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنِ الْحَسَنِ يَعْنِي ابْنَ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع كَانَ إِذَا فَاتَهُ شَيْءٌ مِنَ اللَّيْلِ- قَضَاهُ بِالنَّهَارِ وَ إِنْ فَاتَهُ شَيْءٌ مِنَ الْيَوْمِ قَضَاهُ مِنَ الْغَدِ- أَوْ فِي الْجُمْعَةِ أَوْ فِي الشَّهْرِ- وَ كَانَ إِذَا اجْتَمَعَتْ عَلَيْهِ الْأَشْيَاءُ- قَضَاهَا فِي شَعْبَانَ حَتَّى يَكْمُلَ لَهُ عَمَلُ السَّنَةِ كُلِّهَا كَامِلَةً.[11]
این حدیث دلالت دارد بر این که نافله شب اگر فوت شود قضایش در روز انجام شود. در مجموع آنچه که از اطلاق نصوص استفاده میشود این است که باید به قضا مبادرت کرد؛ اما صحیحه زراره که حدیث شماره یک این باب است تصریح در تعجیل دارد.
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ صَلَّى بِغَيْرِ طَهُورٍ- أَوْ نَسِيَ صَلَوَاتٍ لَمْ يُصَلِّهَا أَوْ نَامَ عَنْهَا- فَقَالَ يَقْضِيهَا إِذَا ذَكَرَهَا- فِي أَيِّ سَاعَةٍ ذَكَرَهَا مِنْ لَيْلٍ أَوْ نَهَارٍ الْحَدِيثَ.[12]
اگر کسی معذور باشد و نتواند نماز را در اول وقت به صورت کامل انجام دهد و در اول وقت به صورت مضطر میتواند انجام دهد، واجب است که به تأخیر بیاندازد به امید زوال عذر.
مطلبی که در این فرع آمده است واضح و طبق قاعده است. قاعده این است که مکلف وقتی در دایرهی تکلیف قرار میگیرد طبیعت نماز از مبدأ تا منتهی به عنوان یک واجب بر عهدهی اوست، نه یک نماز شخصی و خارجی و در اول وقت که عذر دارد باید به تأخیر بیاندازد؛ چون ممکن است در ساعات بعدی عذر برطرف شود و تکلیف طبیعت است که در ضمن این وقت موسع محقق میشود.
این وجوب تأخیر، در حقیقت برگرفته از وجوب امتثال نماز و امر به نماز است.
حدیث اخلاقی:
امام سجاد (ع) میفرماید: «من عمل بما افترض الله عليه فهو من خير الناس ومن اجتنب ما حرم الله عليه فهو من اعبد الناس.»[13]
تأکید ائمه (ع) و اقتضای مذهب و حقیقت تدیّن و رسیدن به حد عبد صالح، در گرو پایبندی به واجبات و محرمات و رعایت خطوط قرمز است.
واجبات و محرمات استثناء ناپذیرند، تا انسان به حد عبد صالح برسد و اگر کسی میخواهد فراتر از مرحله واجبات و محرمات برود، مستحبات و مکرهات را عمل کند
مدیریت بالا مشکلات اصلی یک بندهی خودش را حل میکند، «من یتقی الله یجعل لامره یسرا»
مطلب دوم این است که مشکلات از درون حل میشود؛ زیرا انسانی که پایبند به واجبات و محرمات است، دغدغه اش واجبات و محرمات است و با انجام واجبات آرامش پیدا میکند.